شیوا قاسمیپور، در نطق میان دستور خود گفت: متأسفانه بعد از این همه سال باید از خودمان بپرسیم آیا برای درماندگان و بیچارگان هیچ امید و پناهگاهی باقی مانده است.
وی افزود: مگر قرار نبود کوخ نشینان را بر کاخ نشینان ترجیح دهیم. کجای عملکرد بسیاری از مسؤولان ما جایی برای تیمار این اقشار درمانده و غوطه ور در فقر، گرفتاری، بیماری و بدبختی وجود دارد که متأسفانه هر روز و هر لحظه در به تعدادشان نیز افزوده میشود. کِی قرار بود برای سرمایه داران و آقازادهها بهشت بسازیم، کی وعده دادیم پناهگاه اختلاس گران و سودجویان و دستیازان بیت المال شویم؟ توان حتی خریدن تخم مرغ را از بیچارگان و مستضعفان بگیریم؟
نماینده مریوان گفت: در خصوص نظارت بر بازار و ارائه خدمات و کالاها ضروری است که دولت از افزایش افسارگسیخته قیمتها جلوگیری کند و بیش از این زندگی را بر مردم سخت نکند. لطفا کم دم از مقاومت مردم بزنید، این طور جلو برود در چند ماه آینده نان خشک هم مانند گوشت و تخم مرغ از سفره مردم بیرون میرود. افتخار دولت آن است که اجناس و مایحتاج مردم به وفور یافت میشود اما به چه قیمتی؟ وقتی مردم توان خرید را ندارند، فایدهای ندارد.
وی افزود: چرا ارز 4200 تومانی را برای تأمین مواد غذایی قطع کردهاید؟ آقای روحانی اعتراف شما به چه درد مردم میخورد؟ کجاست گشایش، پایش و نظارت شما؟
قاسمیپور خاطرنشان کرد: مسئولانی را بارها در صدا و سیما دیدهایم که از قیمت اجناس بیخبرند، آیا این مسؤولان میتوانند درد ملتی را که سالها کارشان به عضوفروشی رسیده درک کنند؟ چه اصراری بر نگهداری این مسؤولان در پستهای حساس و تأثیرگذار است؟ 41 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، ما چه زمانی میخواهیم تصمیم بگیریم مدیران پیرمان را با احترام راهی خانه کنیم و مملکت را به دست جوانان و نخبگان تازه نفس بدهیم که شاید بتوانند با انگیزه و نشاط بیشتری کشور را اداره کنند.
وی افزود: متأسفانه ما در کشورمان قانون پایستگی مدیر داریم؛ به این معنا که مدیران از گردونه خارج نمیشوند، بلکه فقط در طول زمان از شکلی و سازمانی به شکلی و سازمان دیگر درمیآیند. تا این رویه ادامه داشته باشد نمیتوانیم به آینده روشن امیدوار باشیم. بیایید چاره اندیشی کنیم برای فریادهای مردم زجردیده و جوانانی که از بیکاری و فقر کارشان به خلاف و قاچاق رسیده و متأسفانه تنها راه محاکمه را به رویشان گشوده است. یادمان باشد دزدهای کوچک قربانیان فقرند و دزدهای بزرگ ریشه فقر. عدالت حقیقی در حذف ریشههای فقر و نه به زنجیر کشیدن قربانیان فقر است. با این وضعیت اسفبار تورم مگر راهی برای شرافتمندانه زیستن باقی مانده است؟ آیا حقوقهای قطرهچکانی، دستمزدهای اندک، با انفجار قیمتها همخوانی دارد؟ ارتشا و فسادهای موجود، محصول همین نابسامانیهاست.