اما چرا انسان که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با درون مایههای دین پیوند تکوینی دارد، به دین گریزی روی میآورد و چرا دینگریزی در نسل جوان، نمود بیشتری دارد؟
کامل گلباغی، در پاسخ به این سوال می گوید: در دین الهی هیچ عنصر گریزاننده وجود ندارد؛ اگر انسانها به دریافت معارف دینی و درک صحیح از دین حق نایل آیند، هرگز از دین نمیگریزند. افزون بر این، عقل و عشق ـ هر دو ـ در متن دین جای دارند. دین هم ذهن و خرد انسان را تغذیه میکند و هم به دل آدمی حیات، حرکت و نشاط میبخشد.
وی افزود: بنابراین، علت دینگریزی را باید در خارج از قلمرو دین حق و آموزههای دینی جستجو کرد. بدون تردید، عوامل متعددی در بروز دینگریزی نقش دارند که در این نوشتار به بخشی از آنها اشاره میشود.
مدیر ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی ـ هنری مساجد کردستان عنوان کرد: هر فردی با مراجعه به زندگی جوانان و مطالعه رفتارهای اجتماعی آنها، این مسئله را به صورت ملموس درخواهد یافت که در سالهای اخیر، گرایش به فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی بین جوانان ما رشد صعودی یافته است و گروههایی از جوانان به علل گوناگون از دین و فرهنگ حالت گریز پیدا کردهاند، به گونهای که وقتی بین برخی از آنها از دین و فرهنگ خودی سخن به میان میآید به صورت علنی بیمیلی و بیعلاقگی خود را به دین اظهار میکنند.
وی ادامه داد: البته باید اذعان کرد که این انکار و زدگی از دین به خاطر خود دین نیست، بلکه علل این مسئله بیشتر به رفتارهای دینداران و مدعیان دین برمیگردد. بخش عمده این رفتارهای انکارگونه جوانان و گرایشهای آنان به فرهنگ بیگانه به خاطر تبلیغات کاذب و دروغین درباره دین و القای شبهه بین جوانان میباشد و چون جوانان برای این سئوالات و شبهات خود پاسخ قانعکنندهای نمییابند، از دین گریزان شده به فرهنگ بیگانه و غربی گرایش پیدا میکنند.
گلباغی افزود: از جمله مسائلی است که لازم است در مورد جوانان رعایت شود. به دلیل آنکه جوان خود را در این سنین غریب و تنها میبیند، اغلب سعی میکند علیه سنتها و آداب و رسوم قیام نمایند، از والدین خود و جامعه کنارهگیری کند و فقط با همسالان خود تماس بگیرد. در چنین حالتی، جوان به یک یا چند راهنما نیاز دارد تا او را درک کرده و محرم اسرار و همراز او گردند.
وی بیان کرد: حال اگر کسی نباشد که به درد دلهای جوان گوش فرا دهد و یا احیاناً پدر و مادر در مقابل تفکرات او واکنش شدیدی از خود نشان دهند، روشن است که جوان دیگر والدین را محرم اسرار خود نمیداند و مسائل خصوصی را با آنان در میان نمیگذارد. پس باید با جوان همراز بود و به او گفت که ما تو را درک میکنیم و میتوانی مشکلات و ناراحتیهای خود را با ما در میان بگذاری. وقتی جوان احساس کرد که حرفهایش خریدار دارد، آنها را با پدر و مادر در میان خواهد گذاشت.
مدیر ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی ـ هنری مساجد کردستان خاطرنشان کرد: در غیر این صورت، او احساس تنهایی میکند و تعادل روانی خود را از دست میدهد. حال اگر جوانی به هر دلیلی احساس کند درک نمیشود و خود را در سطح خانه یا جامعه بیگانه ببیند، علیه تفکر، مذهب و یا نحوه پوشیدن لباس بزرگ سالان طغیان میکند و این مسئله را به شکلهای گوناگون از جمله پوشیدن لباسهایی با نماد غربی بروز میدهد.
وی افزود: نوجوان و جوانی که در یک خانواده نابسامان و محیطی آمیخته با اختلافات خانوادگی پرورش یافته، به سختی در مدرسه قابل تربیت خواهد بود. اگر والدین بیش از آنچه که به نیازهای مادی فرزندانشان اهمیت می دهند به جنبههای روحی آنان میپرداختند، مشکلات کمتری به بار میآمد و بزهکاریها کاهش مییافت. بیشتر کودکان بزهکار، از حاکمیت نداشتن عاطفه در روابط خانوادگی و کمبود محبت گلایه داشته و رنج میبرند.
گلباغی یادآور شد: شرایط حاکم بر این دوران بیانگر این است که نوجوان و جوان احتیاج به آرامش روانی بیشتر و ارتباط صمیمانه و دوستانه دارد. به عبارت دیگر، او همدم و مونسی میطلبد که وجودش را درک کند و همچون او، طعم ناخوشایند انتقاد، تهدید، تحقیر و روابط آمرانه را چشیده باشد. کسی را میخواهد که به دور از روابط آمرانه، حاکمانه و ناصحانه، با او دوستانه و صمیمانه سخن بگوید و دیگران وجودش را به گونهای که هست درک کنند.
یعنی شما نمی دونی چرا جوانان دین گریز میشن؟؟؟
از بس که بهشون سخت میگیرید . من الان پنجاه سالمه خیری از جوونیمون ندیدیم تا تکون میخوردیم سوار ماشین کمیته بودیم و چپ و راست سیلی میخوردیم فقط بخاطر اینکه آستینمون کوتاه بود یا شلوارمون سفید بود .
البته این مختص جوانان نیست اما وقتی میبینی انانکه این وعظ بر محراب ومنبر میکنند چونکه دستشان برسد هزار کار دیگر میکنند خب تفاوت حرف تا عمل را میبینند و دیگر نمی توانند به کسانیکه حرفشون با عملشون تفاون از زمین تا ثریا میباشد اعتماد کنند و این خیلی هم عاقلانه است
دین گریز یا دین ستیز مسئله این است.
بخاطر شما ...بیخود جوامع دیگه رو قاطی ما نکنید
واقعیت راببینیم وخودمان راگول نزنیم وقتی جوان می بیندآنکسی که تبلیغ دین وآخرت می کند خودش ....
چون واعظان دین که این جمله در محراب و منبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
باور و ابمان مردم به خدا و اردات قلبی به پیامبر و خاندان پیامبر کماکان در عموم مردم ایران وجود دارد.مردم هرگز اعتقادشان را نسبت به آنها از دست ندادند.آن چیزی که مردم از آن گریزان شده اند آدمهاییست که خود را عین دین می دانند .تعریفی که آنها از دین کرده و عملکردشان موافق نظر مردم نیست .مردم باورهایشان به دین بر طبق قرآن،سیره پیامبر و ائمه است.در مرام اسلام و مسلمانی نه دزدی و نه مال اندوزی حرام جایگاهی ندارد،دست اندازی به بیت المال و حاتم بخشی به بعضی خواص و خاص به بهانه اینکه چون از کارگزاران معنایی ندارد ،آنچه هست برابری در برابر قانون است