کد خبر: ۷۰۳۴۱
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۸۶ - ۱۱:۵۷

گزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح امروز ایران

آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب:گزیده سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح امروز ایران
روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزیده برخی ازآنها در ذیل می‌آید. 

* آفتاب یزد
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز خود با عنوان "دولتمردان پاسخگو یا نصیحت گران مدعی! "آورده است:
در سال‌های گذشته، مردم ایران با شرایط مختلف اقتصادی و سیاسی مواجه بوده‌اند. اما در اكثر این سالها، گزارش دهی مسئولا ن عالیرتبه دولتی به مردم، شباهت‌های بسیار به یكدیگر داشته است. به طوری كه در بسیاری از موارد، اگر بعضی از گزارش‌ها بدون ذكر تاریخ آن در اختیار كسـی قـرار گیرد، تشخیص آنكه ارائه دهنده گزارش چه كسی بوده است، بسیار مشكل خواهد بود! افزایش رشد اقتصادی، كاهش تورم، پرباربودن سفرهای خارجی، تعامل مثبت با سایر قوا، مبارزه با عوامل فساد اقتصادی، رعایت حقوق مردم، رسیـدن به خودكفایی در بسیاری از عرصه ها، حمایت از تولیدگران داخلی، كاهش وابستگی به درآمـدهـای نفتی، عدم دخالت دادن گرایش سیاسی در تصمیم گیری‌های مهم كشوری و... نكـاتـی اسـت كـه هـم در گزارش‌های عمومی‌ دولتمردان هاشمی رفسنجانی به مردم مشاهده می‌شد، هم مردم بارها از زبان همكاران خاتمی شنیدند و هم یاران احمدی نژاد از آنها به عنوان دستاوردهای دولت نهم نام می‌برند. فرافكنی و انتساب مشكلا ت به سایر دستگاهها و قوا، از دیگر نكات مشتركی است كه در گزارش دهی مسئولا ن اجـرائـی در دوره‌هـای مختلـف قـابـل مشـاهده می‌باشد. اما اخیراً یك فقره به فقرات سابق اضافه شده است كه هم جالب است و هم تعجب انگیز! پس از دو هفته بحث‌های نرم و خشن در رسانه‌ها و اظهار نگرانی در خصوص بعضی رد صلاحیت ها، وزیـر كشور درخواست خود و هیئت وزیران از هیئت‌های نظارت وابسته به شورای نگهبان را به این شرح اعلا م كرده است: <دولت خواهان دقت و توجه بیشتر هیئت‌های نظارت برای ممانعت از ضایع شدن حقوق افراد است.
این درخواست توسط كسی مطرح شده كه مـسـئــول مـستقیـم اجـرای انتخـابـات اسـت و هـیـئـت‌هـای اجـرائـی انـتخابات را نیز می‌توان مـنـصـوبـان بـا واسطه یا بی واسطه از سوی او دانست.
وزیـر كـشـور كـه دقت بیشتر هیئت‌های نظارت برای ممانعت از ضایع شدن حقوق افراد> را خواستار شده است همان كسی است كه چند روز قبل، عملكرد برخی هیئت‌های اجرائی در رد صلا حیت گروهی از كاندیداها را سوال برانگیز دانـسـت، اما هنوز هیچ نشانه‌ای از برخورد با عوامل رد صلا حیت‌های سوال برانگیز– حتی اگر یك مورد باشد – مشاهده نمی‌گردد.
اظهـارات اخیـر مصـطفـی پـورمحمـدی از آن‌جـهـت تـعـجـب آور اسـت كـه او مـی‌توانست – و می‌بایست – در زمان مقرر، زیر دستان خود در وزارت كشور و مجریان انتخابات را با توصیه‌های لازم، راهنمایی كند و برای اطمینان از اجرای این توصیه ها، ضـمانت‌های اجرایی قوی، در نظر بـگـیـرد. اما غفلت از انجام این كار، هم اكنون شرایطی بیسابقه را بر فضای انتخابات تحمیل كـرده و رد صـلاحـیـت هـیـئت‌های اجرائی آنقدر گـسـتـرده بـوده كـه شـایـد جـبـران آن تـوسـط هیئت‌های نظارت غیرممكن باشد و یا حداقل، برای بخش قابل توجهی از آنها، امكان جبران فراهم نگردد.
آنـچـه وزیـر كشـور از هیئـت‌هـای نـظـارت خـواسته است در واقع تاكید بر حفظ حقوق میلیونها ایرانی است و نه حق دو هزار كاندیدای رد صلاحیت شده. زیرا گاه حضور یك نماینده در مـجلس می‌تواند برای امروز و فردای كشور، سرنوشت ساز باشد. در این صورت، هیچ كس حـق نـدارد به بررسی عددی ردصلاحیت‌ها بـپـردازد. پس اگر توصیه اخیر وزیر كشور، برخوردهای اداری و انضباطی با عوامل رد صلا حیت‌های سوالبرانگیز را به دنبال داشته باشد و اخبار برخوردها نیز رسانه‌ای شود، آنگاه می‌توان اوو همكارانش را دولتمردان پاسخگو دانست. درغیر این صورت در خوش بینانه‌ترین حالت، مـی‌تـوان آنها را نصیحت گرانی دانست كهبه پرسش گری روی آورده‌اند تا خود را از پاسخگویی نـسبت به آنچه در عرصه انتخابات پیش آمده است، خلاص كنند. در واقع در این عرصه نیز مانند بسیاری از عرصه‌های دیگر، جای ملت و دولت تغییر كرده است و دولتمردان بجای آنكه بـراسـاس وظـایـف قـانـونـی و بـهـره مـنـدی از هشدارهایی كه در قالب امر به معروف و نهی از منكر، تقدیم آنها می‌شود، وظایف خویش را انجام دهند، به جای مردم عادی و فاقد قدرت به <امر به معروف> روی آورده‌اند و گاه دیگران را از منكری نهی می‌كنند كه خود در ارتكاب آن بی تقصیـر نبـوده‌اند! در یك كلام، در جامعه ما، <نصیحت گران مدعی> فراوانند و آنچه مردم لا زم دارند <دولتمردان پاسخگو> می‌باشد.

* همبستگی
روزنامه همبستگی در سرمقاله امروز خود با عنوان "چرا مجلس ششم؟ "به قلم مازیار آقازاده آورده است:
چندی است كه برخی از احزاب ، اشخاص و مطبوعات و رسانه های جناح اصولگرا به بازخوانی پرونده عملكرد مجلس ششم نشسته اند و تقریباً روزی نیست كه در مطالب روزنامه ها (كیهان و رسالت) سایت ها و نطق ها و موضع گیری های آنان حمله ای به مجلس ششم صورت نگیرد. قطعاً هر عقل سلیمی می داند كه هر مجلسی دارای نقاط قوت و ضعف است كه باید به موقع و بجای خود مورد نقد قرارگیرد. اما نكته اینجاست كه چرا اقتدارگرایان امروز و در آستانه انتخابات مجلس هشتم به فكر نقد عملكرد مجلس ششم افتاده اند و چه چیزی آنها را واداشته تا بی محابا به فكر نقد مجلس ششم بیفتند؟ به نظر می رسد این اقدام اقتدارگرایان یك تاكتیك سیاسی و تبلیغاتی از سوی آنان برای فرار از نقد عملكرد مجلس هفتم است. باید اذعان كرد كه كارنامه عملكرد مجلس هفتم و دولت نهم آنقدر خالی از فایده و پر از اشتباه است كه نمی خواهند افكار عمومی در آستانه انتخابات مجلس هشتم به پرسش از عملكرد مجلس هفتم و اقدامات این مجلس ساكت و مطیع (و به قول برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم در مشت دولت نهم) در راستای شعارهای دهان پركن اقتصادی و رفاهی داده شده در چهار سال پیش بپردازند. در حالی كه بجاست در آستانه انتخابات مجلس هشتم به نقد عملكرد مجلس هفتم نشست و دلیل اینكه امروز طراحان عملیات روانی و تبلیغاتی جناح اصولگرا با مسكوت گذاردن نقدعملكرد مجلس هفتم به تخریب مجلس ششم پناه برده‌اند در این است كه در چهار سال فعالیت مجلس هفتم هیچ سنگر قابل دفاعی ندارند كه پشت آن موضع بگیرند بنابراین به این فكر افتاده اند كه بهتر است برای فرار از پاسخگویی و نقد مجلس هفتم موضوع انحرافی تخریب مجلس ششم را پیش بكشند تا هم به زعم خودشان حرفی برای گفتن داشته باشند... چرا كه به نظر می رسد از باب عملكردشان در مجلس هفتم حرفی برای گفتن و ارئه گزارش به ملت ندارند و هم اینكه با انحراف افكار عمومی توجه آنها را بجای نقد عملكرد مجلس هفتم به مجلس ششم جلب كنند و از سوی دیگر وقت فعالین سیاسی و اصلاح طلب را به جای پرداختن به نقد مجلس هفتم (كه بهترین و به موقع ترین زمان آن اكنون است) به پاسخگویی در قبال عملكردشان در مجلس ششم صرف كنند و مهم تر از همه با ایجاد انشقاق در جریان اصلاح طلب و با بزرگ كردن اظهارات و مواضع برخی افراد و جریانات اصلاح طلب میان آنها اختلاف افكنی كنند. در این راستا ذكر نكاتی چند ضروری به نظر می رسد: 1- احزاب و فعالین سیاسی اصلاح طلب باید توجه داشته باشند كه در دام این تاكتیك سیاسی و تبلیغاتی در چارچوب عملیات روانی طراحی شده از جانب رقیب گرفتار نشوند و با تمام توان خویش به جای پاسخ گفتن و موضع گیری در قبال تخریب عملكرد مجلس ششم به نقد اصولی و حساب شده مجلس هفتم همت گمارند چرا كه به نظر می رسد رقیب اقتدارگرا با وقوف به عملكرد ضعیف و پر انتقاد خود در مجلس هفتم (كه حتی صدای برخی اصولگرایان مستقل را نیز بلند كرده) سعی دارد تا آتش حملات رسانه‌ای خود را به مجلس ششم متمركز كند. در این زمینه باید برخی از بزرگان جریان اصلاح طلب كه در هفته های اخیر باگشودن پرونده مجلس ششم به تحقق این استراتژی در قالب عملیات روانی اقتدارگرایان كمك كرده‌اند ، بیشتر به هوش باشند. 2- اتفاقاً اگر پرونده مجالس هفتگانه پس از انقلاب در یك نگاه منصفانه و كارشناسی مورد بازخوانی و نقد قرار گیرد مجلس ششم نه تنها نمره‌ای منفی نمی‌گیرد بلكه در مقام مقایسه با مجالس قبل و بعد از خود عملكرد بسیار مثبتی داشته است. هیچ مجلسی همانند مجلس ششم در پی گیری حقوق شهروندان، نقد عملكرد دستگاههای حاكمیتی و ارایه طرح های راهگشای اقتصادی موفق عمل نكرده است و اگر انسداد مصوبات مجلس ششم از سوی شورای نگهبان نبود قطعاً امروز كارنامه با معدل بالاتری كسب می كرد. كسانیكه امروز و گذشته به نقد (و در واقع تخریب) مجلس ششم همت گمارده‌اند خود بارها اعتراف كرده‌اند كه از شنیدن نطق‌های پیش از دستور مجلس ششم لرزه براندامشان می‌افتاده است. این اعتراف خود بهترین گواه برای اثبات عملكرد مثبت مجلسی پرسشگر و فعال در احقاق حقوق شهروندان و پرسشگری از دستگاههای حاكمیتی است. در واقع فلسفه تشكیل پارلمان نیز نظارت و پرسشگری بر قوه اجراییه در معنای خاص و حاكمیت در معنای عام از سویی و احقاق حقوق ملت از سوی دیگر می باشد و مجلس ششم در این دو حوزه كارنامه موفقی از خود به جای گذاشته است. كسانی كه امروز نقد ، پرسشگری و طراوت مجلس ششم را مورد نكوهش قرار می دهند و ضعف ، سستی و بی عملی مجلس هفتم را با عنوان (مجلسی آرام و غیرمتشنج) می ستایند در واقع خواهان آرامشی گورستانی از سویی و فرار از پاسخگویی به ملت و نمایندگان منتخب آنان از سوی دیگر هستند و رد صلاحیت های گسترده اخیر داوطلبان اصلاح طلب مجلس هشتم نیز در راستای تشكیل چنین مجلس مطلوب و مطیع است كه نه از پرسشگری در آن خبری باشد و نه از حقوق شهروندی در آن اسمی. این چنین مباد.

* جمهوری اسلامی
روزنامه جمهوری در سرمقاله امروز خود با عنوان "فصل دیگری از شكوفائی" آورده است:
ساخت ماهواره تحقیقاتی امید و پرتاب موشك كاوشگر به فضا كه دیروز همزمان با چهارمین روز از ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی صورت گرفت فصل دیگری از شكوفائی نسل جدید را در پرتو نظام جمهوری اسلامی رقم زد. این واقعه مبارك نكات مهمی را به آحاد ملت ایران گوشزد می كند كه توجه به آنها در بیست و نهمین بهار آزادی لازم است .
1 ـ پیشرفت های علمی و صنعتی ایران در دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی اكنون به یك واقعیت انكارناپذیر تبدیل شده است كه محافل علمی جهان نیز به آن اعتراف می نمایند . جمهوری اسلامی ایران اكنون در بخش پزشكی آنچنان توسعه یافته است كه در ردیف 9 كشور پیشرفته جهان در این زمینه قرار دارد. آنچه در بخش سلول های بنیادی توسط مركز رویان به وقوع پیوسته دارای چنان ابعادی است كه علاوه بر حل بسیاری از مشكلات پزشكی گذشته نوید پیشرفت های مهمی را در آینده میدهد. اخباری كه در بخش پیوند اعضا تولید داروهای موثر و جراحی های پیشرفته منتشر می شود همگی نشان از موفقیت های چشمگیر جمهوری اسلامی ایران در بخش پزشكی دارد.
در بخش صنایع نظامی ساخت موشك های دوربرد انواع سیستم های هوشمند و سایر تجهیزات از پیشرفت هائی خبر میدهند كه در سخت ترین شرایط تحریم به دست آمده اند. ملت انقلابی ایران باتبدیل نمودن تهدیدنظامی دشمن به فرصت طلائی پیشرفت های شگرف در صنایع نظامی كار فوق العاده ای انجام داده است .
رسیدن به خودكفائی در تعدادی از محصولات كشاورزی نیز بخش دیگری از دستاوردهای ملت ایران در پرتو نظام جمهوری اسلامی است . این دستاورد برای كشوری كه در معرض تهدید قرار دارد از اهمیت خاصی برخوردار است بویژه آنكه با یافتن راه خودكفائی در محصولات كشاورزی این پیشرفت درحال گسترش است و باتوجه به امكاناتی كه در اختیار است شامل سایر محصولات نیز خواهد شد.
در بخش صنایع اتمی بومی شدن فناوری اتمی و رسیدن به چرخه سوخت موفقیت بزرگی است كه حتی قدرت های غربی را شگفت زده كرده است . تحركات آمریكا و اروپا برای محروم ساختن ایران از فناوری هسته ای قبل از هر چیز نشان دهنده این واقعیت است كه دانشمندان ایرانی توانسته اند این صنعت را در كشور خود بومی نمایند و بدون نیاز به آنها به پیشرفت های نهائی در این زمینه دست یابند. آنچه قدرتهای استكباری را عصبانی و خشمگین می كند خودكفائی ملت ایران در این زمینه است .
و اكنون خبر مهمی كه دیروز در زمینه صنایع فضائی منتشر شد شگفتی جهانیان را دوچندان كرد. ما اكنون علاوه بر رسیدن به خودكفائی در ساخت موشك كاوشگر و ماهواره تحقیقاتی ایستگاه پرتاب آنرا نیز با همه امكانات و تجهیزات در اختیار داریم . مهمتر آنكه این اقدام مهم صنعتی بدون اتكا به بیگانگان و با تكیه بر نیروهای خودی و امكانات داخلی صورت گرفته و برای ادامه این راه نیز هیچ نیازی به دیگران نیست .
2 ـ نكته بسیار مهم اینست كه همه این پیشرفت ها محصول اعتماد به نفسی است كه در پرتو رهبری امام خمینی به ملت ایران بویژه دانشگاهیان و دانشمندان داده شد. امام همواره تاكید می كردند ملت ایران ملت توانائی است و بزرگترین ضربه ای كه استعمارگران از طریق رژیم منحط و فاسد پهلوی به این ملت زدند این بود كه تلاش كردند اعتماد به نفس را از همه مردم سلب كنند و كشور را به تمام معنی وابسته نمایند و این باور را در آحاد مردم پدید آورند كه ما باید مصرف كننده باشیم و خودمان هرگز قدرت تولید و اتكا به خود را نخواهیم داشت . امام با این تفكر غلط و استعماری نبرد كردند و موفق هم شدند.
راه امام در طول قریب به 19 سال گذشته توسط خلف صالح ایشان حضرت آیت الله خامنه ای ادامه یافت و ایشان با تاكید بر ضرورت تولید علم و تشویق عملی و عنایت های فراوان نسبت به پیشرفت های علمی و صنعتی در كشور زمینه را برای اینكه این باور به بار بنشیند فراهم ساختند. اگر روزی این مراقبت ها كه شخص رهبری با پیگیری های مستمر به آن اهتمام می ورزیدند بصورت مكتوب در اختیار افكار عمومی قرار گیرد مشخص خواهد شد كه پشت این موفقیت ها چه تلاش سنگینی وجود داشت تا امروز جمهوری اسلامی ایران صاحب چنین پیشرفت های علمی و صنعتی در رشته های مختلف شده است .
3 ـ نكته مهم دیگر اینست كه این پیشرفت مرهون زحمات همه دولت ها و همه دولتمردان و مدیران در طول 29 سال گذشته است . این واقعیت را همواره باید در ذهن داشته باشیم كه پیشرفت های علمی و صنعتی اموری هستند كه به كارهای تحقیقاتی گسترده نیاز دارند و همچون حلقه های زنجیر به یكدیگر متصل هستند. قطعا اگر اقدامات دوران جنگ و دفاع مقدس نبود در سالهای دهه دوم و سوم بعد از انقلاب ملت ایران به اینهمه پیشرفت در رشته های مختلف دست نمی یافت كما اینكه اگر پیگیری های تحسین برانگیز دولت های بعدی تا امروز نبود اقدامات دولت های دهه اول ودوم به ثمر نمی رسید. بنابر این همه پیشرفت ها مرهون همه دولت ها و مدیران است و مدیران گذشته و حال را باید در آنها سهیم دانست و باید قدردان همه آنها بود.
4 ـ بیش از همه باید قدردان شهدا و ایثارگرانی باشیم كه در انقلاب و دفاع مقدس و در صحنه های گوناگون با فداكاریهای مثال زدنی خود راه استقلال و آزادی و خودكفائی را برای ملت ایران هموار ساختند. آرامش و امنیتی كه بستر كارهای علمی و تحقیقاتی دانشمندان ما و رسیدن به پیشرفت های علمی و صنعتی است مرهون فداكاریهای شهدا و ایثارگران و همه كسانی است كه با مبارزات و تحمل زندان و شكنجه و تبعید و محرومیت زمینه را برای سقوط رژیم وابسته و فاسد پهلوی و آزاد شدن ملت ایران از یوغ آمریكا و انگلیس و سلطه گران شرقی و غربی فراهم ساختند.
در ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی به همه این عزیزان و به خانواده های صبور و مقاوم آنها درود می فرستیم و از خدای متعال میخواهیم همه آنها را در همه حال مشمول رحمت خود قرار دهد و به ما توفیق قدردانی از همه كسانی كه با تلاش خود نظام مقدس جمهوری اسلامی را سرافراز كرده اند عطا فرماید.

* كیهان
روزنامه كیهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "صدای قرن بیستم "به قلم حمید امیدی آورده است:
1- «آرنولد توین بی» در سال 1949كتابی به نام «تمدن در بوته آزمایش» نوشته و در آن تحقق واقعه ای را كه تمدن بشری را دگرگون خواهد ساخت، پیش بینی كرده بود. او می نویسد «جنبش های اسلامی خوابیده اند. با این حال باید این امكان را مد نظر داشته باشیم كه اگر روزی پرولتاریای جهان (مستضعفین) بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزند و خواستار یك رهبر ضد غربی شوند، این خفته بیدار خواهد شد. بانگ این شورش ممكن است در برانگیختن روح نظامی اسلامی اثر محاسبه ناپذیری داشته باشد. اگر وضع به همین منوال پیش رود، اسلام بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام خواهد كرد.» هرچند این پیش بینی 40 سال قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران صورت گرفته ولی بدون تردید با پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی، رخت عینیت برتن كرده است.
در روزگاری كه ژست تجددگرایی و مدرنیته و پرده غفلت و بی هویتی حاكمان دست نشانده، سایه ای شوم بر سر كشور انداخته و می رفت تا عزت و شوكت اسلامی توسط استعمارگران و دشمنان اسلام و ایران عزیز پایمال و اخلاق و ارزشهای اسلامی به بوته فراموشی سپرده شود، انقلاب اسلامی به رهبری و زعامت امام خمینی(ره) به وقوع پیوست و با خلق فرهنگ و احیای تمدن اصیل اسلامی، بارقه امیدی در دل میلیون ها مسلمان در گوشه و كنار دنیا زده و باعث تجدید حیات اسلام و مجد و عظمت مسلمانان شد. این نوشته سعی دارد به گوشه ای از زوایای نسبت بین انقلاب و تمدن اسلامی اشاره ای گذرا داشته باشد.
انقلاب اسلامی با پشتوانه بسیار عظیمی از فرهنگ و تمدن اسلامی، در جهان دوقطبی آن روز، به عنوان بزرگترین چالش در برابر شرق و غرب مطرح شد و قواعد بسیاری از نظم های نوین بشری و استعماری را برهم زد.
امروزه نه تنها بر علاقمندان انقلاب اسلامی بلكه برای دشمنان و مخالفین نظام نیز تردیدی باقی نمانده كه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی در سال 57، نقطه عطف مهمی نه تنها در تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی ایران، بلكه جهان اسلام و حتی جهان بشریت بوده است. روژه گارودی، اندیشمند مسلمان فرانسوی، در یكی از مقالات خود انقلاب اسلامی ایران را چنین توصیف می كند: «به راستی انقلاب اسلامی كه امام خمینی(ره) آن را رهبری كرد به هیچیك از انقلابهایی كه در قبل برپا گردیدند شبیه نیست. این انقلاب دارای معانی جدیدی بود كه نه فقط حكومت سیاسی، اجتماعی و استعماری را سرنگون كرد، بلكه مهمتر از آن تمدن و جهان بینی خاصی را كه در مقابل دین علم شده بود، واژگون كرد.»
2- با ظهور اسلام و تشكیل مدینه النبی توسط پیامبر گرامی اسلام، پایه های تمدن اصیل و عمیق اسلامی با اتكاء به كامل ترین آموزه های وحیانی شكل گرفته و در كمتر از چند قرن، تمدن اسلامی به پویاترین و درخشان ترین تمدن بشری تبدیل شد. قرن چهار م و پنجم هجری اوج تمدن اسلامی است. در این مقطع هیچ تمدنی توان همراهی و همسانی با تمدن اسلامی را نداشته است. لكن طی چند قرن گذشته، تحولات تاریخی در داخل و خارج این تمدن موجب شد كه روز به روز بر چهره تابناك تمدن اسلامی غبار غفلت و رخوت بنشیند و در مقابل، دنیای غرب با رویگردانی از دین و آغاز مدرنیته روز به روز بر قدرت و ثروت خود افزوده و سعی نماید با اتكا به همین قدرت و مكنت به استعمار ملت ها پرداخته و خود را حاكم مطلق بشری قلمداد كند.
بدون تردید نهضت امام خمینی(ره) ریشه در مدینه النبی داشته و رجعتی عظیم به عزت و عظمت از دست رفته مسلمانان است. سردمداران تمدن پوشالی غرب بواسطه تجربه تاریخی خود، بر عظمت و ظرفیت تمدن اسلامی به خوبی واقف بوده و می دانند بیدار شدن جهان اسلام در چارچوب تمدن اسلامی، سیل بنیان كنی است كه همه بافته های غرب را تافته و موجودیت تمدن غربی را در اندك زمان در معرض نابودی قرار خواهد داد.
از همین رو، تجدید حیات جوامع اسلامی و رشد روزافزون معنویت و بیداری ملت های تحت ستم در سایه پیروزی انقلاب اسلامی باعث شد تا غرب با تمام قدرت و توان، جنگ روانی تمام عیاری به منظور خدشه دار كردن چهره انقلاب ایران با شیوه های مختلف به كار بندد. یكی از این شیوه ها تحریف و وارونه جلوه دادن صدور انقلاب بود به گونه ای كه هدف از آن را كه در واقع دعوت به اسلام بود، تجاوز به سرزمین های دیگر و جنگ افروزی معرفی كردند.
حضرت امام(ره) به منظور جلوگیری از هرگونه برداشت ناصواب خاطرنشان می سازند كه معنی صدور انقلاب ما این است كه بیداری اسلامی در همه ملتها ایجاد شود. صدور انقلاب با زور و كشورگشایی نبوده، بلكه در پرتو اسلام و ارزشهای آن تحقق می یابد. امام راحل در یكی از بیانات خود، در این باره می فرمایند: «صدور انقلاب صدور تجاوز و جنگ و به معنای گرفتن زمین های دیگران نیست. صدور انقلاب به معنای صدور پیام و صدور رسالت انقلاب است. صدور ارزش هایی مانند استقلال، عدم وابستگی و خودكفایی، خصلت های انسانی پاك، ایمان، شرف و حمایت از مستضعفان است».
3- بدون شك احیاگری و بیداری جهان اسلام با پیروزی انقلاب اسلامی معنا و مفهومی تازه پیدا كرد و از حیطه نظر به واقعیت و ظهور رسید. اگر چه از حدود یك قرن پیش اندیشمندانی چون سیدجمال الدین اسدآبادی ندای بازگشت به اسلام و تقابل با فرهنگ غرب را سردادند و در این مسیر نهضت ها و گروههایی نیز به مبارزه برخاستند، ولی پیروزی انقلاب اسلامی به همه مسلمانان اثبات كرد كه مسأله بازگشت به اسلام تنها یك نظریه صرف نبوده و می تواند واقعیت هم داشته باشد.
حضرت امام(ره) با تكیه بر فقاهت اصیل اسلامی و شناخت كامل مختصات تمدن اسلام و هم چنین وضعیت مسلمانان و آخرین ترفندهای غرب، گام در مسیر احیاگری نهاده و رسالت خویش را به كامل ترین نحو ممكن به انجام رسانید. جامعیت شخصیت سراپا دینی و الهی حضرت امام، تكلیف گرایی و تعبد عمیق نسبت به معارف الهی به دور از هرگونه تحجر، الگویی كامل از انسان تربیت یافته در مكتب قرآن و اهل بیت(ع) ارائه نموده است. حضرت امام (ره) توانست كام نیمه جان مسلمانان را به شهد آموزه های نبوی و علوی شیرین نموده و حیاتی دوباره بخشد.
الگوی دینی و تمدنی ارائه شده توسط حضرت امام(ره) كامل ترین و پویاترین پاسخها را برای اصلی ترین نیازهای بشری ارائه نمود و همین جامعیت موجب شد، علیرغم همه سركوب ها و ایجاد محدودیت ها، این الگوی برتر، مسیر خود را در جوامع بشری ادامه داده و در جهت تحقق عینی قرار گیرد. امام(ره) در این رابطه می فرمایند: «مسئولان ما باید بدانند كه انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (ارواحنا فداه) است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهاد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار داد... دولت جمهوری اسلامی باید تمامی سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این به آن معنی نیست كه آنها را از اهداف عظیم انقلاب كه ایجاد حكومت جهانی اسلام است منصرف كند».
احیای افكار توحیدی و اجتماعی برگرفته از سنت رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع)، زنده كردن اسلام ناب محمدی(ص) و زدودن غبار تحریف و تحجر از چهره اسلام، تأكید بر حكومت خدا و قانون الهی و بسط آگاهی نسبت به ترفندهای استكبار، تنها بخشی از تأثیرات نهضت جهانی انقلاب اسلامی است. امام خمینی (ره) با برقراری حكومت اسلامی مفهوم تازه ای به اسلام بخشید و تلاش كرد تا وجهه سیاسی و تمدنی اسلام كه در تاریخ جامانده و در انحطاط به سرمی برد، را به عنوان نیرویی فعال، نظامی سیاسی و الهی، نظمی جهانی، طریقی فطری و نظامی عادلانه و روشی كامل برای رسیدن به زندگی سعادت محور، به جهان بشریت و خصوصاً جهان اسلام معرفی نماید.
می توان ادعا كرد كه اولین بازتاب پیروزی انقلاب اسلامی، شكل گیری نظام جمهوری اسلامی و تداوم اقتدار آن در مواجهه با بحرانها و توطئه های گوناگون، به خصوص در تقابل با دنیای غرب بود كه روز به روز بر امید و اعتماد مسلمانان جهان افزوده و آنها را نسبت به بازگشت به عصر طلایی اسلام امیدوارتر كرد.
رهبر معظم انقلاب با تكیه بر قله اطمینان و نوید آینده ای درخشان ، می فرمایند: «این انقلاب باید بماند و برنامه تاریخی خویش را به بار بنشاند».
یادمان نرود نهضت امام(ره) در شرایطی محقق شد كه صدای ناقوس مرگ ناشی از غفلت و آشفتگی مسلمانان در سرزمین های اسلامی و جهان اسلام، تنها صدایی بود كه به گوش می رسید. به قول یك اندیشمند معاصر، هیچ صدایی در قرن بیستم مثل صدای امام، جهان را به لرزه در نیاورد.

* حزب الله
روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوان" درس عبرتی برای ساركوزی" آورده است:
روابط ایران و فرانسه با به قدرت رسیدن ساركوزی افت محسوسی داشته است و بعید به نظر می رسد تا زمانی كه وی در الیزه حضور دارد، این روابط رشد سابق را به خود ببیند و ترمیم شود. پیش از این هم روابط ایران و فرانسه در زمان جنگ تحمیلی از وضعیت خوبی برخوردار نبود چرا كه پاریس می كوشید با تقویت صدام، موازنه دو كشور درگیر را به هم بزند. اینگونه اقدامات فرانسه در آن مقطع ناخرسندی شدید ایران را به دنبال داشت.
اما پس از پایان جنگ و ادامه تنش در روابط ایران و ایالات متحده، پاریس تلاش كرد جایگاه خوبی را حداقل در فضای اقتصادی ایران به خود اختصاص دهد. از این رو شركت هایی نظیر توتال و پژو به ایران وارد شدند و به سرعت جای خود را در بازار ایران باز كردند. دیدار مقامات عالی رتبه دو كشور هم در كاخ الیزه به رشد روابط دو طرف كمك شایانی كرد. طی این مدت فرانسه هر چند كه گاهی به نعل و گاهی به میخ‌می‌زد اما در كل تعامل مثبتی با ایران داشت و حتی اقدامات این كشور سبب شد سازماندهی مخالفان ایران تا حد زیادی از هم بپاشد. اما با به قدرت رسیدن ساركوزی این معادلات كاملا به هم ریخت. نیكلاس ساركوزی به رغم اینكه رئیس جمهوری راستگرا محسوب می شد و راست های فرانسه غالبا در سیاست خارجی مشی مستقلی را دنبال می كردند، راهی دیگر را بر گزید و كوشید خود را به آمریكا نزدیك كند و بوش را در راستگرایی الگو قرار دهد. ساركو تلاش كرد كه جای تونی بلری را كه 10 سال از هیچ خدمتی برای آمریكا دریغ نكرده بود، بگیرد و عملا وارد مسابقه ای با آنگلا مركل صدر اعظم آلمان برای نزدیكی به ایالات متحده شد. در حالی كه در زمان شیراك سیاست خارجی فرانسه كه به شدت متأثر از شخص رئیس جمهور است به گونه ای مستقل بنا نهاده شده بود و جنگ عراق و مخالفت شدید پاریس با این جنگ، نمونه ای از این استقلال بود. اما ساركوزی كه هیچ ابایی از آمریكایی خوانده شدن نداشت، سیاست های كاخ سفید را بی كم و كاست پذیرفت. نمونه بارز دنباله روی فرانسه را از ایالات متحده می توان به خوبی در تعامل پاریس با بیروت، دمشق و تهران مشاهده كرد. در حالی كه سوریه و حزب الله امیدوار بودند با به قدرت رسیدن ساركوزی و با توجه به اینكه وی مانند شیراك روابط خانوادگی با خاندان حریری ندارد، از فشارهای الیزه تا حد زیادی كاسته شود، اما عملا این فشارها تشدید شده است. از طرف دیگر ساركوزی كه اصالتا یك یهودی زاده است، مواضع خود را به رژیم صهیونیستی نزدیك كرده و عرصه را برای تجاوزطلبی های این رژیم بیش از پیش هموار كرده است. در خصوص ایران هم مواضع دولت ساركوزی كاملا خصمانه بود. سخنان جنگ طلبانه برنارد كوشنر در خصوص ایران كه چندی پیش بیان شد، حتی اعتراض بسیاری از كشورهای غربی را به دنبال داشت. خصومت های فرانسه با ایران به ادعاهای برنارد كوشنر وزیر خارجه این كشور ختم نشد. پاریس در جریان پرونده هسته ای ایران تلاش های بسیاری را برای اعمال تحریم های بیشتر علیه تهران به كار بست. افزون بر این فرانسه به تازگی مأمنی برای گروهك تروریستی منافقین شده است. مداركی وجود دارد كه نشان می دهد منافقین كه به واسطه فروپاشی حكومت بعثی عراق، از شرایط مطلوبی در این كشور برخوردار نبودند، به فرانسه رفته و بار دیگر در این كشور ساكن شده اند.اما آخرین اقدام خصمانه فرانسه در قبال ایران به احضار سفیر كشورمان باز می گردد. وزارت خارجه فرانسه تنها به خاطر چند جمله معمولی رئیس جمهور در بوشهر كه اسرائیل را «موجود پلید صهیونیست» خوانده بود و گفته بود «این موجود به آخر خط رسیده است»؛ سفیر ایران را احضار و با لحنی توهین آمیز و غیر دیپلماتیك به وی تذكر داده بود. هر چند كه این اقدام دولت فرانسه توسط وزارت خارجه كشورمان مقابله به مثل شد اما به نظر می رسد كه اینگونه اقدامات برای مقابله با سیاست های خصومت طلبانه فرانسه كافی نباشد. شاید بهتر باشد كه مسولان دستگاه دیپلماسی كشور، به گزینه های دیگری نظیر قطع روابط اقتصادی با فرانسه و اخراج شركت های این كشور هم بیاندیشند چرا كه با توجه به حجم بالای مبادلات اقتصادی فرانسه با ایران، اینگونه واكنش‌ها می تواند درس عبرت خوبی برای سران الیزه باشد. خصوصا در حال حاضر كه وضعیت ساركوزی در داخل كشور بسیار بغرنج است. وی كه هم اكنون به عنوان رئیس جمهوری هوسران و پرحاشیه محسوب می شود، به دلیل وضعیت نابسامان اقتصادی مردم فشارهای زیادی را تحمل می كند و ادامه روند كنونی می تواند موجبات اخراج وی را از الیزه فراهم آورد.

* صدای عدالت
روزنامه صدای عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «انتخابات آزاد و بحران‌های اجتماعی» به قلم مرتضی كاظمیان آورده است: ثبت‌نام نامزدهای انتخابات مجلس هشتم، و نیز رد صلاحیت گسترده‌ی نامزدهای غیر همسو و غیر خودی توسط هیات‌های اجرایی، پایان یافته و محقق شده است؛ اینك افكار عمومی چشم‌انتظار چگونی تایید صلاحیت نامزدها در مراحل بعد و به ویژه نحوی اعمال نظارت استصوابی و البته بعدتر، كیفیت برگزاری انتخابات است. این نوشتار بدون داوری پیشاپیش در مورد روند و كیفیت برگزاری انتخابات اسفند ماه و میزان سالم و عادلانه بودن آن، می‌كوشد از زاویه‌ای متفاوت و در مقام توصیه به سیاست‌گذاران و طراحان انتخابات پیش رو ضرورت برگزاری انتخابات آزاد را به ویژه از منظر غلبه به بحران‌های اجتماعی دامن‌گیر جامعه، مورد توجه و تاكید قرار دهد. به بیان دیگر، فرضیه این مطلب، چنین مضمونی دارد: برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه و نیز افزایش عمق و كیفیت و فراگیری دموكراسی، باعث كاهش بحران‌های اجتماعی می‌شود .
معنا و مفهوم بحران بحران به معنای تصمیم‌گیری و نقطه یا زمان تصمیم‌گیری است. به بیان دیگر، این نقطه همان نقطه‌ای است كه در زمان به كار بردن جمله‌ای مانند اگر چنین و چنان نكنی، كار از كار می‌گذرد مورد توجه قرار می‌گیرد. واژه بحران همچنین به مفهوم عبور از نقطه عطف است، عبور از یك نقطه تعیین كننده كه گذر از آن، مسائل و مشكلات متعددی را با ابعادی غیرعادی موجب می‌شود.
بحران‌های اجتماعی در ایران امروز
در بررسی و تحلیل برخی از مشكلات اجتماعی، به نظر می‌رسد كه در حوزه‌های متعددی، شاهد بروز برخی بحران‌های اجتماعی در ایران امروز هستیم، وضعی كه لزوم حساسیت و توجه و تامل و تدبیر همه دلسوزان نظام را از فعالان اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در عرصه عمومی و جامعه مدنی تا اصحاب قدرت و كارگزاران امور - به گونه‌ای موكد، یادآور می‌كند. بیكاری، اعتیاد به مواد مخدر، قتل، خودكشی، افزایش رو به تزاید نرخ شهرنشینی و مطالبات جمعیت جوان ساكن شهرها كه مهمترین آنها در آمد كافی و نهایتا تشكیل خانواده و سرپناه است، مساله جوانان و شكاف بین نسلی حاصل از جوانی جمعیت و نوع برخوردها با جوانان و نوجوانان، احساس پوچی و بی‌آینده بودن، قطبی شدن شدید جامعه و اختلاف طبقاتی، افزایش نگران كننده آمار ناراحتی‌های روحی و روانی و از جمله افسردگی، مساله حاشینه‌نشینی و شكل‌گیری و رواج اجتماعات مسكن غیر رسمی (الونك نشینی) كه به ویژه در حاشیه شهرهای بزرگ كشور گسترش یافته است، پیامدهای فرهنگی - اخلاقی گسترش و رواج استفاده نادرست از ماهواره و اینترنت و اغتشاش ارزش‌ها، ناكارآیی الگوی آموزشی كشور در سطوح مختلف، و فرار مغزها، از جمله عمده‌ترین بحران‌های اجتماعی ایران امروز محسوب می‌شوند.
در جوامعی كه ساختار فرصت‌های سیاسی وجود دارد كانال‌ها و محمل‌های اعتراض تعریف شده و ضمانت‌هایی هم برای معترضان وجود دارد اما در جوامعی كه ساختار فرصت‌های سیاسی فراهم نیست و سایر عوامل مساعد نیز وجود ندارد، فشار وارده خود را در اشكال غیرمدنی متبلور می‌كند. شورش كوریكی از این اشكال است؛‌ این نوع از واكنش غیرعقلانی، كه نمی‌تواند پایدار باشد و از حداقل سازمان برخوردار است - جز تحمیل هزینه سنگینی به جامعه نتیجه‌ای در برندارد.
وندالیسم یا تخریب‌های آگاهانه اما فردی یا موردی اموال عمومی (مانند نابود كردن و لطمه زدن به كیوسك‌های تلفن یا تخریب صندلی‌های اتوبوس و مترو یا كثیف كردن دیوارها و خیابان‌های شهر و ...) هم یكی دیگر ازاشكال تخلیه هیجانات و اعتراضات است به نظر می‌رسد كه غلبه به بحران‌های اجتماعی پیش گفته جحز در یك فرآیند واجد مشاركت عمومی و از دل دخالت دادن مردم در تمامی امور ممكن نباشد. تجربه‌ی تحولات اصلاحی پس از دوم خرداد 76 نیز به وضوح نشان داد هنگامی كه جامعه به ویژه بخش جوان آن - احساس مشاركت و اصلاح امور را لمس كرد، امیدوارانه، همراه و همگام تغییرات و تصحیح روندها شد، رویكرد به مطبوعات و كتاب و سینما به نحو چشمگیری افزایش یافت؛ از فرار مغزها به گونه‌ای محسوس كاسته شد؛‌امید و شور و تمایل به تحقق افق روشن فزونی گرفت و در نتیجه پژمردگی و گرایش به گوشه‌گیری و اعتیاد و انفعال و آ‌ن‌گاه افسردگی كاهش یافت و ... شكاف جامعه و ساخت قدرت بر بحران‌های اجتماعی می‌افزاید و مخاطرات آنها را تشدید می‌كند؛ ضمن آنكه گشایش در فضای سیاسی، اعتماد كردن به شهروندان، مشاركت دادن و فعال كردن شهروندان در همه‌ی امور و روندهای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و اعطای آزادی‌های مدنی و سیاسی و نیز فراهم كردن امنیت لازم از جمله مولفه‌هایی است كه به كارگیری آنها از آثار منفی و عوارض پرهزینه و پرخط بحران‌های اجتماعی ایران امروز خواهد كاست. دموكراسی یك روند بی‌حاصل یا لوكس و دموكراتیزاسیون یك فرآیند جدا از واقعیت اجتماعی نیستند. ثبات و ماندگاری و اعتلای جامعه در پیوند با چنین مفاهیمی است؛ آنچنان كه غلبه بر بحران‌های اجتماعی كنونی بدون اعتنا به دموكراسی و یكی از مهمترین جلوه‌های آن، یعنی: برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه ممكن و مقدور به نظر نمی‌رسد.

* مردم سالاری
روزنامه مردم سالاری در سرمقاله امروز خود با عنوان «بذر یاس در مردم نپاشیم» به قلم بهداد مهرباور آورده است:اخباری كه از گوشه و كنار به گوش می‌رسد حكایت از تداوم قصه پر غصه ردصلاحیت نامزدهای اصلاح طلب دارد. حتی برخی اخبار منتشره حاكی از ردصلاحیت برخی چهره های موجهی است كه پیشتر در هیات های اجرایی تایید صلاحیت شده بودند. حال این سوال پیش روی اصلاح طلبان قرار گرفته است كه در این انتخابات چه باید كرد؟
نگارنده این سطور بر این باور است ما باید انتخابات مجلس هشتم را به زمینه‌ای علیه طراحان انتخابات غیر رقابتی تبدیل كنیم. باید در هر حوزه ای كه امكان رقابت وجود دارد در بالاترین سطح ممكن در انتخابات شركت كنیم و در هر حوزه‌ای كه احساس می‌شود اصلاح طلبان نامزد ندارند. بازهم با حمایت از نامزدهای مستقل نه بزرگی به طراحان انتخابات غیر رقابتی بگوییم.
باید از اشتباهاتمان در انتخابات هفتمین دوره مجلس و نهمین دوره ریاست جمهوری عبرت بگیریم و بدانیم كه عقب نشینی در انتخابات مجلس هفتم بود كه سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری نهم را برای ما رقم زد و این بار ممكن است عقب نشینی ما سرنوشتی دیگر برایمان رقم زند كه حتی برای نظام مقدس جمهوری اسلا می ناخوشایندتر از آن چیزی است كه امروز تجربه می‌كنیم.
بنابراین باید همه با هم عزم خود را برای شركت در انتخابات جزم كنیم و خود را آماده حضور گسترده در انتخابات كنیم. یادمان باشد انتخابات عرصه سیاست ورزی است نه لجبازی. باید مطمئن باشیم كسی جز مردم از نیامدن ما ضرر نمی كنند و لذا چاره‌ای نداریم جز شركت در انتخابات. هم اكنون باید بررسی كنیم تا ببینیم در میان نامزدهای تایید صلاحیت شده چه كسانی بیشترین قرابت را اصلاح طلبان دارند و برای حمایت قاطعانه و گسترده از آنان برنامه ریزی كنیم. به دست آوردن اقلیتی چون مجلس پنجم خیلی بهتر از آن است كه حادثه مجلس هفتم و یا تلخ تر از آن تكرار شود.
البته نگارنده بر این باور است در این دوره از انتخابات نهادهای نظارتی نیز سخت‌گیری‌های سلیقه‌ای خود را به كار می‌برند اما در نهایت ممكن است حكم حكومتی مقام معظم رهبری نظام مشكلات را مرتفع كند. بنابراین به جای پاشیدن بذر یاس و ناامیدی باید باز هم مردم را به مشاركتی فراگیر فرا بخوانیم تا هم نه بزرگی به طراحان این سناریو بگوییم و هم یك آری بزرگ دیگر به اصلاحات.

* سیاست روز
روزنامه سیاست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان‌«پیام‌های عملیات دیمونا» به قلم قاسم غفوری آورده است: در مقطعی كه صهیونیست‌ها با برخورداری از سكوت جامعه جهانی كشتار فلسطینی‌ها را اجرایی می‌كنند سرزمین‌های اشغالی فلسطین دیروز بار دیگر شاهد پاسخ قاطع فلسطینی‌ها به جنایات هفته‌های اخیر این رژیم بود.
عملیات فلسطینی ها در"دیموناگ كه به هلا‌كت ده صهیونیست منجر شد اقدامی از سوی فلسطینیانی بود كه برای آرمان‌های خود تا تشكیل كشور مستقل فلسطین راه مقاومت را در پیش گرفته‌اند. این عملكرد فلسطینی‌ها كه به صراحت می‌توان آن را پاسخی به تحركات ضد بشری صهیونیست‌ها درقبال غزه نامید درحالی اجرا شدكه پیام های روشنی را مطرح می‌سازدكه برخی از آنها عبارتند از:
1ـ ملت فلسطین نشان داد كه كشتار و جنایت‌های رژیم صهیونیستی و جامعه جهانی علیه این ملت كه با اعمال تحریم‌ها و یورش های نظامیان اجرا می‌شود نمی‌تواند آنها را از مقاومت و آرمانهایشان دور سازد. آنها تاكید كردند كه اولا‌ از حمایت گروه‌های مقاومت بویژه دولت منتخب حماس دست برنمی‌دارند و حتی برای حفظ آنها در برابر توطئه های دشمنان مقاومت ، جان خویش را فدا می‌سازند ثانیا كشته شدن در راه وطن برای فلسطینی افتخار است و باكی از آن ندارند حال این امر به دست صهیونیستها باشد یا عملیات شهادت‌طلبانه در راه آرمانها. ثالثا ملت فلسطین بار دیگر تاكیدكرد كه پذیرنده سازش‌كاری نمی‌باشد و بر اصل مقاومت اصرار دارد. این امر هشداری به ابومازن و برخی سران عرب می‌باشد كه با ورود به روند سازش، آرمانهای فلسطین را قربانی ساخته و حتی خواستار عدم مقاومت این ملت در برابر جنایات و توسعه‌طلبی‌های صهیونیست‌ها شده‌اند.
2ـ این عملیات را می‌توان برگرفته از درس‌های گزارش وینوگراد و پیروزی حزب‌الله لبنان درجنگ 33 روزه دربرابر رژیم صهیونیستی دانست. انتشار گزارش وینوگراد این اصل را آشكار ساخت كه صهیونیست‌ها نه با سازش بلكه با مقاومت تسلیم خواهند شد و توانایی مقابله با جان‌فشانی آزادیخواهان را ندارند.
ـ فلسطینی‌ها با این عملیات نشان دادند كه چشم به كمك بازیگران خارجی و مجامع جهانی ندارند. اولا‌ تحریم‌ها و جنایات پنهان غرب نمی‌تواند ملت فلسطین را به زانو درآورد ثانیا سكوت مجامع جهانی نیز تاثیری در ادامه آرمان‌های این ملت ندارد و آنها صرفا با تكیه بر خویش و بدون چشم‌داشت از جهانیان برای احقاق حقوقشان فعالیت می‌كنند.
4ـ شكست طرح به اصطلا‌ح صلح خاورمیانه آمریكا كه اساس آن درآناپولیس با محوریت سركوب مقاومت و سازش تشكیلا‌ت خودگردان و رژیم صهیونیستی بنا نهاده شد را می‌توان از دیگرپیام‌های این عملیات دانست.
5ـ نكته مهم آنكه دركنار درس های این عملیات برای فلسطینی‌ها ،واكنش مجامع جهانی و رسانه ها و محافل سیاسی غرب قابل تامل می‌باشد. آنهایی كه در برابر جنایات صهیونیستها سكوت كردند و چنان وانمود ساختند كه اعمال تحریم‌ها و كشتار فلسطینی‌ها حق تل‌آویو برای به اصطلا‌ح صلح منطقه است، در برابر این اقدام فلسطینی‌ها موضعی كاملا‌ مغرضانه در پیش گرفتند، چنانكه نام ترویست را برای فلسطینی هابه كار بردند و به همدردی با تل‌آویو پرداختند. این در حالی است كه آنها در برابر مرگ 70 فلسطینی در گذرگاه‌ها، قتل صدها زن و كودك به دلیل تحریم غزه سكوت كردند و در شورای امنیت كه داعیه صلح و احقاق حقوق مظلوم را دارد حاضر به صدور قطعنامه‌ای هر چند غیر الزام‌آورنشدند تا ثابت نمایند كه این سازمان فقط در راستای منافع غرب گام بر می‌دارد و سایر امور فقط شعار می باشد . ‌
ملت فلسطین بار دیگر تاكید كرد با هیچ سازشی كه حتی بخشی از آرمان‌های آن را نابود سازد كنار نخواهد آمد و با اراده آهنین خویش به مقاومت ادامه می‌دهد تا در نهایت آرمان تشكیل كشورمستقل فلسطین به پایتختی قدس شریف را محقق سازند هر چند كه غرب و صهیونیست‌ها با استمرارسیاست‌های جنایت‌كارانه برای شكست این مهم تلا‌ش می‌كنند.

*قدس
"مدعی حقوق بشر در جایگاه مجرم" عنوان سرمقاله روزنامه قدس است كه در آن آمده است: سازما حقوق بشر اخیرا در گزارشی، موارد گسترده نقض حقوق بشر در ایالات متحده آمریكا را منتشر كرد.
این در حالی است كه مقامهای كاخ سفید همواره در ادعاهای واهی خود، كشورهای مخالف با سیاست‌های واشنگتن را با ابزار حقوق بشر مورد مواخذه قرار داده و این ابزار حمایتی از بشریت را وسیله برخورد با دیگر بازیگران غیرهمسو قرار می‌دهند.
گزارش مذكر نشان داد در جامعه آمریكا بدترین اقدامهای غیرانسانی و برخلاف حقوق اولیه برخی متهمان صورت می‌پذیرد. اگرچه تاكنون اعتراض و انتقاد دیگر كشورها نسبت به تخلفهای گسترده این كشور در نبود برابری ابزار رسانه‌ای، قابلیت انعكاس آن را به افكار عمومی جهانیان نداشته است، ولی گزارش مذكور، بر ادعاهای چین و دیگر كشورها در مورد نقض حقوق بشر در ایالات متحده آمریكا صحه گذاشته و ادعای پكن را در خصوص تبعیض، نابرابری، شكنجه، زندانهای مخفی و ... در ایالات متحده تایید نمود.
بربریت، كلمه‌ای است دیرآشنا كه امروزه در چهره‌ای جدید به نام تمدن و دفاع از حقوق بشر رخ نمایانده، آن هم از طرف بربرمنشانی كه خود بویی از آزادی و انسانیت و تمدن نبرده‌اند. این بربرمنشان بر سر مردم بی‌گناه عراق، یوگسلاوی و بسیاری از مردم مظلوم كشورهای جهان سوم بمب می‌ریزند و در آخر اعلام می‌كنند كه ما از حقوق بشر و تمدن بشری دفاع می‌كنیم و البته خود نیز می‌دانند كه اینها فقط شعارهای پوچ و توخالی است. آنها فقط به خاطر منابع و ثروت كشورهاست كه به آنان حمله می‌كنند، نه برای آسایش و تمدن و آزادی مردم. این بربرمنشی به همین جا ختم نمی‌شود، بلكه گسترده‌تر است، زیرا از نظر آنها اگر انسانها در نیویورك كشته شوند، جنایتی بر ضد بشریت بوده، اما اگر مردم بی‌گناه در بغداد، افغانستان یا در ویرانه‌ای به نام هرات قتل عام شوند، موضوع فرق می‌كند و از دیدگاه این دولتها جنایت به شمار نمی‌آید.
وجود زندان گوانتانامو لكه ننگ دیگری بر دامن واشنگتن می‌باشد كه افكار عمومی داخل این كشور و جهانیان نمی‌توانند اظهار‌های مقامهای كاخ سفید را منطقی ارزیابی كنند.
وزارت دادگستری آمریكا، در مصوبه سال 2005 خود استفاده از روشهای زیر آب بردن، سیلی به سر و صورت زدن، قرار دادن انسانها در دمای منجمد كننده را مجاز شمرده و مصوب كردند كه این روشها و سایر شیوه‌های تنبیهی و مجازاتهای بی‌رحمانه و غیرانسانی مورد استفاده CIA، حاوی رفتار توهین آمیز نیست. به سخن دیگر، هرگونه برخوردی خارج از ضابطه از سوی ماموران سیا، امری قابل قبول تلقی می‌شود. این در حالی است كه مدعیان حقوق بشر با مداخله در امور داخلی كشورهای دیگر با ایجاد تبلیغات و جو روانی، استقلال حاكمیت‌ها را در زمینه اعمال قانون مورد سوال قرار می‌دهند.
به نظر می‌رسد افشای موارد نقض حقوق بشر در ایالات متحده آمریكا سند رسوایی برای كشوری است كه هیچگاه این اتهامها را نپذیرفته، بلكه همواره با فرافكنی و تكذیب و اتهام دیگر كشورها، بر تخلفهای حقوقی مربوط به رعایت حقوق شهروندان سرپوش گذاشته تا از این منظر مفری برای پاسخگویی داشته باشد. اینك افكار عمومی جهانف با این اتهامهای واشنگتن، بی‌اعتمادی خود را به گزارشها و اظهارهای مقامهای آمریكایی تشدید نموده و با محكوم نمودن رفتارهای غیرانسانی سران كاخ سفید، از دیده‌بانان حقوق بشر انتظار دارند در مورد دیگر بازیگران غربی مدعی دموكراسی و برابری حقوق شهروندان، موضع مشابهی را اتخاذ نمایند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین