دیروز اما، تعداد رأی دهندگان به کمتر از ۲۹ میلیون نفر کاهش یافت؛ یک افت فاحش ۱۲ میلیون نفری؛ آن هم در شرایطی تعداد واجدین شرایط ۴ میلیون نفر افزایش یافته اند.
به بیان دیگر، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ ، تعداد ۱۵ میلیون نفر از واجدین شرایط شرکت نکرده بودند اما در انتخابات ۱۴۰۰ این عدد دو برابر شده و به حدود ۳۰ میلیون نفر رسیده است.
بدین ترتیب، برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی میزان مشارکت به نصف واجدین شرایط سقوط کرد و عدد معنی دار ۴۸.۸ درصد به ثبت رسید. همچنین در نظر داشته باشیم که انتخابات ریاست جمهوری همزمان با انتخابات شوراها برگزار شد که به دلیل ویژگی محلی بودن، ذاتاً مشارکت زاست.
نکته اینجاست که بخش قابل توجهی از رای دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری، رأی سفید یا باطله داده اند. هیچ کس تصورش را هم نمی کرد روزی در جمهوری اسلامی، آرای باطله با ۱۴ درصد، رتبه دوم انتخابات را به خود اختصاص دهد.
بخشی دیگر از مردم نیز با علم به این که عبدالناصر همتی برنده نخواهد شد، به عنوان اعتراض به روندهای موجود ، به او رأی دادند.
در چنین شرایطی، مسوولان جمهوری اسلامی باید بین خود وضعیت اضطراری اعلام کنند و به بررسی فوری و غیرمتعصبانه چرایی عدم حضور بیش از نیمی از مردم در انتخابات بپردازند.
بر طبل شادانه کوبیدن که ۲۹ میلیون نفر پای صندوق آمدند، ندیدن آن ۳۰ میلیون نفر دیگری است که مانند رای دهندگان، مالکان مشاع ملک ایران هستند.
نادیده گرفتن دهها میلیون ایرانی که رأی ندادند یا رای سفید یا اعتراضی دادند و نیز پشت گوش انداختن این واقعیت که خیلی از رأی دهندگان دوره های پیشین، این بار پای صندوق نیامدند، خطای بزرگ استراتژیک خواهد بود. شنیدن صدای خاموشان و معترضان ، نه وظیفه ای اخلاقی که لازمه زمامداری و بقای حاکمیت است.
دو برابر شدن تعداد قهر کنندگان با صندوق و رسیدن آرای باطله از ۳ درصد انتخابات قبل به ۱۳ درصد، صدایی است رسا که یا باید آن را شنید و بدان احترام گذاشت یا منتظر عواقب سهمگین آن بود. امید که شاهد عقلانیت باشیم که هم برای مردم خوب است، هم برای نظام و هم برای ایران.
عدم مشارکت 30 میلیون نفراز مردم فهیم ودانا در انتخابات
نتیجه جاده ی یکطرفه است که تبدیل به بزرگراه شده بود که رانندگی دران بسیارسهل واسان است