او گفت: در اینستاگرام با پسر جوانی که به ظاهر پولدار و البته خوش قیافه بود آشنا شدم. کمکم ارتباطمان بیشتر شد و از او خواستم تا حضوری همدیگر را ملاقات کنیم اما او گفت در ایران زندگی نمیکند و مقیم استرالیاست و از آنجا که بهخاطر کرونا مرزها بسته است نمیتواند به ایران بیاید. او از من خواست صبر کنم تا پس از بهتر شدن اوضاع به ایران بیاید و با من ازدواج کند.
دختر 20 ساله در ادامه گفت: تمام تماسهای سهیل از طریق فضای مجازی بود و در این تماسها من گاهی صداهایی میشنیدم که برایم عجیب بود. مثلاً یکبار صدای بلندگو شنیدم که اسم کسی را صدا میکرد. چندباری از او خواستم برایم عکس بفرستد، اما عکسهایی فرستاد که بهنظرم غیرواقعی و ساختگی بود. همه این موارد باعث شد که بیشتر به سهیل شک کنم و پیگیر شوم.
من در این مدت به او اعتماد کرده و همه مشخصات و جزئیات زندگیام را به او گفته بودم چون فکر میکردم او مردی متمول و تحصیلکرده است اما چند هفته که گذشت سهیل وقتی با سؤالهای من درباره کار و زندگی اش روبهرو شد سرانجام چهره واقعی اش را نشان داد و برایم گفت که چند سال قبل به همراه دوستانش از یک طلافروشی در اطراف تهران سرقت کرده و در این میان شاگرد طلافروشی به قتل رسیده و سهیل به اتهام قتل به زندان افتاده است.
سهیل که به اتهام قتل در زندان به سر میبرد، با مبلغ هنگفتی تلفن همراه تهیه و برای خود صفحه اینستاگرامی درست کرده بود. او عکسهای فتوشاپیاش را در فضای مجازی منتشر میکرد و مدعی میشد که مهندس است و در خارج از کشور زندگی میکند. وقتی متوجه این حقیقت تلخ شدم گفتم که دیگر نمیخواهم به ارتباطم با او ادامه دهم اما این تازه شروع مشکلاتم بود، چراکه سهیل شروع به تهدید کرد و گفت باید هر طور شده از خانواده مقتول برای او رضایت بگیرم. گفت که در این مدت خانوادهاش برای گرفتن رضایت اقدام کردهاند و خانواده مقتول راضی شدهاند در ازای 4 میلیارد تومان رضایت بدهند.
او ادامه داد: سهیل از من خواست یا 4 میلیارد را فراهم کنم یا از خانواده اولیای دم رضایت بگیرم. خانواده من وضع مالی خوبی داشتند و یکی از دلایلی که سهیل مرا انتخاب کرده بود همین پول بود، اما 4 میلیارد، مبلغی نبود که بشود تهیه کرد. از طرفی افراد زیادی برای جلب رضایت اولیای دم وارد عمل شده اما نتوانسته بودند که رضایت بگیرند. سهیل زمانی که مخالفت مرا دید، تهدیدهایش را شروع کرد و گفت اگر کمکش نکنم آدمکش اجیر میکند تا مرا نیز به قتل برساند.
اقدام به جنایت
مهرنوش در رابطه با تهدیدهای سهیل گفت: اوایل باور نمیکردم، با خودم میگفتم او در زندان است، چطور ممکن است بلایی سر من بیاورد. اما یک روز که برای خرید از خانه خارج شدم خودرویی مرا تعقیب کرد و راننده میخواست به عمد با من تصادف کند و مرا به کشتن بدهد. آن زمان بود که متوجه شدم تهدیدهای سهیل واقعی است. تنها راه چاره برای رهایی از او را شکایت دیدم.
به دنبال شکایت دختر جوان، پروندهای در دادسرای جنایی پایتخت تشکیل شد. در بررسیهای صورت گرفته به دستور بازپرس جنایی، هویت سهیل شناسایی و به دادسرا منتقل شد.
پسر جوان در بازجوییها منکر ادعاهای مهرنوش شد و گفت: من هرگز مهرنوش را تهدید به قتل نکردهام و تصادفی هم که میگوید از طرف من نبوده است. در این مدت ما به هم علاقهمند شده بودیم و حتی قرار بود که در زندان باهم ازدواج کنیم. وقتی هم به مهرنوش پیشنهاد دادم که برای گرفتن رضایت اقدام کند استقبال کرد تا بعد از آزادی از زندان بتوانیم باهم ازدواج کنیم. اما نمیدانم چه شد که چنین ادعایی را مطرح کرده است.
در حالی که پسر زندانی منکر تهدید به قتل بود مدارکی به دست آمد که ادعای مهرنوش را تأیید کرد بدین ترتیب تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.