محمد مهاجری فعال رسانه ای اصولگرا در یادداشتی نوشت:
انقلاب اسلامی ایران در فاصله ای بسیار کوتاه(۱ز ۲۲بهمن ۱۳۵۷ تا ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ تبدیل به نظام شد.با تاکید و اصرار امام خمینی، تکلیف نظام جدید در یک همه پرسی روشن شد. چندماه بعد از آن هم مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی تشکیل شد و مصوبات آن مجلس هم به رفراندوم گذاشته شد.
الان بعد از ۴۲ سال بسیاری از آنها که در انقلاب و پدیدآوری نظام شرکت داشته اند در میان ما نیستند و بیش از دوسوم جمعیت امروزی کشور، یا در زمان انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی به دنیا نیامده بودند ، یا بدلیل اقتضاء سن شان نقشی در آن نداشته اند.
طبیعی است این اکثریت، روایت دیگران را از آن وقایع بشنود و ارزیابی کند. در همه ۴۲ سال گذشته اپوزیسیون(اعم از وابستگان به رژیم پهلوی یا گروههای سیاسی چپ و راست که به اردوگاههای محتلف قدرت در غرب و شرق عالم وابسته بودند) نگاهش به انقلاب و نظام، کاملا یکسویه و مغرضانه بوده است. روایتهای راست و دروغی که این جریان برای رسیدن به هدفش سر هم می کند، خواه ناخواه در خاطره تاریخی کشور ما رسوب می کند.
از سوی دیگر هم روایت حاضران در انقلاب، موجود است.
حال این سوال پیش می آید که برای آن عده از هموطنانی که انقلاب و تشکیل نظام را فقط در کتابها و نشریات و فیلمها دیده اند و نیز آیندگانی که به همین منوال از تاریخ انقلاب آگاه خواهند شد، چه ارثیه ای باقی می ماند؟ در میان حجم بزرگ اطلاعاتی که به واسطه گسترش فضای مجازی تولید و توزیع شده، مگر یک فرد چقدر فرصت کنکاش برای دستیابی به واقعیتها دارد؟ این نکته از آن جهت مهم است که مخالفان نظام جمهوری اسلامی، کیسها و نمونه های متعددی از عدم موفقیتهای جمهوری اسلامی مطرح می کنند که ما نسل انقلاب، در برابر آن واکنش منفی داریم و به دفاع قاطع از نظام می پردازیم.
این دفاع ما حتما از نگاه غیرت و حمیت انقلابی درخور تحسین است اما کافی نیست. جمهوری اسلامی چه در عملکرد و چه حتی در برخی شعارها، برنامه ها،سیاستها، تئوریها و استراتژی ها با ضعفهای بزرگ روبرو بوده و برخی از آنها نیز غلط بوده است. اگر همین نسل انقلاب، به نقد جمهوری اسلامی نپردازد، عملا جاده را برای آنهایی صاف می کند که ملغمه ای از گزاره های درست و نادرست را برای زیرسوال بردن اصل نظام و بنیانهای عقیدتی-سیاسی اش ، به کار می گیرند .
این نقدها می تواند ، هم شامل قانون اساسی،هم ساختارهای قدرت، هم حقوق ملت و نظایر آن باشد. نگران نباشیم که فلان چهره خارج نشین یا بهمان رسانه اپوزیسون، نقد جمهوری اسلامی را "اعتراف" به خیلی چیزها معرفی کند. ما هر کاری بکنیم نمی توانیم دهن آنها را ببندیم. مهم آن است که نظام جمهوری اسلامی ( که برای ایجاد و بقاءش چندصدهزار شهید و جانباز قربانی شده است) یک سیستم پویا و "خوداصلاحگر" باشد و برای این کار باید تلاش کرد.
اگر نسل انقلاب به نقد نظام و انقلاب نپردازد، دیگران این کار را خواهند کرد اما با سلیقه و عقیده خود.و شاید در این صورت،تاریخ ما را نبخشد.