برو بیای چهارسال پیش اصولگرایان و همایش های چند هزار نفره در نهایت آنها را به دو کاندیدایی رساند که اختلاف نظر در موردشان کم نبود. با همه حرف و حدیث ها و کناره گیری اجباری قالیباف در لحظات آخر، اصولگرایان توانستند در آن کارزار ۱۶ میلیون رای برای گزینه اصلی خود یعنی ابراهیم رئیسی جمع کنند. هرچند در همان مقطع اصولگرایان مغلوب شدند اما رسیدن به یک نقطه مشترک برایشان دستاورد کوچکی نبود و این دستاورد را بیشتر از آنکه نتیجه یک ساز و کار بدانند صدقه سر قدرت جذب رای ابراهیم رئیسی تلقی کردند.
اتفاقات ۹۶ خوب یا بد هرچه بود گذشت و حالا حکایت انتخابات ۱۴۰۰ است که مانند خوره به جان احزاب و جریانهای سیاسی افتاده و کاسه چه کنم را به دستشان داده است. جناح راست با اینکه با معضل ردصلاحیت نامانوس هستند اما آنقدرها هم اوضاع بر وفق مرادشان نیست و حتی اگر رقیب سر سختی از جناح مقابل پیش رویشان نباشد، غول رسیدن به وحدت دست از سرشان بر نمیدارد و کار را برایشان دشوارتر از هر زمان دیگر خواهد کرد؛ حتی اگر خرداد ۱۴۰۰ حکم یک انتخابات درون جناحی را پیدا کند زخمهای کهنه دهن باز خواهد کرد و حل و فصل آن دیگر به این سادگیها نخواهد بود؛ اختلافاتی که از همین الان میتوان زمزمههایش را شنید.
تکرار دو کاندیدا
«ابراهیم رئیسی یا محمدباقر قالیباف» فقط کافی است این سوال از دهان بیرون بیاید تا بسیاری تصور کنند شما دچار آلزایمر شدهاید و در حال سخن گفتن از دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری هستید اما واقعیت آن است که این روزها اصولگرایان دوباره به سراغ کاندیداهای ناکام دوره قبل خود رفتهاند و بدشان نمیآید رایی ۱۶ میلیونی چهار سال پیش را در نتیجه نارضایتیهای امروز، کاهش مشارکت در انتخابات و احتمالا ضعف رقیب تکمیل کنند و آنها را به خیابان پاستور بدرقه کنند؛ دو کاندیدایی که به فاصله دو سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری سکان قوه قضائیه و مقننه را به دست گرفتند.
البته در این میان به نظر میرسد اشتیاق محمدباقر قالیباف برای رسیدن به پاستور و کرسی ریاست جمهوری بیشتر از ابراهیم رئیسی باشد؛ هرچه باشد قالیباف همواره خود را یک شخصیت اجرایی میداند و رئیس مجلس بودن آن چیزی نبود که تصورش را میکرد؛ نه آشنایی و اشرافی بر قوانین دارد و نه آنقدر دستش برای کارهایی که میخواهد انجام دهد باز است؛ اسمش رئیس مجلس است و پاداشی که در نتیجه کنار کشیدن به نفع رئیسی در انتخابات ۹۶، نصیبش شد اما این جایگاه و این پاداش چندان به مذاقش خوش نیامد؛ سفرهای استانی میرود تا خود را همچنان در نظر مردم یک مرد عملیاتی و مدیر در میدان معرفی کند اما همینکه پایش به خانه ملت میرسد برخی از انتقادات نمایندگان از پشت تریبونهای مجلس او را نشانه میرود و همین یعنی آن قدرت عمل زیر سقف هرمی بهارستان برایش تمام و کمال نیست.
از سوی دیگر ابراهیم رئیسی که با حکم رهبری، ردای قاضیالقضات را به تن کرد توانست در این جایگاه خودی نشان دهد و در نتیجه دادگاههای مفاسد اقتصادی ناکامیهای انتخابات ۹۶ را جبران کند و دستکم رضایتش از جایگاهی که در آن قرار دارد قابل مقایسه با قالیباف نیست؛ این روزها هم که بحث سند تحول قضایی به بحث داغی تبدیل شده و مسلم است که رئیسی چندان بدش نمیآید اجرایی شدن این سند تحول در کارنامه او ثبت شود. از سوی دیگر قرار گرفتن در جایگاه ریاست جمهوری و همراه کردن همه نهادها و رتق و فتق برخی امور میتواند برای او دستاورد بیشتری داشته باشد و همین موضوع دوراهی دشواری را پیش روی او قرار داده است.
ترازوی اقبال اصولگرایان
در دست گرفتن دولت و پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ مهمترین دغدغه جناح راست است و آنها خود را در این مقطع زمانی بیشتر از هر انتخابات دیگری نزدیک میبینند برای همین به هیچ عنوان حاضر نیستند این موفقیت احتمالی را از دست بدهند و ریسک کنند و به سراغ کاندیداهایی بروند که شاید انها را از رسیدن به این پیروزی دور کند؛ حال میخواهد این کاندیدا یک چهره جدید و جوان باشد یا کاندیدایی که سه دوره اقبالش را در انتخابات آزموده و در هر دوره از رینگ خارج شده است و همین استدلال کفایت میکند تا در ترازوی آنها کفه ابراهیم رئیسی سنگینتر از محمدباقر قالیباف شود موضوعی که در اظهار نظرهایشان به صراحت به آن اشاره میکنند.
« آیت الله سید ابراهیم رییسی با توجه به اقدامات بسیار شجاعانه ایشان در قوه قضاییه ظرفیت ایجاد سونامی رای را دارد» این را حسن غفوریفرد از اعضای حزب موتلفه اسلامی به زبان میآورد. البته غفوری فرد نام قالیباف را هم به عنوان کاندیدایی که میتواند از سوی اصولگرایان معرفی شود میآورد اما قدرت رای رئیسی را بسیار متفاوت از قالیباف میخواند.
تکرار رقابت قالیباف - رئیسی؛ اینبار در انتخابات ۱۴۰۰
موضوع به همینجا ختم نمیشود و هرچه پیشتر میرویم این حقیقت آشکارتر میشود که موضوع کاندیداتوری رئیسی و قالیباف تنها یک گمانهزنی نیست و اصولگرایان آستینها را بالا زدهاند تا هر طور شده ابراهیم رئیسی را متقاعد کنند پا به میدان انتخابات ۱۴۰۰ بگذارد. محمد حسینی وزیر دولت محمود احمدینژاد و عضو شورای مرکزی جمنا در این رابطه به خبرآنلاین میگوید: « جامه ریاستجمهوری، زیبنده کسانی است که از اندیشه والا، تجربه بالا، تخصص لازم، مقبولیت گسترده، اشراف کافی به مسائل داخل و خارج از کشور در حوزه فرهنگ، سیاست و اقتصاد برخوردار باشند، به بیانی دیگر ویژگی های متعددی لازم است تا فرد مقبول طبع همگان واقع شود، عقل سلیم هم حکم می کند که انتخاب اصلح و احسن صورت بگیرد از این جهت جمعی از نخبگان و اساتید دانشگاه در سراسر کشور پیشنهاد دادند که بهترین انتخاب، آقای رئیسی است.»
هرچه اقبال و نظر اصولگرایان درباره حضور ابراهیم رئیسی مثبت است از سوی دیگر قالیباف درست مانند سال ۹۲ و ۹۶ چندان مورد حمایت همقطاران خود قرار نگرفته است و بیشتر از آنکه به او به دید یک کاندیدای اصلی نگاه شود آن را همچنان به عنوان یک گزینه پوششی برای ابراهیم رئیسی میدانند، به طوری که کمال سجادی فعال سیاسی اصولگرا در این رابطه به اعتمادآنلاین میگوید: « اگر ابراهیم رئیسی صلاح را در کاندیداتوری بداند، به طور حتم مشکل حل میشود و همه از ادامه رقابت انصراف خواهند داد. اما اگر ایشان نیاید، انواع و اقسام کاندیداهای بلندقد و کوتاهقد وارد صحنه خواهند شد تا خودشان را در معرض رأی مردم قرار دهند.»
او ادامه میدهد: «مشخصاً درباره آقای قالیباف هم شاید اظهارنظرات زیادی مطرح شود، اما با در نظر گرفتن اینکه ایشان یک بار به نفع آقای رئیسی کنار کشیده است، میتوانیم امیدوار باشیم این بار هم کنار بکشد تا همه اصولگراها تمامقد برای رئیسجمهور شدن آقای رئیسی تاثیرگذاری مثبتی داشته باشند.»
البته برخی مانند محمدتقی رهبر عضو جامعه روحانیت مبارز نظر مخالفی دارد و معتقد است بهترین جایگاه برای ابراهیم رئیسی سنگر قوه قضائیه است و از سوی دیگر قالیباف میتواند در نقش ریاست جمهوری کارنامه بهتری داشته باشد. او میگوید: « درباره آقای رئیسی بر این باورم که نیایند چراکه در حال حاضر دستگاه قضا بسیار مهمتر است اما آقای قالیباف، اختیار با خودش است او هم در مجلس به خوبی مدیریت کرده و هم در دستگاه های اجرایی، قدرت اجرایی بالایی داشته است از این رو تصمیم در این باره در اختیار خودشان است در مجلس بمانند خدمت می کنند در جایگاه ریاست جمهوری هم می توانند خدمت کنند. »
قحط الرجال یا قدرت تمام عیار
هرچند انتخابات ۱۴۰۰ برای اصولگرایان اهمیت زیادی دارد و در صورت به دست آوردن این سنگر تمام ارکان قدرت را در اختیار دارند اما برخی از اهالی این جناح معتقدند برای بدست آوردن این سنگر نباید دو قوه دیگر را با خلا مواجه کنند. احمد سالک از همان دست افرادی است که معتقد است جناح راست دچار قحط الرجال نشده که بخواهد برای انتخابات ریاست جمهوری رئیس قوه قضائیه و یا رئیسه قوه مقننه را به میدان بکشانند او میگوید: « آقای رئیسی شخصیت جامع الاطرافی برای هر پست و جایگاهی است که در حال حاضر در جایگاه ریاست قوه قضاییه مشغول به کار هستند. بی تردید در حال حاضر قوه قضاییه به نسبت جایگاهی که دارد اهمیت فوق العاده ای دارد به هر حال، قوه قضاییه پناه مردم است اگر در بخشی از قوای دیگر یا از سوی نهادی به آن فشار بیاید به آنجا رجوع می کند و از آنها کمک می خواهد بنابراین، این طبیعت کار است که در عین حال از اهمیت فوق العاده ای نیز برخوردار است. » او ادامه میدهد: « بنده با حضور آقایان رئیسی و قالیباف در انتخابات ۱۴۰۰ مخالفم چون این دو قوه، به تازگی فعالیت خودشان را آغاز کرده اند از این رو نباید وقفه ای در کارشان ایجاد شود اینکه مصلحت در آینده چه چیزی باشد نمی دانم.»
هرچند سالک معتقد است برای اصولگرایان قحط الرجال نشده است اما وقتی مهمترین گزینههای پیش روی آنها بر مدار ۴ سال پیش میچرخد به نظر میرسد اتفاقا این جریان برای بدست آوردن آرای خاکستری با مشکلی به مراتب بزرگتر مواجه هستند که به جای سرمایهگذاری بر روی چهرهای جدید همچنان فردی مانند قالیباف با کارنامه نه چندان درخشان در زمینه انتخابات از یک سو و ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه از سوی دیگر به عنوان بیشترین شانس برای رسیدن به متاع ریاست جمهوری در راس گزینههای انتخاباتی قرار میگیرند.