مینا در توضیح ماجرا به مأموران گفت: خواهرم سیما از همسرش طلاق گرفته و در تهران خانهای اجاره کرده و زندگی میکرد بعد از مدتی من هم به تهران رفتم تا با او زندگی کنم اما یک روز دو برادرمان که از این تصمیم سیما خیلی ناراحت بودند به سراغ ما آمدند و خواهرم سیما را با ضربات متعدد چاقو مجروح کردند و بعد هم از آنجا متواری شدند. در حالی که عمق ضربات چاقو به حدی بود که رگهای حیاتی سیما بشدت آسیب دیده بود و پزشکان امیدی به زنده بودن او نداشتند اما پس از چند روز بیهوشی بالاخره به هوش آمد و از مرگ نجات یافت.
از سوی دیگر سیما بعد از بهبود نسبی به مأموران گفت: وقتی نوجوان بودم به عقد مردی درآمدم که علاقهای به او نداشتم. بعد از ازدواج آن مرد بشدت آزارم میداد و با اینکه 2 دختر هم داشتم اما دیگر نمیتوانستم او را تحمل کنم و در نهایت تصمیم گرفتم جدا شوم. با اینکه خانوادهام طلاق را بد میدانستند ولی من طلاق گرفتم. در این میان 2 برادرم سعید و سهراب بارها تهدیدم کردند که اگر طلاق بگیرم من را میکشند اما توجهی به حرف آنها نکردم و جدا شدم و مخفیانه با خواهر کوچک و دو دخترم به تهران آمدیم. در تهران کار میکردیم و زندگی خودمان را داشتیم تا اینکه یک شب دو برادرم به خانه ما حمله کردند و با قمه مرا زدند. من میدانم که شوهر سابقم در این کار دست داشته است. او به من گفته بود که نمیگذارد راحت زندگی کنم.
تحقیقات پلیس برای بازداشت دو برادر و همسر سابق سیما آغاز شد اما پلیس نتوانست ردی از آنها پیدا کند.
تا اینکه یک سال قبل مأموران توانستند از طریق تلفن همراه رد همسر سابق سیما را پیدا کرده و او را شناسایی کنند. این مرد بعد از دستگیری ضمن رد اتهامش مدعی شد اطلاعی از ماجرای درگیری نداشته است.
در حالیکه هیچ ردی از دو برادر نبود، سیما با گذشت دوسال از این ماجرا به پلیس آگاهی رفت و گفت بهتازگی متوجه شده برادر بزرگش در یک درگیری طایفهای تیراندازی کرده و حالا در زندان بازداشت است.
با اطلاعاتی که این زن به پلیس داد، مأموران او را مورد بازجویی قرار دادند و او هم اعتراف کرد که دو سال قبل بههمراه برادرش خواهرشان را مورد حمله خونین قرار دادهاند.
وی در توضیح ماجرا گفت: ما قصد نداشتیم خواهرمان را بکشیم چون در خانوادهمان طلاق را بد میدانیم فقط خواستیم او را تنبیه کنیم. چند روز قبل از ماجرا همسر سابقش با ما تماس گرفت و گفت که آنها در تهران خانهای اجاره کردهاند، من و برادرم تصمیم گرفتیم به تهران بیاییم و با تنبیه سیما کاری کنیم که او منصرف شود و حالا هم از برادر و همسر سابق خواهرم خبری ندارم.
در حالی که پزشکی قانونی آثار 17بریدگی عمیق قمه را روی بدن زن جوان تأیید کرده بود پرونده دو برادر به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در حالی که پلیس تا زمان برگزاری دادگاه نتوانست برادر کوچکتر را بازداشت کند، سیما از شکایت خود گذشت کرد. در این جلسه وکیل سیما هم گفت: موکلم اعلام گذشت کرده، به همین خاطر در دادگاه حاضر نشده است. او بعد از این ماجرا بشدت افسرده شده است.
در ادامه برادر بزرگ شاکی به جایگاه رفت و گفت: قبول دارم همراه برادر کوچکم به خانه سیما حمله کردیم و هر دو قمه داشتیم. اما من ضربهای به خواهرم نزدم و بیگناه هستم. من شاهد هم دارم. برادرم که حالا فراری است ضربههای قمه را به خواهرمان زد.
پس از اظهارات متهم قضات وارد شور شدند و رسیدگی به پرونده را به زمان دستگیری متهم دیگر پرونده موکول کردند.