این متهم ۵۰ساله زمانی بازداشت شد که رانندگان عبوری در نزدیکی فرودگاه مهرآباد به مأموران خبر دادند شاهد درگیری دو مرد ضایعات جمعکن بودند که یکی از آنها بهشدت مجروح شده و روی زمین افتاده است.
با توجه به این گزارش بود که مأموران تحقیقات گستردهای را آغاز کردند و همراه با تکنسینهای اورژانس در محل حاضر شدند. مرد مجروح به بیمارستان منتقل شد و در شاخه دیگری از تحقیقات مأموران شاهدان را مورد پرسوجو قرار دادند.
یکی از شاهدان گفت: من در حال عبور بودم که دیدم دو مرد در حال دعوا هستند و با هم گلاویز شدهاند. از گونیای که همراه داشتند، فهمیدم ضایعات جمع میکنند. یکی از آنها حین درگیری مجروح شد. نفر دوم که او را زده بود، فرار کرد و حین فرار بود که یکدفعه با ماشین پژو برخورد کرد و روی زمین افتاد. مرد خونآلود بود، اما صبر نکرد تا راننده پژو به او کمک کند و فرار کرد.
بعد از گفتههای شاهدان و درحالیکه تحقیقات برای دستگیری ضارب شروع شده بود، از بیمارستان خبر رسید مرد مجروح با وجود تلاش کادر درمان جانش را از دست داده است. این در حالی بود که یکی از شاهدان به مأموران گفت میداند ضارب فراری چه کسی است. بهاینترتیب آدرس خانه مرد ضارب به نام محمود پیدا شد. وقتی مأموران مقابل در خانه او رفتند. همسرش مدعی شد محمود هنوز به منزل نیامده است؛ اما پلیس خانه را جستوجو و محمود را که در حمام مخفی شده بود، شناسایی و بازداشت کرد.
وضعیت محمود وخیم بود و به دلیل تصادف هنگام فرار دچار خونریزی داخلی و شکستگی شده بود. بهاینترتیب محمود به بیمارستان انتقال یافت و بعد از چند روز که وضعیت بهتری پیدا کرد، به دادسرا منتقل شد. او در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: من یک شغل آبرومند داشتم و کارمند بودم؛ اما، چون حراست فهمید من اعتیاد دارم، وضعیت بدی پیدا کردم. سابقه کارم زیاد بود و قبل از اینکه اخراجم کنند، تصمیم گرفتم خودم را بازنشسته کنم.
متهم در ادامه گفت: حقوق بازنشستگی کفاف زندگیام را نمیداد و در خرجی زن و بچهام مانده بودم؛ بههمیندلیل تصمیم گرفتم کار کنم. ضایعات جمع میکردم. با این کار هزینه خودم تأمین میشد و میتوانستم به مقداری که میخواهم، مواد تهیه کنم، هم اینکه خرجی زن و بچهام را میدادم. تا اینکه روز حادثه با سعید روبهرو شدم. او به من میگفت ضایعات او را برداشتهام و مقداری سیم داشته که من آن را از او کش رفتهام. من گفتم اشتباه کرده است و حتی گونیام را خالی کردم تا ببیند که هیچ سیمی ندارم؛ اما او توجهی نکرد و حمله کرد تا من را بزند. در حین درگیری من هم یک چاقوی میوهخوری از جیبم درآوردم تا بتوانم از خودم دفاع کنم.
متهم اعترافاتش را اینطور ادامه داد: در حین درگیری ضربه چاقو به گردنش برخورد کرد و من که خیلی ترسیده بودم، چاقو را انداختم و فرار کردم؛ اما با ماشین تصادف کردم. بااینحال به فرار ادامه دادم و از ترس خودم را مخفی کردم، اما مأموران من را بازداشت کردند.
گفتههای متهم در حالی بود که پزشکی قانونی علت تامه مرگ مقتول را اصابت ضربه جسم نوکتیز به گردن او اعلام و اظهار کرد مقتول متعاقب این ضربه دچار خونریزی شده و جانش را از دست داده است.
با تکمیل تحقیقات از اولیایدم خواسته شد تا درخواستشان را بیان کنند. آنها ضمن شکایت از متهم درخواست صدور حکم قصاص کردند. بهاینترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.