کد خبر: ۷۱۶۸۶۹
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۳

پنجره مذاکرات وین بسته نشود

با نگاه به ترتیبات درونی و روابط حاکم بر نهادهای داخلی و کنگره امریکا، تاکید بر اجرای خواسته ایران در لغو تمامی تحریم‌ها به عنوان پیش‌شرط ورود امریکا به برجام، الزامی است.
پنجره مذاکرات وین بسته نشود
آفتاب‌‌نیوز :

بر پایه شواهد و قراین پیش رو و مواضعی که مشخصا از سوی مقامات امریکایی و به ویژه وزیر خارجه این کشور طی سفر اروپایی اخیرش به کرات ابراز شد، چشم‌انداز روشن و نزدیکی برای انجام دور هفتم مذاکرات هسته‌ای وین در چارچوب دو محور اصلی بازگشت امریکا به برجام با پیش‌شرط لغو تمامی تحریم‌ها و پذیرش ایران برای انجام تمامی تعهدات برجامی خود، قابل تصور نبوده و چنانچه به روایت برخی محافل اروپایی رجوع کنیم، پنجره برجام در حال بسته شدن است.

اگر از موضوع مراودات کشور با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وین که هرگونه دخل و تصرف در آن، در دامن زدن به بدبینی‌ها و تردیدهای منطقه‌ای و بین‌المللی در مورد توانایی‌های هسته‌ای صلح‌آمیز جمهوری اسلامی ایران تاثیر مستقیم و آنی داشته و همه نگاه‌ها را با شدت و غلظت بیشتری به سمت موضوع کوتاه‌تر شدن «نقطه گریز» سوق می‌دهد، به عنوان میزان الحراره مناسبات هسته‌ای و مذاکرات وین، بگذریم و به سفر آتی معاون آژانس وین به تهران در چارچوب مناسبات پادمانی هم به عنوان زنگ تفریح موقتی بنگریم که با مدیریت تعامل‌گر ممکن است تا حدودی آرام‌بخش و تسکین‌دهنده فشارها باشد، قطعا اعلام موضع مجلس در خصوص اینکه پس از تمدید اولیه و یک‌ماهه تفاهم‌نامه بین ایران و آژانس که ظاهرا یک‌بار مصرف بوده و تکرار نخواهد شد، «من بعد تصاویر ضبط‌شده از تاسیسات هسته‌ای منتقل نمی‌گردد» و برداشت مجلسی‌ها مبنی بر اینکه «پیشرفت مذاکرات وین ناکافی بوده است»، اثرات تعیین کننده خود را بر مذاکرات وین و حواشی آن بر جای گذاشته است.

در همین چارچوب برخی عوامل و محافل رسانه‌ای در اروپا با طرح این مساله که ایرانی‌ها از فرصت کم‌تحرکی دیپلماتیک ماه‌های تعطیلی تابستان در اروپا استفاده کرده و در حالی که در وین برای لغت به لغت و جمله‌بندی‌های موافقتنامه جدید... مذاکره مفصل می‌گردد، بر سرعت خود برای عبور از مراحل جدید هسته‌ای بهره می‌گیرند، ذهنیت تردیدآمیزی نسبت به توانایی‌های صنعت هسته‌ای ایران ایجاد می‌کنند.

به همین خاطر با بروز مواضع معارض از سوی مقامات رژیم صهیونیستی و کشورهای حوزه خلیج فارس، کاخ سفید در تلاش برآمده تا این اطمینان خاطر را در هم‌پیمانان خاورمیانه‌ای خود با تاکید بر این مطلب که تا زمانی که بایدن بر سر کار است تهران به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت، به وجود آورد.

«جوشا زارکا» مدیر استراتژیک وزارت خارجه رژیم اسراییل که اخیرا در پاریس با مقامات فرانسوی دیدار و گفت‌وگو داشته است، می‌گوید که شما اروپایی‌ها و امریکایی‌ها عموما مخالف سلاح هسته‌ای هستید لیکن ایالات متحده می‌تواند یک ایران در آستانه رسیدن به بمب هسته‌ای را تحمل کند. از نظر ما این مسیر راه‌حل مناسبی نیست. ما هر کاری بتوانیم برای جلوگیری از این رخداد انجام می‌دهیم.

این مقام رژیم صهیونیستی که ظاهرا برای هماهنگی و آگاه کردن شرکای اروپایی و غربی این رژیم به اروپا سفر کرده بود معتقد است که ما (غرب) نیازمند یک راهبرد مشترک شامل ابعاد اقتصادی، نظامی و سیاسی در قبال ایران به منظور تغییر الزامی در مدیریت و مسوولان ایران هستیم.

به نظر می‌رسد ضرورت یادآوری و توجه به شرایط ویژه تحولات خاورمیانه و آنچه مربوط به ماهیت رژیم صهیونیستی به عنوان رژیمی که بدون عضویت در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وین و عدم اجازه ورود به بازرسان این آژانس به سرزمین‌های اشغالی جهت ارزیابی توانایی هسته‌ای این رژیم، دارای صدها کلاهک اتمی و بمب هسته‌ای است و با داشتن ماهیت نژادپرستانه، آپارتاید، جدایی نژادی و قومی، نسل‌کشی در سرزمین‌های اشغالی و بسیاری مشخصه‌های دیگر مغایر با استانداردهای زندگی امروز جامعه جهانی، وجود دارد که همچنان این رژیم را مورد پذیرش و حمایت معارضین جمهوری اسلامی قرار می‌دهد؛ لذا همواره ‌باید این واقعیت تلخ به عنوان سمبلی از بی‌نظمی‌ها و استانداردهای دوگانه حاکم بر مجامع بین‌المللی ناظر بر تحولات معارض بر مقررات جهانی بدون هیچ‌گونه مقایسه‌ موضوعی با وضعیت پیرامونی جمهوری اسلامی ایران در دید توجه و یادآوری جهانیان قرار گیرد.

در اینکه مقدمه و موخره شش دور مذاکرات وین پیرامون برجام با چه راهبرد و چشم‌اندازی آغاز شده که امروز به مرحله عدم تمایل طرفین به خصوص ایران و امریکا برای ادامه آن رسیده‌اند، با نگاهی واقعی و عمیق به روند مذاکرات و مطالبات طرفین و حواشی غیر هسته‌ای، تا حدودی مشخص‌تر می‌گردد.

در نگاه اول ‌باید به این نکته توجه شود که آیا انتخاب موضع دولت و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای مبنی بر لغو تمامی تحریم‌های امریکا دربرگیرنده تمامی تحریم‌های ترامپ پس از خروج امریکا از برجام در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷ به عنوان پیش‌شرط هرگونه حضور امریکا در جمع اعضای برجام که به موضع نظام هم تبدیل گردید، پیش‌شرطی برای تحقق کامل مطالبات یا محملی برای آغاز مذاکرات و رسیدن به نقطه تعادل برای اجرایی شدن آن بوده و همان‌گونه که متعاقبا با اضافه شدن متمم راستی‌آزمایی برای تحقق رفع تحریم‌ها، به مرحله «تصمیم‌گیری‌های سخت» برای طرفین مذاکره‌کننده تبدیل شده، هدف بوده است که در هر دو مورد جای مناقشه بسیار دارد.

با نگاه به ترتیبات درونی و روابط حاکم بر نهادهای داخلی و کنگره امریکا، تاکید بر اجرای خواسته ایران در لغو تمامی تحریم‌ها به عنوان پیش‌شرط ورود امریکا به برجام، الزامی است که پذیرش آن از سوی کاخ سفید منوط به مقدمات و هماهنگی با کنگره و احتمالا کسب دو سوم آرای کنگره خواهد بود که اگر تحقق‌یافتنی بود زمان مناسب‌تر مطالبه آن باید هنگامی ‌بود که اصل موافقتنامه برجام پس از رسیدن به توافق با دولت باراک اوباما به تایید کنگره امریکا می‌رسید که به دلایل مختلف از جمله فقدان زمینه لازم، تنها با تایید رییس‌جمهور امریکا به مورد اجرا قرار گرفت.

موضوع مطالبه تضمین کتبی از امریکا به منظور عدم خروج مجدد از برجام و عدم تکرار سناریوی سال ۱۳۹۷ و خروج ترامپ از موافقتنامه هسته‌ای، بر فرض صحت این شرط، چالش دیگری است که در مورد شروع و میزان تحقق و عملیاتی شدن آن بازهم جای مناقشه و جدل فراوان وجود دارد.
در اینکه با تحقق این خواسته تا حدود زیادی به پیش‌بینی‌های لازم برای تامین منافع و جلوگیری از تکرار فاجعه قبلی در خروج امریکا از برجام که کشور را طی سه سال تحت شدیدترین و درگیر بزرگ‌ترین جنگ اقتصادی و تحمل ناجوانمردانه‌ترین تحریم‌های امریکا به هدف شکستن استقامت مردم ایران کرد، قطعا نباید تردیدی وجود داشته باشد.

لیکن دستیابی به این هدف و میزان واقعی بودن تعیین و تحصیل آن موضوعی است که می‌توانست با تامل و موشکافی عمیق‌تری مد نظر قرار گیرد و به این واقعیت عینی توجه شود که آیا خروج ترامپ از برجام بر اساس ضابطه و مقررات ویژه و خاصی که در موافقتنامه تصریح یا مورد غفلت قرار گرفته باشد اجرایی شد؟ و اگر بر فرض غیر محتمل، رییس‌جمهور فعلی امریکا با رفع موانع حقوقی مقررات داخلی امریکا و حتی کسب نظر مساعد دو سوم اعضای کنگره برای رسمیت دادن و تحقق مطالبه «مذاکراتی»، زیر بار این ضمانتنامه برود، در فردای فرضی، همین رییس‌جمهور یا رییس‌جمهور بعدی امریکا امکان تصمیم به خروج از برجام را نخواهد داشت؟ و اگر این اتفاق رخ دهد، تضمین‌نامه کتبی، معارضی برای اقدام غیرمتعارف وی همچون عملکرد فاجعه‌بار ترامپ تلقی خواهد شد؟

لذا با نگاه به مقطع زمانی شروع مذاکرات وین در دولت فعلی و انتظاراتی که برای اجرایی شدن مجدد برجام تا پایان کار این دولت ایجاد گردید، به نظر می‌رسید که با انتخاب موضع «مذاکراتی» مطالبه تضمین‌نامه کتبی! و چالش‌های پیش روی این فرضیه، عملا نتیجه «مذاکراتی» که ممکن بود با توسل به شیوه و هدف‌گذاری «مذاکراتی» واقعی و متفاوت‌تر از آنچه برگزیده شد، دستیابی به اهداف تعیین شده، امکان تحقق بیشتری داشته باشد، به سمت و سویی که امروز با آن مواجه شده است، منتهی گردد.

البته از این واقعیت نیز نباید گریزان بود که امید بستن تنها به «نتیجه میز مذاکره» و «ظرفیت مذاکره‌کنندگان»، کم‌توجهی همیشگی به ظرفیت‌هایی که در حاشیه و بطن مذاکرات وجود داشته و می‌تواند در تحقق اهداف همراهی موثری داشته باشد، در «نتیجه» مذاکرات تاثیر بسزایی به جای می‌گذارد. جدای از توجه به عوامل تسهیل‌کننده یا بازدارنده موجود در طرف‌های مقابل به ویژه ایالات متحده امریکا که قطعا ‌باید توسط کارشناسان مسلط به مناسبات دو جانبه و در هر یک از ادوار مذاکرات، از قبل از شروع مذاکرات شناسایی و در اختیار مذاکره‌کنندگان قرار می‌گرفت و در سطور قبلی به نمونه‌هایی از آنها اشاراتی رفت:

- توجه به ملاحظات و خصلت‌های مواضع مسکو و پکن در برجام و توجیه آنان در سطوح عالی‌تر و حتی انجام گفت‌وگوهای رودررو در پایتخت‌ها و کسب اطلاع از نظر واقعی و همراهی آنها در مذاکرات، توجیه و تبیین منطقه و سران و مسوولان کشورهای حوزه خلیج فارس و اصلاح نمودن ذهنیت‌های غیرواقعی و بعضا مغرضانه آنها در قبال برجام و توانایی‌های هسته‌ای صلح‌آمیز و دفاعی کشور که عملا در سال‌های اخیر به جهاتی از دستور کار خارج بوده است.
- توجه به مواضع سه کشور اروپایی که تحت‌تاثیر تغییرات در واشنگتن و خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی دچار نوساناتی شده است که قطعا ‌باید مورد رجوع و اصلاح در جهت تبیین شرایط جدید جمهوری اسلامی ایران پس از انتخابات اخیر قرار می‌گرفت.
- و بالاخره دقت نظر در مناسبات حساس و همواره مساله‌ساز با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وین و ارایه توضیحات موثرتری برای اهداف و نیازهای ضروری و صلح‌آمیز به‌کارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر و وضعیت ذخایر مواد غنی شده با درجه خلوص بالاتر، از جمله الزاماتی بودند و هستند که چنانچه مورد توجه و دقت نظر مستمر در دیپلماسی و کشور واقع شوند در خروج از شرایط بن‌بست گونه فعلی قطعا تسهیل کننده خواهند بود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین