آفتابنیوز : آفتاب: عاشورا حیات اسلام، بانگ رسای حق از همه حنجرههای پاك، آبرو و عزت مسلمین ، ركن كعبه، پایه قبله، روح نماز، بقای حج، و صفای جان است. دوست دارم از این اندوه جانكاه با عاشورا نجوا كنم با نینوا بگریم ، با كاروانیان حسین همراه شوم و آن دشوارترین لحظات را دریابم.
من در كجای این جلوهگاه بزرگی، اخلاص ، فتوت ،مردانگی، محبت و انسانیتم. اینك عاشورا و اینجا كربلا، كارزاری است كه در آن سوی آن سیاهیها، پلیدی و پلشتیها و خود گناه و عصیان و معصیت در برابر هر چه خوبی و نیكی به نبرد آمده است.
چطور میتوان نظارهگر این همه عظمت و روح خدایی بود و فرو نریخت. اف بر شیطان صفتان لعینی كه پلشتی وجودشان موجب شد آن همه نیكی و خیر را در كنار خود نبینند.
عاشورا، نوری شكافنده در سیطره ظلمت و جهالت آدمی و دژی مستحكم و محافظ تعالیم وحی تا ابد است و این سیل اشك عاشقان است در شب عاشورای حسینی. عاشورا به رشادتها، محبتها، فضائل، نیكیها و بزرگواریهای سپاه برگزیده حسینی(ع) ، عاشورا شد و تا ابد ماندگار.
عاشورا و انقلاب حسینی از همان آغازین لحظه ترك مكه توسط كاروان اباعبدالله(ع) چون سیلی خروشان در تاریخ بشریت جاری شد و امواج آن در هر عصر و تاریخی، جهالت، ظلم، سستی و مردگی و ذلتها را در خود فرو برده و آزادگی، شرف و انسانیت را برآورده است.
آنگونه كه كربلا مملو از اسوههای شرف و بزرگی و بزرگواری بود از حربن یزید ریاحی تا حبیب بن مظاهر و ۷۰الگو و اسوه دیگر اما در میان آنها اسطورهای بیمانند بود. اسطورهای بیبدیل كه عشق، هرگز مفسری عارف تر از او نیافت، لالهای كه در میان دشت آلالهها، مظهر زیباترینها در صفات و فضیلتها بوده و هست.
او كه پرچمدار دین محمدی و نماد شجاعت علوی، مظهر فداكاری و رشادت و یگانهترین در عشق برادری است. شیرمردی از تبار علی(ع) كه برادری را به كمالی بیمانند در حق برادر ، سید ، سالار خود اباعبدالله(ع) به انجام رسانید آنگونه كه برادر در غم از دست دادنش فرمود : "الان انكسر ظهری" (كمرم شكست).
او را به حق ابوفاضل خواندهاند چرا كه او خود پدر فضل و صاحب كمال و معرفت، برتری و بزرگواری بود و دلدادگی و محبت را به امام و برادر در نهایت داشت و در این راه از همه چیز گذشت. اینك یك اقیانوس غیرت، یك كاروان تشنگی ، یك دنیا مردانگی و شرافت در برابر دشمن ایستاده است.
او نیامده كه آب بیاورد ، آمده برای انسان و انسانیت آبرو بیاورد، آمده عزت و شرافت را به بشریت هدیه كند و بیاموزد كه در برابر حفاظت از اعتقاد باید از همه چیز گذشت. نامردی و نامردمان میاندیشند با ریختن خون او بر حاشیه فرات بر خاك تفتیده كربلا بیرق سپاه حسین (ع) و صلابت آن فرو میریزد.
غافل از آنكه اگر فرق شكافته او چون پدر فواره خاك میشود، خون او آبیاری میكند درخت دلاوری، مردانگی و عزت نهال اسلام را. آنان نمیدانند كه چهره سرخ خورشید حقیقت از پس هزاران، هزار ابر ریا و نامردی هم پیداست و همه این پردهها را ذوب میكند و فرو میریزد.
آری سیاهی دلشان، چشم و گوششان را هم كور و كر كرده و نمیدانند كه زخمه زخمیترین فریادها در چنگ سكوت دهشت زا محصور نمیماند و آهنگ رسای آن تا ابدیت جهان طنینانداز است.
اینگونه است كه عاشورا با فروغ غم عباس و طلوع داغ علی اصغر و علی اكبر برای همیشه اشكی در دیدگان روشن انسانیت میماند تا بدانند كه عزت و بزرگی هماره زنده است. عزتی كه برای حفظ آن باید همه كس از همه چیز خود بگذرند از طفل شیرخواره چون علی اصغر تا دلاور مردی چون عباس علمدار و پیرمردی همچون حبیب بن مظاهر .
خون حسین (ع) كه سرچشمههمه پاكیهاست تكمیلكننده این رسالت برای بشریت است او كه خود همه خواستهای خدایی و جلوهای منور از حق است. آنگونه كه اگر عباس در پیشگاه حضرت دوست والا و ارزشمند است از برای محبت و تسلیم و رضایی است كه او در برابر حسین (ع) كه نه، تمامی خواستههای خدا دارد.
اینگونه است كه كربلا ، كربلا میشود و عاشورا ، عاشورا .
اما در این میانه اگر نبود زینب(س) بزرگ بانوی دشت كربلا ، عقیله عالم امكان ، كربلا در كربلا میماند.
آنگاه كه در شامگاه غریبانهترین شام غریبان مانده بود به كدامین شهیدش نماز صبر بجا آورد، به كدامین غمش بگرید این اسوه صبر برای آخرین بار سر بر سر بریده برادر نهاد و تجدید پیمان كرد و با كاروان عشق حسینی راه شامات و دربار ظلمان را در پیش گرفت و آنوقت پرده از همه جهالتها و پلیدیها به روز عاشورایی برداشت عاشورایی كه به دست شهید عشق خلق شد.
و اینگونه شد كه امروز در دلها و اذهان همگان كل یوم، عاشورا و كل ارض، كربلا نمادی عینی به خود گرفته است.
قیامی كه میرود به قیام حجتالله مهدی موعود (عج) در زمین بپیوندند.