پرونده اتهامی این فرد با شکایت دستیار جوانش به جریان افتاد و مأموران با اظهارات دختر جوان متوجه شدند او سالها دستیار متهم بوده و چندی پیش مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. با توجه به شکایت مطرحشده پلیس متهم را بازداشت کرد، اما این مرد داستانی به جز آنچه دختر جوان گفته بود، برای مأموران تعریف کرد.
دختر شاکی به مأموران گفت: بهعنوان دستیار در محل کار متهم مشغول به کار هستم. این مرد را بهخوبی میشناختم و میدانستم متأهل است. من همیشه به او اعتماد داشتم و بهعنوان دستیار در کنارش کار میکردم؛ اما آخرینبار وقتی در اتاقم مشغول کار بودم، او به اتاق آمد و من را آزار داد.
گفتههای این دختر که سمانه نام دارد، در حالی بود که متهم اعلام کرد رابطهای که او با دستیارش دارد، رابطهای طولانیمدت است و او به دروغ ادعا کرده مورد تجاوز قرار گرفته است. این مرد گفت: من سالها بود که با دستیارم کار میکردم و ما با هم رابطه داشتیم؛ من او را صیغه کرده بودم و با اینکه همسر داشتم، اما چون از دستیارم خوشم میآمد، با او وارد رابطه شدم. بعد از چند سال رابطه ما خراب شد؛ چون دستیارم اصرار داشت که من از همسرم جدا شوم و من نمیخواستم این کار را بکنم. متهم گفت: این مسئله برای دستیارم گران تمام شد و حالا ادعا کرده من او را مورد تجاوز قرار دادهام؛ درحالیکه این ادعا درست نیست. این در حالی بود که پزشکی قانونی تأیید کرد دختر جوان مورد آزار جنسی قرار گرفته و وضعیت جسمی او این موضوع را تأیید میکند. بهاینترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم اینبار توضیح داد: من و سمانه سالهاست با هم دوست هستیم و به خواست خودش با او رابطه داشتم. من حتی او را صیغه کرده بودم. او در این سالها گمان میکرد قصد دارم از همسرم جدا شوم و او را به عقد دائم دربیاورم، اما چون با این موضوع مخالفت کردم و همسرم را طلاق ندادم، از من شکایت کرده تا آبروی من را ببرد.
این مرد نتوانست مدرکی برای اثبات ادعایش به دادگاه ارائه دهد، اما وقتی پلیس به بررسی ریز مکالمات تلفنی و پیامکهای ارسالشده بین شاکی و متهم پرداخت، به رابطه آنها پی برد. بهاینترتیب متهم در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و از اتهام تجاوز بهعنف تبرئه شد.
قضات دادگاه این مرد را به خاطر رابطه پنهانی به ۹۹ ضربه شلاق و دو سال تبعید به منطقه بد آبوهوا محکوم کردند، اما متهم به این حکم اعتراض کرد و رأی در دیوان عالی کشور نقض شد.
در دور دوم محاکمه نیز دادگاه حکم شلاق و تبعید صادر کرد و گفتههای دختر جوان درباره تجاوز را قبول نکرد، اما این دختر به رأی صادره اعتراض کرد. او مدعی شد از اعتمادی که به متهم داشته، سوءاستفاده شده است.
این دختر گفت: این فرد صاحبکار من بود و در روز چند بار با او صحبت و وقتها را تنظیم کرده و سعی میکردم کارها را پیش ببرم. این مکالمات جنبه خصوصی نداشت، اما متهم از این مکالمات سوءاستفاده و آنها را بهعنوان مکالمه عاشقانه معرفی کرده است. درحالیکه تماسهای طولانیمدت من با او به دلایل کاری بوده است. او گفت: این مرد مستحق مرگ است و باید اعدام شود. او به من تجاوز کرده است. بهاینترتیب یکبار دیگر پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد و اینبار حکم صادره به نفع دختر جوان نقض شد و دیوان عالی کشور اعلام کرد با توجه به گفتههای دختر جوان تحقیقات بیشتری باید در این زمینه انجام شود. درحالیکه قرار بود پرونده در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گیرد، بهدلیل ابتلای متهم به بیماری کرونا رسیدگی به آن به بعد از بهبودی متهم موکول شد و پرونده همچنان در نوبت رسیدگی قرار دارد.