گمانه تحلیلگران این بود که او باهوشتر از آن است که در چنین شرایطی وارد کارزار انتخابات ۱۴۰۰ شود؛ اما اخبار حاکی از این است که او اسبش را برای ۱۴۰۰ زین کرده است، اگرچه قرار نیست اصولگرایان را نمایندگی کند. او احتمالا قرار است نامزد اعتدالیون در دولت نشسته، اصولگرایان کنار گود مانده و بخشی از جریان تکنوکرات اصلاحطلب شود.
گویا دولت قصد دارد با دوگانه لاریجانی-ظریف مسیر کنونی را متکی به دیپلماسی و بازسازی برجام (با توجه به نتیجه انتخابات آمریکا) ادامه دهد، رمزگشایی از این امر بههیچوجه کار سختی نیست، چراکه ظریف در مصاحبه اخیر خود با سایت انتخاب از تمایل برای ادامه کار بهعنوان وزیر خارجه صحبت کرد و همچنین با توجه به مأموریت دولت به لاریجانی برای پیگیری سند ۲۵ساله با چین، فاش کرد که لاریجانی دفتری برای این مأموریت در وزارت امور خارجه در اختیار دارد و با او مداوم در ارتباط است.
علی لاریجانی، اما راه درازی را پیموده تا به این نقطه برسد. از گزینه اول اصولگرایان یا همان شورای نیروهای انقلاب در سال ۸۴ تا نامزد ائتلافی اعتدالیون- اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ راه درازی است. او هم تقریبا و با تفاوتهایی، لاجرم همان مسیری را پیموده که پیش از او هاشمیرفسنجانی و اکبر ناطقنوری پیموده بودند.... هر سه کمکم از سمت جناح اصلی خود یعنی راستگرایان یا اصولگرایان بعدی طرد شدند و ناچار به سمت جناح دیگر کوچیدند یا در دل آن هضم شدند یا در حوالی آن در حال قدمزدن هستند. برای هر سه نفر اینها انتخابات به نقاط عطف بدل شده است.
انتخاباتی که اصولا از آن برنده بیرون نیامدهاند یا احساس پیروزی نداشتهاند. ناطقنوری بعد از شکست در ۷۶ گفت دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکند و میخواهد صحنهگردان شود و سال ۸۴ آمد تا با ریاست شورای نیروهای انقلاب چنین کند که نشد و حرفش خریدار نداشت. اصولگرایان متشتت شدند و از درونشان احمدینژاد بیرون آمد. همان کسی که از نگاه ناطقنوری طرحهایش فضایی بود و بیشترین زاویه را با او در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب داشت. این زاویه در ۸۸ به اوج رسید و شکاف احمدینژاد-ناطق به شکاف ناطق- اصولگرایان بدل شد. شکافی که هنوز پر نشده است و نخواهد شد.
هاشمی هم که مدتها بود رابطهاش با اصولگرایان کج دار و مریز بود، سال ۸۴ کاملا آن سوی خطکشی آنها قرار گرفت. این خطکشی سال ۸۸ کاملا صریح و شفاف شد و در انتخابات ۹۲ به اوج خودش رسید. این در حالی است که سال ۷۶ اصولگرایان با رفتن پشت سر ناطقنوری قرار بود راه هاشمی را ادامه دهند؛ اما از ۸۴ به این سو فقط ناطقنوری بود که داشت راه هاشمی را ادامه میداد و کل قبیله به سمتی دیگر رفته بود.
سال ۸۴ هم علی لاریجانی بهظاهر و در وهله نخست گزینه نخست اصولگرایان بود. گفته شده ناطق نوری درصدد بود تا او به نفع هاشمیرفسنجانی کنار بکشد، اما لاریجانی بعد از مشورت با برادرانش تصمیم گرفت در عرصه رقابتها بماند و در نهایت با کسب یکمیلیونو ۷۰۰ هزار رأی در رتبه یکی مانده به آخر قرار گرفت.
اختلافاتش با قبیله، اما با مشکلاتش با احمدینژاد آغاز شد. دقیقا مشابه ناطقنوری. در واقع فقط این شخص رئیس دولتهای نهم و دهم نبود که حضورش برای اصولگرایان بسیار گران تمام شده است. او هزینههای بیشتری با تار و مار کردن چهرههای استخواندار بر این جریان تحمیل کرده است.
لاریجانی وقتی در انتخابات ۸۴ شکست خورد، جزء سهمیه اصولگرایان وارد دولت احمدینژاد شد و به دبیری شورای عالی امنیت ملی رسید؛ اما آبش با رئیس جوان دولت در یک جوی نرفت و استعفا داد. از آنجا راهی انتخابات مجلس شد و ۱۲ سال رئیس پارلمان ماند.
لاریجانی احتمالا به همان دلایلی که منجر به استعفایش شد، سال ۸۸ هم ششدانگ پشت احمدینژاد نایستاد و آنطورکه برخی تمایل داشتند، اظهارنظر نکرد یا به طور رسمی از کاندیدایی حمایت نکرده بود، هرچند برخی اصلاحطلبان مدعی بودند وی در روز رأیگیری به میرحسین موسوی تبریک گفته است.... روحالله حسینیان، نماینده سابق مجلس که بهتازگی درگذشت، از حامیان احمدینژاد و مخالفان لاریجانی در مجالسهای هشتم و نهم گفته بود: «در جریان انتخابات هم اختلاف ما با لاریجانی بر سر همین تحلیل غلط بود. تحلیل او این بود که موسوی به احتمال قوی رأی خواهد آورد لذا نباید مجلس را با موسوی درگیر کرد. ما تلاش کردیم که نمایندگان مجلس به نفع احمدینژاد وارد صحنه شوند تا مورد حمایت قرار گیرد، اما لاریجانی تلاش کرد چنین اتفاقی نیفتد.
لاریجانی در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «بخش عمدهای از مردم تصورشان درباره نتیجه انتخابات با نتیجه رسمی متفاوت است. باید به این تصور احترام گذاشت و حساب این جمعیت زیاد را با گروهی اغتشاشگر مخلوط نکرد». این اظهارات لاریجانی با انتقاداتی روبهرو شد؛ برای همین ساکت فتنه یا یکی از خواص بیبصیرت لقب گرفت تا جایی که در مراسم ۲۲ بهمن ۹۱ در قم به او حمله و هتاکی شد.
وقتی که او سال ۹۰ و برای انتخابات مجلس نهم نه از تهران بلکه از قم آمد، درحالیکه اصولگرایان دو لیست داشتند: جبهه متحد و جبهه پایداری، او با لیست جبهه متحد آمد. بر سر تصدی کرسی ریاست مجلس با غلامعلی حدادعادل به رقابت پرداخت. نمایندگان جبهه پایداری حدادعادل را کاندیدای ریاست مجلس کرده بودند؛ اما نمایندگان جبهه متحد به لاریجانی رأی دادند تا با کسب ۱۷۳ رأی از مجموع ۲۷۵ رأی به ریاست مجلس نهم برسد. همان یاران احمدینژاد مواضعش را در مجلس هم نمیپسندیدند و بارها با او به اختلاف خوردند. دولت وقت بسیاری از مصوبات مجلس را نمیپسندید و ابلاغ نمیکرد و برای همین به جایش رئیس مجلس ابلاغ میکرد.
اختلافات رئیس وقت دولت با رئیس وقت قوه قضائیه به برادرش، رئیس مجلس هم سرریز میشد. اوج آن در ماجرای حمایت دولت وقت از سعید مرتضوی و ماجرای یکشنبه سیاه و... بود. دو سال از مجلس نهم مقارن با دولت روحانی شد، علی لاریجانی با رئیس جدید دولت قرابت بیشتری احساس میکرد، پس در ماجرای برجام همسو با دولت شد و همین او را از بخشی از جریان اصولگرایی منتقد سخت برجام دور کرد تا جایی که آنها او را در مجلس به دیکتاتوری متهم کردند. این اختلافات، خودش را در انتخابات مجلس دهم شدیدتر نشان داد تا جایی که لاریجانی در فهرست اصولگرایان دیگر جایی نداشت و در فهرست امید (اعتدالیون و اصولگرایان معتدل – اصلاحطلبان) قرار گرفت. مشخص شد که لاریجانی دیگر قابل بازگشت به دل جریان اصولگرایی نیست و خط سیاسیاش به سمت اعتدالیون- اصلاحطلبان میل کرده است.
او در انتخابات مجلس یازدهم ثبتنام نکرد و کسی هم از او دعوت نکرد. احمد امیرآبادی، نماینده اول اصولگرای مجلس دهم از قم، گفته بود که شورای اصولگرایان قم هیچ رزومهای از علی لاریجانی نخواسته و آقای لاریجانی هم رزومهای را به شورا ارائه نکردند! علی لاریجانی از همان وقت به انتخابات ۱۴۰۰ میاندیشیده است؛ علی لاریجانی اعتدالگرا.
نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد و از اعضای جبهه به لاریجانی گفته بود: «برادر شما ۱۰ سال رئیس قوه قضائیه بود، ضمن اینکه شما ۱۲ سال است که رئیس مجلس هستید. این در حالی است که در میدان سیداسماعیل میگویند بین دیدگاه شما و آقای روحانی تفاوتی وجود ندارد».
نگاهی به لاریجانی سالهای نهچندان دور
علی لاریجانی که این روزها محتمل است نامزد اعتدالیون- اصلاحطلبان شود. متولد سال ۱۳۳۶ فرزند آیتالله میرزاهاشم آملی و یکی از پنج برادر لاریجانی است که بیش از سایر برادرانش مسئولیتهای مختلف را تجربه کرده است. وی پس از پیروزی انقلاب از سال ۶۰ تا ۶۱ رئیس واحد مرکزی خبر بود و سال ۶۱ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.
سال ۶۵ تا ۶۸ معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت سپاه را بر عهده داشت و از ۶۸ تا ۷۱ بهعنوان جانشین رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران فعالیت میکرد. با استعفای سیدمحمد خاتمی از وزارت ارشاد در سال ۷۱، علی لاریجانی راهی دولت شد تا در روزهای باقیمانده عمر دولت اول هاشمیرفسنجانی عهدهدار وزارت فرهنگ باشد.
بخشی از دوران ریاست لاریجانی بر صداوسیما مصادف با دوره اصلاحات و مجلس ششم بود. پخش فیلم کنفرانس برلین در سال ۷۸، پخش برنامه «هویت» و برنامه «چراغ» همه در زمان او رخ داد، تا جایی که صداوسیمای لاریجانی را علنا به یکی از مخالفان محکم دولت اصلاحات بدل کند. برای همین بود که مجلس ششم طرح تحقیق و تفحص از این سازمان را مطرح کرد که به سرانجام نرسید.
صداوسیمای لاریجانی در برجستهکردن اقدامات شهردار وقت اصولگرا هم نقشی اساسی داشت تا جایی که مثلا در یک روز، گزارش مفصل افتتاح یک پلهبرقی در یکی از خیابانهای تهران در ساعات مهم خبری بارها پخش شد، اما خبر افتتاح یک نیروگاه مهم کشور به دست دولت به شکل خبر کوتاه چندثانیهای و عادی منتشر شد.