آفتابنیوز : دیلی استار- شبلی تلهامی: «جورج بوش سفر خاورمیانه ای هفته گذشته را با یک سادهانگاری غرورآمیز شروع کرد. رئیسجمهور آمریکا بر این باور بود که اعراب خاورمیانه ایران را یک تهدید فزاینده تلقی کردهاند و حضور آنها در کنفرانس صلح آناپولیس در آذرماه اقدامی در واکنش به این تهدید بودهاست. سخنرانی بوش در دانشگاه ابوظبی نیز انعکاسی از همین تحلیل بود، امری که می تواند منجر به ادامه اشتباهات بسیار پرهزینه گذشته برای کاخ سفید شود.
دستگاه سیاست خارجی بوش و دولت اسرائیل به نحوی چشمگیر بر مواجهه با ایران به عنوان یک تهدید بالقوه اتمی تاکید میکنند و بر این باورند که سرعت بخشیدن جزئی به فرآیند صلح با فلسطینیان به شکلگیری یک ائتلاف ضدایرانی در خاورمیانه منجر میشود. اما از نگاه اعراب موضوع کاملا متفاوت است؛ آنها از برنامه هستهای ایران به عنوان وسیلهای برای وادار ساختن ایالات متحده و اسرائیل به انجام اقداماتی واقعی برای کمک به تشکیل کشور مستقل فلسطینی استفاده میکنند.
دولت اسرائیل نگران دستیابی ایران به تسلیحات هستهای است و حمایت تهران از حماس و حزبالله را تهدیدی جدی برای امنیت خود تلقی میکند. دولتهای عربی اما علیرغم آنکه از ایفای نقش کنونی ایران در اوضاع عراق خرسند نیستند ولی با توجه به خواست افکار عمومی در کشورهایشان حاضر به ابراز نگرانی از حمایتهای تهران از حماس و حزبالله نمیشوند. این دولتها بسیار بیشتر از آنکه نگران دستیابی ایران به تسلیحات هستهای باشند به این موضوع فکر می کنند که چگونه نفوذ رو به افزایش این کشور در جهان عرب بواسطه مطرح ساختن پیامهای تند ضداسرائیلی را کنترل کنند ، امری که میتواند از محبوبیت آنها بین تودههای مردم بکاهد.
بر خلاف نظرات رئیسجمهور آمریکا کشورهای عربی همچنان فقدان یک توافقنامه صلح با اسرائیل را یک عامل بیثباتکننده جدی ارزیابی میکنند. سال گذشته ملک عبدالله دوم پادشاره اردن در جمع نمایندگان کنگره و سنای آمریکا سخنرانی کرد. وی در این سخنرانی هیچ اشارهای به ایران نکرد و حتی نگفت که جنگ تحت رهبری آمریکا علیه حکومت صدام صدها هزار پناهنده را به کشور کوچک وی سرازیر ساختهاست. پادشاه اردن اما اما یک پیام آشکار برای قانونگزاران آمریکایی بود: «سرچشمه اختلافات، خشونتها و کینهها در خاورمیانه عدم تحقق صلح و عدالت برای فلسطینیان است».
هرچند بسیاری از نمایندگان کنگره و سناتورهای آمریکایی حاضر به پذیرش این عقیده نشدند که «ریشه همه مشکلات خاورمیانه در فلسطین است»، ولی ملک عبدالله خود به خوبی میدانست که از چه چیزی سخن میگوید؛ سهچهارم مردم خاورمیانه عربی، فلسطین را مهمترین و یا یکی از سه موضوع بسیار مهم زندگی شان تلقی میکنند.
رئیسجمهور آمریکا باید آماده شنیدن باشد. حمله به عراق در سال 2003 باعث شده تا بسیاری از مردم خاورمیانه آمریکا را تهدیدی بسیار جدیتر از ایران به حساب آورند. اعراب حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس را برای حفاظت از منافع آمریکا تلقی میکنند و نه عاملی برای جلوگیری از سقوط حکومتهای منطقه. قیمت صدلاری نفت برای هر بشکه این استدلال را توجیه می کند که امروز این آمریکا است که نیازمند کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
دولتهای عرب خاورمیانه امروز با یک چالش عمده مواجه هستند: ادامه وابستگی به آمریکا در شرایطی که اغلب سیاستهای این کشور طی سالهای اخیر با خشم افکار عمومی دنیای عرب مواجه شده و با شکست همراه بودهاست. در این شرایط آنها به دنبال مواجهه با ایران نیستند، آنچه دولتمردان عربی میخواهند این است که آمریکا با وادار کردن اسرائیل به انجام تعهداتی که در آناپولیس به فلسطینیان داد گامهای واقعی برای تحقق صلح بردارد. این تنها راه اعاده حیثیت آمریکا در خاورمیانه و حفظ اعتبار حکومتهای عربی است».