او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و خواهرم با یکی از اقواممان بهنام پارسا به پارک رفته بودیم حدود ساعت 3 صبح در حال برگشت به خانه بودیم که خودرویی کنار ما توقف کرد و مرد جوانی با تهدید چاقو سارا را به زور سوار خودروشان کردند و من و پارسا هم هرچقدر تلاش کردیم نتوانستیم مانع کارش شویم و بعد هم بسرعت از آنجا دور شدند.
پس از آن تحقیقات برای شناسایی ربایندگان سارا آغاز شد. مأموران در بررسیهای اولیه متوجه شدند که سارا دختری 14 ساله است و جثهریزی دارد و به همین دلیل هم نتوانسته در برابر مرد آدم ربا مقاومت کند.
همچنین مشخص شد خودروی فرد رباینده یک پژو پرشیا با شیشههای دودی بوده و احتمالاً به همین خاطر در طول مسیر هم کسی متوجه حضور سارا در داخل خودرو نشده است. با اطلاعاتی که بهدست آمد بررسیها برای بازداشت راننده پرشیا آغاز شد. چند ساعت بعد مأموران باخبر شدند دختری آسیب دیده و آشفته کنار خیابان رها شده است و شهروندان برای کمک به این دختر، پلیس را با خبرکردند.
پس از حضور پلیس مشخص شد که این دختر همان سارای ربوده شده است. وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: شخصی که من را ربوده بود نمیشناسم. او پس از آنکه مرا ربود با خشونت به من تعرض کرد و بعد هم در کنار خیابان پیادهام کرد و رفت.
با اطلاعاتی که سارا در اختیار پلیس قرار داد مأموران موفق شدند راننده خودرو را شناسایی و بازداشت کنند. بررسیها نشان داد متهم چندین سابقه کیفری دارد و آخرین سابقه کیفری او مربوط به آزار و اذیت یک دختر است که بهدلیل ثابت نشدن موضوع تجاوز به عنف، وی از اعدام تبرئه و به شلاق محکوم شده بود.
پس از آن متهم مورد بازجویی قرار گرفت و در حالی که قصد داشت ماجرای آدم ربایی و تعرض را انکار کند با مستندات پلیس مواجه شد و در نهایت تجاوز به دختر نوجوان را پذیرفت و گفت: آن شب مشروب زیادی خورده بودم و حالت طبیعی نداشتم وقتی با خودروام از خیابان رد میشدم به یکباره چشمم به 2 تا دختر افتاد. چون خیلی دیروقت بود فکر کردم که دخترهایی که تا 3 صبح تنها در خیابان هستند حتماً مشکل اخلاقی دارند به همین دلیل یکی از آنها را به زور سوار ماشینم کردم.
در ادامه پزشکی قانونی نیز بعد از معاینه سارا اعلام کرد که وی مورد تعرض قرار گرفته است.
با تکمیل اطلاعات اولیه، پرونده به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در بازجوییها تجاوز به عنف را رد کرد و مدعی شد با رضایت دختر این کار را کرده اما نحوه ربایش و گفتههای اولیه متهم و شاهدان پرونده نشان میداد که متهم با زور به قربانی تعرض کرده است.
متهم در دادگاه
در جلسه رسیدگی، ابتدا سارا خواستار اشد مجازات برای متهم شد. سپس پارسا بهعنوان شاهد پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: من همراه سیما و سارا به پارک رفته بودیم و پدر و مادر آنها به خاطر اینکه من همراهشان بودم اجازه داده بودند تا بتوانیم آن ساعت به پارک برویم.
بعد از بازگشت از پارک ماشین متهم کنار ما ایستاد و سؤال نامربوطی پرسید که متوجه شدم حالت عادی ندارد من جوابش را ندادم اما یکدفعه از ماشین پیاده شد و چاقو کشید.او من و سیما را تهدید کرد که اگر نزدیک شویم ما را میکشد و در همین لحظه هم دست سارا را کشید و به زور سوار ماشین کرد و با خودش برد.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت با تأکید بر اینکه در زمان وقوع جرم حالت عادی نداشته، گفت: از کاری که کردم پشیمانم و از شاکی و دادگاه درخواست گذشت و بخشش دارم.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا جرم قبلی خود را دوباره تکرار کردهای گفت: چون دفعه قبل فقط به شلاق محکوم شدم، فکرمی کردم اگر این بار هم گرفتار شوم بازهم به شلاق محکوم میشوم و نمیدانستم کاری که میکنم مجازاتش سنگین باشد.
با پایان جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند و متهم را به مجازات اعدام محکوم کردند.