بازتکرار سخنان ارشدترین مسئول سازمانی که میزبان خبرنگاران این حادثه بوده یعنی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و بیتفاوتی عجیب و دور از منطق مدیریتی و انسانی او در این زمینه، دیگر دردی از جامعه رسانهای و خانواده داغدیده این دو عزیز دوا نمیکند اما ضرورت توجه به «فرامتن» توسط مدیران را بیش از پیش روشن و گوشزد میکند.
این جمله را بارها شنیدهایم که «اگر حرفزدن بلد نیستی، حرفنزدن هم بلد نیستی؟» حال اگر این موضوع با بیتدبیری و سوءمدیریت و اظهارات خلاف واقع مدیر مربوطه همراه شود، یعنی ما با یک خلاء جدی مدیریتی - تربیتی - روانشناختی مواجهیم؛ مدیرانی که بیش از بررسی دقیق و آشنایی با اتمسفر حاکم بر افکار عمومی در بازههای زمانی مختلف، برای فرار از پاسخگویی و ارائه ادله و حتی عذرخواهی، سخنانی بر زبان میآورند که منجر به بازتولید خشم عمومی و انزجار همگانی میشود.
در این راستا ما با دو دسته مدیر مواجهیم: ۱ - مدیرانی که شهوت سخنگفتن و دیدهشدن دارند و مدام حرف میزنند و در بیاثر و دمدستیکردن مسائل و موضوعات استادان قهاری هستند. ۲ - مدیرانی که بدون توجه به اثرات ثانویه اظهارنظرشان و احتمالا بدون اندکی تفکر، نسبت به یک موضوع به کنشگری میپردازند؛ کنشی که گاه تیرهای زهرآگینی به سمت افکار عمومی پرتاب میکند و موجب مسمومسازی فضای عمومی میشود.
اما آنچه همه مدیران (چه مدیران اصلح چه مدیران غیراصلح) باید بدانند و اگر به آن دقت نکنند در خوشبینانهترین حالت پیامشان به ضد خودش تبدیل میشود و در واقعبینانهترین حالت، نشانگر کجفهمی مدیریتی آنها و فاصله کهکشانیشان با فرایند موجود در افکار عمومی است، شناخت از فرامتن است. امروز بخش قابل توجهی از مدیران ما از بطن جامعه و مختصات حاکم بر آن و دلایلش یا مطلع نیستند یا به آن بیتوجهند. همین امر بظاهر ساده بشدت منجر به کاهش سرمایه اجتماعی نیز شده و این بیتوجهی حتی منجر به اختلالات در روند سیاستگذاری و تصمیمسازی کلان نیز شده است.
با این وصف یک مدیر مخصوصا مدیران عصر رسانه باید بدانند در رمزگشایی پیامهای رسانهای، تجربههای زیسته افراد، فضای ذهنی آنها و حتی نقدهایشان و ... تاثیرگذار است، پس اگر بناست پیامی تولید شود یا کنش و واکنش رخ دهد، حتما باید بتواند در کمترین سطح از تحریککنندگی این بخشها از سوی مخاطب مورد پذیرش قرار گیرد. اینجا باز باید تاکید کرد پیام لزوما آنچه شما میگویید نیست، آنچه برداشت و دریافت میشود نیز مهم است.
در عصر رسانه از مدیر تا مردم و رسانه و ... باید دارای سواد رسانهای و اساسا دارای شناخت رسانهای باشند و به سه حوزه «متن»، «زیرمتن» و «فرامتن» دقت کنند. بر این اساس بیتفاوتی و زبان بدن ناشی از مسائل تربیتی و سپس بیان اینکه من همیشه اینگونه مینشینم و چرا باید عذرخواهی کنم و ... بیشتر شبیه یک شوخی و واکنش غیرمسئولانه است.
کوتاه درباره متن، زیرمتن، فرامتن
هر نوع کنشگری و تولید پیامی اعم از سخنرانی، نطق پیش از دستور، اطلاعیه، بیانیه و ... دارای سه بعد است: «متن»، «زیرمتن» و «فرامتن». همه اطلاعات، تصاویر، جلوههای صوتی و ... که ظاهر محصول رسانهای را نشان میدهد، «متن» هستند. پیامهای پنهان و غیرمستقیمی که تولیدکننده پیام با بهرهگیریِ هدفمند از فنون اثرگذاری بر مخاطب استفاده میکند، «زیرمتن» هستند و به بخش بالاتر از این دو که خارج از متن است و شامل اوضاع محیطی، فرهنگی و عوامل بیرونی حاکم بر درک و اثرگذاری پیام است و حتی گاهی مفهوم یا هدف هر پیام را به ضد آن چیزی که سازنده میخواهد تبدیل میکند، «فرامتن» میگویند.
هر مقام مسئول و مدیری باید بداند یکی از نشانههای داشتن سواد رسانهای، توجه به این سه فاکتور است. یکی از نکاتی که منجر به ایجاد دلسردی عمومی نسبت به موضوعات و فرآیندها میشود نیز همین بیتوجهی به مقوله «فرامتن» است. اینجاست که کوهنوردی رئیسجمهور با لباس ورزشی برند به جای تبلیغ اهمیت ورزش، عصبانیت عمومی را در پی دارد چراکه در همان زمان بازار ارز در نابسامانی شدید بسر برده و افراد زیادی متحمل ضرر شدهاند یا اظهارات عجیب یک مداح درباره امام حسین (ع) و حتی عذرخواهی او موجی از انتقادات را به همراه دارد چراکه او نه به زمینه مذهبی اکثریت جامعه دقت کرده و نه به نوع سوءاستفاده دشمن از این اظهارات یا اظهارات یک مقام مسئول دیگر درباره تلاش مردم برای آموختن از مردم یمن در تحمل مشکلات در برههای که نوسانات معیشتی و افزایش قیمتها فشار زیادی را متوجه مردم کرده است یا حتی سخنان کارشناس ساده یک برنامه تلویزیونی مبنی بر اینکه خب اگر موارد غذایی گران شده، مردم میتوانند نخورند، به موجی از انتقادات در فضای مجازی منجر میشود. اینها همگی فرامتن را نقض کردهاند یعنی حواسشان به وضعیت روانی و موقعیتی حاکم بر افکار عمومی و جامعه نبوده است.
در عصر رسانه، زبان بدن، استخدام واژگان، موقعیت زمانی و مکانی اظهارنظر و تاثیر هر یک از این مولفهها بر افکار عمومی و چگونگی رمزگشایی آن دارای اهمیت است.
شاید لازم باشد همه مدیران قبل از تکیهدادن بر صندلیهای ریاست، علاوه بر بررسی صلاحیتهای حرفهای، از جهت سلامت روان، عزت نفس، مسئولیتپذیری و ... نیز سنجیده شوند و بررسی شود فرد فقط مدیریت دوست دارد یا مدیریت توام با مسئولیت را میپذیرد. برخی مدیرند اما به ظاهر مسئول، برخی نه مدیرند و نه مسئول و برخی هم فقط رئیسند.