آفتاب- سید مرتضی میری : پنجشنبه گذشته حادثه ای در پاکستان به وقوع پیوست که هر چند با توجه شرایط هفته های گذشته این کشور، چندان دور از ذهن به نظر نمی رسید اما باز هم برای جهانیان شوک آور و غیر منتظره بود .
بی نظیر بوتو ، فرزند یک خاندان سیاسی و نخست وزیر اسبق پاکستان بر اثر یک حمله ی انتحاری ، پس از یک تجمع انتخاباتی در شهر راولپندی کشته شد .
ترور بی نظیر بوتو را می توان مهمترین تحول سیاسی جهان در واپسین روزهای سال 2007 میلادی دانست . حادثه ای که وجوه بسیار و قابل تأملی دارد و نمی توان به سادگی از کنار آن عبور کرد و می بایست به دقت آن را بررسی نمود .
برای تحلیل این رویداد نیز می بایست تحولات منجر به این ترور را از ابتدا مرور کنیم .
بی نظیر بوتو که به تبعیدی خود خواسته تن داده بود و از سال 1998 در لندن و سپس در دبی اقامت داشت ، آرام آرام قصد بازگشت به صحنۀ سیاسی پاکستان را در سر می پروراند و دوباره رهبری «حزب مردم» را بدست گرفته بود . از سویی در داخل کشور شرایط نابسامان می نمود و گسست اجتماعی در حال رخ دادن بود . حمایت مردمی از پرویز مشرف به سراشیبی افتاده و روز به روز کمتر می شد .
در این شرایط تلاش های بوتو نتیجه بخش به نظر می رسید و پایگاه مردمی حزب مردم بیش از پیش مستحکم شده بود. پس بی نظیر بوتو جدی ترین خطر برای حکمرانی ژنرال پرویز مشرف محسوب می شد .
پرویز مشرف که یک بار دیگر در انتخاباتی نه چندان شفاف به ریاست جمهوری رسیده بود و به خوبی شرایط موجود را درک نموده و پس از ناآرامی ها، اعلام وضعیت فوق العاده کرده بود، از بوتو دعوت کرد تا به پاکستان بازگردد .
سناریوی تقسیم قدرت با بوتو و حذف وی در آیندۀ نزدیک شکل گرفته و ژنرال متحد آمریکا در پی اجرای آن بود .
بر اساس این سناریو بنا بود بوتو به مقام نخست وزیری نائل آید و پس از چند ماه به بهانه ای دیگر توسط رییس جمهور از این سمت خلع شده و بدین ترتیب این خطر بزرگ دفع می شد .
روز 18 اکتبر بوتو وارد پاکستان شد و در بدو ورود مورد سوء قصد قرار گرفت .
این حمله به القاعده نسبت داده شد . و از آن زمان به بعد نا آرامی های پاکستان وارد فاز جدید حملات انتحاری، به قصد ترور بزرگان شد .
پس از ورود بوتو و تغییرات تازه در پاکستان ، دیگر نخست وزیر مخلوع این کشور ، نواز شریف نیز خواهان بازگشت به کشور شد و با موافقت دادگاه عالی تبعید وی نیز لغو و شریف عازم پاکستان شد .
پس از این فعل و انفعالات، اوضاع بر وفق مراد ژنرال پیش نرفت . بوتو ، لغو شرایط فوق العاده و کناره گیری مشرف از ارتش را، شروط خود برای ائتلاف با او ذکر کرد . شروطی که به هیچ عنوان مطابق میل و پیش بینی های ابتدایی ژنرال نبود .
بوتو فشار های داخلی بر مشرف را افزایش داد تا با کمک فشار های خارجی ژنرال، پوتین ها را از پای در آورده و به عنوان رییس جمهور غیر نظامی سوگند بخورد و دولتی انتقالی نیز تا انجام انتخابات تعیین نماید .
بوتو و شریف ، دو رقیب دیرین نیز علیه دشمن مشترک ، پرویز مشرف فعالیت نموده و مذاکراتی نیز در جهت ائتلاف انجام داده بودند اما در این راه تنها یک مانع وجود داشت .
اختلاف در روش فعالیت و وزن سیاسی .
بوتو بر پایۀ وزن سیاسی بالا و پایگاه مردمی بسیار مناسب خود و حزبش در پی شرکت در انتخابات بود و نواز شریف به واسطۀ وزن سیاسی کم و احتمال زیاد رد صلاحیت خود در پی تحریم انتخابات .
این مسئله مانع بسیار بزرگی بر سر راه این ائتلاف بود . هرچند بوتو بدون شریف هم احتمالاً موفق می شد اما تحریم یک جانبۀ شریف نتیجه بخش نبود.
شبکه های تروریستی از جمله القاعده ، گروه های طالبانی ، سپاه صحابه ، گروه های مناطق قبیله ای در منطقه ی وزیرستان جنوبی در ایالت سرحد شمالی و . . . نیز حضوری فعال در پاکستان داشتند و دارند . بعضی از این گروه ها از جمله طالبان از دوران فعالیت سیاسی نواز شریف با وی در ارتباط بودند .
به همین دلیل از میان این 3 گزینه، تنها موافق شریف بودند .
بدین ترتیب و در این شرایط حملات انتحاری به تجمعات انتخاباتی فزونی یافت و شرایط داخلی روز به روز وخیم تر شد .
گسست اجتماعی بسیار فراگیرتر می شد ، پیروزی بوتو در انتخابات محتمل تر از سایر گزینه ها به نظر می رسید و مشرف و شریف هم خود را هم وزن سیاستمدار نیمه ایرانی پاکستان نمی دیدند .
مشرف نیز اعلام کرد که از سوی القاعده تهدید شده است و از شرایط بوتو نیز آگاه است و امنیت وی را حفظ خواهد نمود اما عملا گام موثری برنداشت تا در روز 27 دسامبر 2007 در شهر نظامی راولپندی واقع در شمال شرق پاکستان بی نظیر بوتو ترور شد .
بررسی احتمالات آمرین و عاملین ترور :
در شرایطی که خبرهای گوناگون و متناقضی از دست داشتن گروه های مختلف از جمله طالبان ، القاعده ، دولت و نهادهای امنیتی ، آمریکا و . . . در ترور بوتو به گوش می رسد سه تئوری بیشتر مورد نظر است :
1) دولت پاکستان : مشرف با توجه به چرخش نسبی آمریکا به سمت بوتو و همین طور عدم حمایت عمومی پایه های حکومت خود را سست تر از پیش می دید .بنابراین می تواند سناریوی حذف رقیب را به اجرا در آورد . او از این ترور 3 هدف را دنبال می کند :
• از میان بردن بوتو به عنوان مهمترین تهدید برای حکومتش .
• تعویق و یا برگزار نکردن انتخابات
• بازگرداندن ارتش برای مهار اغتشاشات احتمالی پس از ترور و در نتیجه بازگشت رکن ارتش به حکومت .
2) گروه های تروریستی حامی شریف : شریف که از همسو شدن حزب بوتو با وی در تحریم انتخابات نا امید شده است و از سویی خود را هم وزن بوتو و مشرف نمی بیند برنامه ی ترور بوتو را طراحی و از طریق گروه های تندرو اجرا می کند . او از این برنامه 2 هدف را دنبال می کند :
• از میان برداشتن رقیب دیرین و مانع تحریم موثر انتخابات .
• ایجاد نا آرامی ها به قصد متزلزل نمودن حکومت مشرف و تلاش برای سقوط وی در فضای جدید .
3) گروه های تروریستی القاعده ، طالبان ، سپاه صحابه و مناطق قبیله ای : این گروه های نیز در پی ترور شخصیت های سیاسی پاکستان هستند . ودر ادامۀ فعالیت های خود می توانند دست به ترور بوتو زده باشند. در این صورت باید منتظر ترور مشرف یا شریف ظرف چند روز آینده باشند .
تحولات پس از ترور :
پس از حادثه حملۀ انتحاری و ترور بوتو نا آرامی ها سراسر پاکستان را فرا گرفت .
غربی ها و حامیان دولت با استناد به تماس تلفنی «مصطفی ابوالیزید» یکی از اعضای ارشد القاعده در افغانستان با خبر گزاری اسکای ایتالیا و شنود مکالمۀ تلفنی «بیت الله محسود» ، رهبر القاعده در پاکستان ، القاعده و طالبان را مسئول این ترور دانستند .
شایعاتی مبنی بر همکاری القاعده ، آمریکا و مشرف نیز به گوش می رسد .
از سویی، سخنگوی«بیت الله محسود» دخالت القاعده و طالبان را در این ترور قویا تکذیب نموده و دولت را مقصر می داند .
حزب مردم نیز دولت مشرف را به سبب تدارک ندیدن اقدامات امنیتی لازم، شماتت نموده و مقصر می دانند .
دولت پس از محکوم نمودن ترور آرامش شهروندان را خواستار شد .
همچنین دولت دو روز پس از این حادثه و روند فزایندۀ نا آرامی ها ، در حال رابزنی با احزاب به منظور به تعویق انداختن انتخابات است .
مشرف نیز فرمان دخالت قاطع ارتش و سازمان امنیتی در این نا آرامی ها و برخورد با اغتشاش گران را صادر کرد .
نواز شریف هم استعفای پرویز مشرف را خواستار شد و تقاضای تحریم انتخابات را تکرار و رسما موضع حزب متبوعش را اعلام نمود .
با توجه به تئوری ها و تحولات یاد شده ، گزینه ی نخست، محتمل تر از سایرین به نظر می رسد . چراکه مشرف در همین مدت کوتاه طی شده از زمان ترور، مقدمات دستیابی به اهداف خود را فراهم نموده است .
یعنی بی نظیر بوتو به عنوان جدی ترین تهدید از میان رفته است . ارتش در حال ورود قدرتمندانه و قاطع به معرکه است و برگزاری انتخابات نیز بسیار بعید به نظر می رسد .
شریف نیز که تنها حربۀ وی تحریم انتخابات است در صورت عدم برگزاری آن خلع ید خواهد شد ومی بایست برای نیل به هدف خود به تماشای نا آرامی ها و نتایج آن بنشیند . بنابراین ایفای نقش شریف در ترور بوتو از احتمال کمتری برخوردار است .
القاعده و طالبان نیز سازمان هایی هستند که از پذیرش ترور های انجام پذیرفته از سوی آنان هیچ ابایی ندارند . اما دخالت در ترور بوتو را تکذیب نمودند .
بنابر این گزینه ی سوم نیز چندان محتمل به نظر نمی رسد .
با توجه به موارد مذکور و در صورت اثبات آنان ، می توان این ترور را کودتایی دیگر از سوی مشرف محسوب کرد .
اما اگرحضور مشرف بار دیگر در مسند قدرت تثبیت شود باز هم آیندۀ روشنی را نمی توان برای او متصور بود . چراکه جو عمومی پاکستان وگسست ساخت اجتماعی این کشور هسته ای، منطقه را به سمت بی ثباتی سو خواهد داد مگر در صورت اصلاح ساختار سیاسی پاکستان و بازگشت ثبات حداکثری به این کشور .