روایت این دختران نوجوان با یک سیلی به صورت «هلیا» آغاز می شود. هلیای سیلی خورده شروع به کشیدن گیسوان دختر نوجوان مقابل خود می کند، در این جدال زمین می خورد و پس از برخاستن قمه ای را از لباس خود خارج می کند و اینگونه سعی در ترساندن سایرین از ادامه درگیری دارد. اگر از هلیا عبور کرده و به رفتار حاضرین در صحنه توجه کنیم؛ متوجه صدای خنده و اصوات ترغیب کننده ای برای ادامه دعوا از سوی پسران نوجوان حاضر در صحنه می شویم. صحنه ای که از نظر خشونت تداعی کننده گلادیاتورهای روم باستان است. دختران نوجوانی که در قرن بیست و یکم به مثابه دو «گلادیاتور» رو در روی یکدیگر در میدان به جان یکدیگر افتاده و پسران تماشاگر با اشتیاق دعوای آنها را پیگیرند. این اشتیاق را میتوان از «ماشاء الله» گفتنشان فهمید.
در این میان اما یکی از دختران نوجوان برای جلوگیری از ادامه دعوا به «هلیا» می گوید: «هلیا شر میشه، نکن.» غافل از اینکه این شر مدت ها است پوشیده از چشم مسئولین و فعالان فرهنگی دامن دختران نوجوان ما را گرفته است. سال ها است که بی توجه به خوبی و بدی ذاتی اعمال و فارغ از جنسیت افراد، در گوش دختران خوانده ایم که «چون دختر هستی نباید این کار را انجام دهی و اگر پسر بودی مشکلی نداشت» و اینگونه شد که پسر بودن و رفتارهای به اصطلاح پسرانه داشتن عامل فخر برخی دختران نوجوان در جستجوی هویت شد تا به وسیله انجام اعمال و بروز رفتارهایی خشونت بار و ناپسند که در جامعه ما به غلط مردانه تلقی می شوند؛ خود را مطرح، هیجانات خود را تخلیه و نظر مثبت و منفی دیگران را به خود جلب کنند.
از سوی دیگر اما عیلرغم نکوهیدن چنین رفتارهایی از سوی مسئولین، هیچ تصمیم بنیادینی برای رفع آن گرفته نشده است. تنها راهکاری که معمولا در این شرایط ارائه می شود ایجاد محدودیت های بیشتر برای نوجوانان به ویژه نوجوانان دختر بوده و همواره یا تقصیر را بر گردن فضای مجازی و عدم نظارت بر ارتباطات این فضا می اندازند و یا تربیت غلط والدین را عامل اصلی بروز اینگونه خشونت ها می دانند. هرچند نمی توان از نقش خانواده ها در عدم تربیت صحیح و آموزش مهارت های صحیح ارتباطی به فرزندان چشم پوشی کرد اما سوال اساسی آن است که آیا توانسته ایم برای اوقات فراغت و رشد اجتماعی و تخلیه هیجانات این نوجوانان کاری کرده و فضایی را ایجاد کنیم که نوجوانان ما بی هدف در کوچه و خیابان ها نباشند؟. آیا توانسته ایم به هویت اجتماعی دختران نوجوان معنا ببخشیم تا برای اظهار وجود دست به دامن رفتارهای خشن و شرورانه ای که نه تنها با ذات پسران بلکه با ذات دخترانه نیز همخوانی ندارد؛ نشوند؟.
از هر ۱۰۰ پسر،سه نفر و از هر ۱۰۰ دختر یک نفر اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند
بدون داشتن برنامه برای جوانان، تعداد زیادی جوان داریم
سید هادی معتمدی، آسیب شناس اجتماعی و متخصص اعصاب و روان در خصوص اختلالات شخصیتی نوجوانان به ایسنا گفت: درصدی از نوجوانان از جمله دختران دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند و می توان آنها را جزء اشرار تلقی کرد. یک درصد دختران جامعه اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند، یعنی از هر ۱۰۰ دختر یک نفر رفتار ضد اجتماعی و از هر ۱۰۰ پسر نیز سه نفر این اختلال را دارند، بنابراین چنین شخصیت هایی از دید روانپزشکی جزء افراد شرور تلقی میشوند. در واقع یک تیپی از دختران و پسران علاقمند به شرارت هستند. این رفتارها بیمارگونه تلقی شده و افراد باید برای درمان به کلینیک درمانی مراجعه و تحت درمان قرار گیرند. جامعه ما جامعه ای جوان است. بدون داشتن برنامه برای جوانان، تعداد زیادی جوان در جامعه داریم. متاسفانه آن زمان که تولید مثل با شدت زیاد تشویق می شد، امکانات تفریحی و رفاهی برای اوقات فراغت جوانان به درستی فراهم نکردیم و اکنون این شرایط غیر قابل کنترل شده است و برنامه ریزی مناسبی برای نوجوانان و جوانان در جامعه وجود ندارد، از این رو بدون دلیل دور هم جمع میشوند و با چنین رفتارهایی وقت خود را تلف میکنند.
معنای برابری زن و مرد را فراموش کردهایم
رفتارهای شرورانه را "مردانه" تلقی نکنیم
این دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ادامه داد: در جامعه امروزی قرن بیست و یکم خیلی ها اصرار دارند ثابت کنند زن و مرد با هم برابرند و در واقع بحث برابری زن و مرد را و نه متناسب بودن رفتارهای زن و مرد را مطرح میکنند. درحالی که برابری یعنی هر دو دانشگاه بروند، هر دو از خدمات بهداشتی بهره مند شوند، هر دو از خدمات اجتماعی بهره مند شوند و برابر بودن به این نیست که هر دو به یک اندازه کتک کاری کنند، آدم بکشند و «لات بازی» در بیاورند و فحش دهند. اینها تعریفشان از برابری خراب شده و تعریفشان از برابری اشتباه است. بنابراین این فرهنگ عمومی شده است و زمانی که دختران وارد حیطهای میشوند که پسرها دوست ندارند، ممکن است مورد تحقیر و تمسخر آنها هم قرار بگیرند کما اینکه در این ویدئو هم مشاهده می کنیم که با دیدن قمه پسرها شروع به تمسخر میکنند و علت آن این است که در فرهنگ ما چنین رفتارهایی پسرانه تلقی شده است ولو اینکه این رفتار نه پسرانه است و نه دخترانه بلکه رفتاری شرورانه است که از هر دو طرف جنس محکوم است.
این آسیب شناس اجتماعی به این نکته نیز اشاره کرد که در ویدئو منتشر شده در واقع پسران نوجوان با گرفتن فیلم از دختران سعی در تحقیر آنها دارند تا اثبات کنند که پسرها فیلم میگیرند تا از این فیلم به عنوان تحقیر استفاده کنند میخواهند ثابت کنند دخترها نمیتوانند رفتارهای خشن را هماننند آنها انجام دهند و اینگونه در پی اعلام برتری خود هستند که هم رفتار دخترها و هم فیلم گرفتن پسرها بیانگر یک رفتار زشت اجتماعی است.
وی به بی تفاوتی بزرگسالان حاضر در صحنه دعوای نوجوانان برای خاتمه دادن به دعوای آنها نیز تصریح کرد: اینکه افراد بی اهمیت از این موضوع رد میشوند و تذکر نمی دهند به این باز می گردد که فاصله نسلی آنقدر در کشور ما عمیق است که درک والدین از فرزندان کم شده است. والدین وقت زیادی را برای معاش میگذارند و اوقات فراغت ندارند. امکان اینکه بتوانند با یک شیفت کار کردن زندگی را بچرخانند و باقی زمان را در اختیار بچه ها باشند وجود ندارد و از این رو نسبت به شرایط جوانها کلا بیتفاوت شده اند و این بی تفاوتی اجتماعی و بی حسی و کرختی اجتماعی نسبت به مسائل دیده میشود.
معتمدی به طور کلی بی تفاوتی خانواده نسبت به وضعیت جوانان و نوجوان، شخصیت خود نوجوانان و جوانان، کاسته شدن از اهمیت مسائل اعتقادی و بی تفاوتی اجتماعی را از جمله عوامل موثر دلایل بروز رفتارهای خشونت آمیز در نوجوانان و جوانان دانست و گفت: برای رفع چنین آسیب هایی نیازمند آموزش و افزایش آگاهی مردم و نوجوانان و جوانان و مشارکت مردم در NGO ها و آموزش آنها در هر سطحی هستیم. مسئولین باید به این مسائل توجه و خانواده ها در پی رفع و درمان این آسیب ها در نوجوانان و جوانان باشند.
هشدار؛ نوجوانان جایی برای تفریح ندارند و در خیابانها رها هستند
دکتر آسیه اناری، عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور در خصوص ویدئو منتشر شده دختران نوجوان به ایسنا گفت: نوجوانان جامعه ما مورد غفلت واقع شدهاند. ما سینما و تئاتر نوجوان نداریم، فضای بازی مخصوص نوجوان نداریم، نوجوانان عملا از بسیاری فضاها محروم میشوند و جاهایی که مخصوص تفریح نوجوان باشد وجود ندارد. برای عدم بروز چنین رفتارهایی باید نوجوانان جایی برای ابراز هیجانات خود، کاهش خشم و در تماس بودن درست با جنس مخالف و جایی برای کسب تجربههای جدید داشته باشند.
این روانشناس با بیان اینکه باید حواسمان به نوجوانانمان باشد، تصریح کرد: در حال حاضر نوجوانان ما عملا در خیابانها رها هستند و مکانی برای تفریح ندارند و این مساله بسیار مهم است. نوجوانان نیازمند تفریح مخصوص هستند. نوجوان به طبقه سنی اطلاق می شود که نه میتوان همانند کودک به او نگاه کرد و نه بزرگسال و از این رو نیازمند توجه خاصی است. ما به خانههای نوجوان نیازمندیم تا به تفریح سالم نوجوانان کمک کند و اینگونه وقتشان پر شود. در حال حاضر وقت نوجوانها با حضور در خیابانها میگذرد.
نوجوانی؛ بستری پر از خالی و هیچ
مدارس به نوجوانان اجازه تفریح کردن بدهند
اناری درباره اثرگذاری شبکههای مجازی و حضور نوجوانان در این بستر و بروز رفتارهای پرخاشگرانه، ادامه داد: هر اطلاعاتی که نوجوان در معرض آن است بر بروز چنین رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه اثرگذار است، مساله کلی این است که تمام اطلاعاتی که در اختیار نوجوان قرار داده میشود بر روی او اثرگذار است و این والدین هستند که باید به آنها آموزش دهند، فضای مجازی جایی پر از اطلاعات است و این ماییم که باید به بچه ها بیاموزیم کدام اطلاعات برایشان خوب است. باید به آنها یاد دهیم چگونه وقت خود را پر کنند. در حال حاضر نوجوانی شده است بستری پر از خالی و هیچ که همین امر مساله ساز است. باید داده جایگزینی به جای گشت و گذار در فضای مجازی به نوجوانان ارائه دهیم.
وی با اشاره به نقش مدارس و جامعه برای جلوگیری از اینگونه رفتارهای پرخاشگرانه، این را هم گفت که مدارس باید فشار را از روی نوجوان برداشته و اجازه تفریح به نوجوان دهند، اگرچه باید بر روی نوجوان کنترل انجام دهیم اما نیازمند انجام کاری خاص و متفاوت از دوران کودکی و بزرگسالی برای نوجوانان هستیم. جامعه باید با ایجاد خانههای نوجوان امکان کسب تجارب جدید را برای نوجوانان فراهم کند.
به گفته این مدرس و عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور، هرکاری که در کودکی انجام دادهایم در نوجوانی خود را نشان میدهد و هرکاری که در نوجوانی انجام دهیم در بزرگسالی بروز میکند، بنابراین اینگونه و با چنین رفتارهای پرخاشگرانه و خشونت آمیزی چیزی برداشت نخواهیم کرد و بزرگسالانی بی مسئولیت و بیهدف خواهیم داشت که پراکنده به دور خود میچرخند چراکه نوجوانی مساله داری داشتهاند.
وی معتقد است که ویدئو پخش شده نه تنها زنگ خطری برای خانوادهها بلکه زنگ خطری به کل جامعه و مسئولین است تا ببینند جمعیت نوجوان کشور در چه وضعیتی به سر میبرند.
دخترانی که برای رسیدن به آزادی در پی رفتار و گفتار پسرانهاند
اناری پرخاشگری و قدرتنمایی در ایام نوجوانی را طبیعی و فارغ از جنسیت دانست و افزود: پرخاشگریها و قدرت نماییهایی در دوران نوجوانی در حدی خاص طبیعی و یکی از خصلتهای دوره نوجوانی است که باید مدیریتش کرد اما اگر از حد خود خارج شود طبیعی نیست. این پرخاشگریها در دختران لطیفتر است. متاسفانه در جامعه ما نوجوانهای دختر مخصوصا در شهرهای بزرگ تمایل دارند مثل پسرها بوده و مثل پسرها رفتار کنند تا اینگونه آزادیهای بیشتری بدست آورند، جامعه به آنها اینگونه القا کرده و آنها اینگونه تصور میکنند که اگر مثل پسرها حرف بزنند و لباس بپوشند و دعوا کنند قدرتمند هستند. بنابراین علت بروز چنین خشونتهایی در دختران را باید در جامعه جستجو کرد که به نوجوانهای پسر آزادی بیشتری میدهد.
این روانشناس کودک و نوجوان با بیان اینکه نوجوانی سن متفاوت بروز کردن و خودنمایی کردن است، خاطر نشان کرد: در جامعه ما این متفاوت بروز کردن و خودنمایی کردن دختران نوجوان به سمتی کشیده شده که دختران در قالب پسرها رفتار کرده و در پی به چشم آمدن، جلب توجه کردن و دیده شدن هستند. این رفتارها بیشتر در دخترانی دیده میشود که میخواهند با جلب توجه نیاز به توجه و یا خلاءهای عاطفی خود را جبران کنند.
به گفته این روانشناس، انجام رفتارهای پسرانه در جامعه ما یک وجه تمایز برای دختران محسوب میشود، با این رفتارها توجه خاصی به ویژه از سوی همجنسان خود میگیرند که منجر به ادامه دادن این رفتارها میشود. به نوعی میتوان گفت که دختران میخواهند مثل پسرها باشند هم برای جلب توجه و هم برای بدست آوردن آزادیهایی که در عین حالی که حق آنها است اما جامعه به آنها نداده است و اکنون برخی دختران نوجوان جز انجام چنین رفتارهایی چیز دیگری برای تک بودن و برتری داشتن و جلب توجه ندارند.
محدود کردن دختران و روی آوردن آنها به رفتارهای پسرانه برای اثبات خود
اناری با بیان اینکه ایجاد محدودیت برای دختران تنها منجر به این میشود که دختران برای اثبات خود به ویژگیهای مردانه و رفتارهای پسرانه روی آورند، تاکید کرد: توصیه میکنم خانوادهها رفتارها را زنانه و مردانه نکنند. اگرچه تفاوتهایی میان مغز زنان و مردان وجود دارد اما نباید این تفاوتها را بزرگ کرد، در غیر این صورت دختران برای اثبات اینکه تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد به رفتارهای مردانه و پرخاشگرانه روی میآورند. به جای چنین دسته بندیهایی، والدین باید به دختران بگویند زنان نسبت به مردان دارای ویژگی های متفاوت جسمی هستند و از این رو باید مراقبت بیشری از خود کنند. والدین باید به صورت غیر مستقیم آموزشهای خود مراقبتی را به دختران بدهند.
عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور، معتقد است که باید به دخترها گفت از مرزهای بدنی خود برای جلوگیری از آسیب بدنی مراقبت کنید اما نباید با تصور اینکه دختر هستند آنها را از رفتارهایی منع کرد و یا با پسرها مقایسهشان کرد بلکه باید به آنها آموزش صحیح داد.
وی تصریح کرد: نگوییم چون دختری نمیتوانی فلان کار را انجام دهی اگر پسر بودی میتوانستی. این گفتارها دختران را تحریک پذیر و خسته کرده و پس از مدتی واکنشهای شدیدی برایشان به همراه دارد.
قلدری و به هر قیمتی متفاوت بودن «نوجوانان رها شده» برای رسیدن به مقبولیت
اناری در پایان سخنان خود با اشاره به ویدئوی منتشر شده و با بیان اینکه نوجوانان نیازمند مکانی برای تفریح نظیر «خانه نوجوان» هستند، گفت: زنگ خطر از وقتی به صدا درآمد که تعداد زیادی نوجوان در جامعه رها شدند و جز خودنمایی، قلدری و به هرقیمتی متفاوت بودن کاری برای انجام دادن نداشتند. زنگ خطر از جایی ایجاد شد که برای نوجوان کاری جز محدودیت انجام ندادیم. دختران نوجوان هر روز خود را به شکل پسرها درآورده و تصور میکنند اینگونه مقبولیت بیشتری خواهند داشت. ما باید از این نسلی که در معرض خطر هستند مراقبت کنیم.
اهمیت شیوه تربیتی والدین در بروز رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه
دکتر گوهر یسنا انزانی، متخصص روانشناسی و مشاوره نیز در این باره به ایسنا گفت: شکل گیری شخصیت، منش و رفتار هر فردی تحت تاثیر وراثت و محیط زندگی است اما درصد قابل توجهی از آن نیز به ویژه در دوران کودکی اکتسابی و قابل یادگیری است. در این بین شیوه تربیتی والدین و داشتن مهارت فرزندپروری آنها بسیار اهمیت دارد، اگر شیوه تربیتی مستبدانه و سخت گیرانه باشد منجر به بروز پرخاشگری در فرزندان میشود بنابراین بسیاری از مسائل درون خانواده نظیر جدایی والدین، اعتیاد والدین، خیانت، سطح پایین اعتقادات مذهبی، تنبیه گری والدین، عصبانیت والدین و... بر روی پرخاشگری و بروز رفتارهای خشونت آمیز از سوی فرزندان موثر است.
وی معتقد است که هرچه همبستگی فرزندان با والدین بیشتر باشد بروز چنین رفتارهای خشونت آمیزی کاهش پیدا می کند. بنابراین فرزندانی که به خانواده خود متعهد اند، اعتقادات و باورهای خاصی میان آنها و والدین در درون خانواده شکل گرفته، استعدادهایشان کشف شده و به طور کلی در خانواده هایی با جو گرم روانی بزرگ شده اند؛ از درک و همدلی برخوردارند و از احتمال بروز رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه در آنها کاهش پیدا می کند.
متاسفانه در دنیای امروز خشونت نشانه "قدرت" است
این متخصص روانشناسی بروز رفتارهای ضد اجتماعی پر خطر در دوران بلوغ را از جمله اثرات خانواده های نا ایمن دانست و با بیان اینکه متاسفانه در دنیای امروز خشونت نشانه قدرت است، افزود: در چنین شرایطی جوانان و نوجوانان بزه کار نظام باورهایی را در خود شکل میدهند که با شیوه زندگی آنها سازگار و در جستجوی کسانی برای معاشرت هستند که آنها را تایید میکنند و علایق مشترکی با آنها دارند. خانواده مهم ترین نقش پذیری در زندگی فرزندان دارد و اختلال در آن موجب اختلال در افکار و رفتار و احساس فرزندان می شود. از سوی دیگر در خانه های که به این شکل نا ایمن هستند؛ نوجوان تحریک پذیر، مضطرب، پریشان، خودسرزنش گر شده و از تنهایی و طرد شدگی و دوست داشتنی نبودن به شدت می ترسد به دلیل خلاء های ایجاد شده در او به رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه روی می آورد.
رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه حاصل ساختار ناسالم خانواده
انزانی با بیان اینکه رفتارهای خشونت آمیز و پرخاشگرانه حاصل خانواده مشکل دار، ساختار ناسالم خانواده، ارتباط نامطلوب والدین با یکدیگر و با فرزندان است، خاطر نشان کرد: هرچه فرزندان بیشتر احساس دوست داشتنی بودن کنند و خلاء های عاطفی نداشته باشند می توانند سازش یافتگی بیشتری را در دوران بلوغ تجربه کنند. والدینی دارای چنین فرزندان پرخاشگری هستند در ابتدا باید هیجانات خود را کنترل کرده و بر هیجانات خود مسلط شوند. پدر و مادر بی آنکه یکدیگر را مقصر بدانند و بدون پاک کردن صورت مساله باید هرچه سریع تر با مراجعه به یک متخصص اختلالات و مهارت های اجتماعی مثل کنترل خشم و... خود را بسنجند و چنانچه اختلالی دارند در جهت رفع آن برآیند و سپس برای درمان نوجوان خود اقدام کنند چراکه در ابتدا باید اختلالات والدین رفع شود.
وی با اشاره به اثرات بد دست به دست شدن این ویدئو و مشاهده آن توسط نوجوانان و با بیان اینکه مطابق با پژوهشها مشاهده ویدئو ها و کلیپ های خشونت بار خود منجر به افزایش رفتارهای خشونت بار می شود، تصریح کرد: نوجوانان با دیدن این کلیپ ها به وجود خشونت واقعی در زندگی عادت کرده و قدرت بازداری خود را از دست می دهند. از سوی دیگر ما به هیچ وجه نمی توانیم نوجوانان را محدود کنیم بلکه باید با آموزش صحیح به کودکان و فراهم کردن جو مناسب در خانواده و رابطه درست بین خود و فرزندان از بروز این رفتارها جلوگیری کنیم.هرچه فرزندانمان رفتارها و ویژگی های متعادل تری داشته باشند دوستان متعادل تری را نیز جذب میکنند بنابراین نیازی به محدود کردن فرزندان نیست.
انزانی معتقد است که در حال حاضر پرخاشگری فیزیکی دختران به شدت شایع شده که از جمله دلایل آن کسب احترام و قدرت است. از این رو والدین باید به فرزندان خود احترام بگذارند و به آنها قدرت دهند؛ به این معنا که استعدادهایشان را کشف و در راستای استعدادهایشان برنامه ریزی مناسب داشته باشند. هرچه نوجوانان هدفمندتر باشند کمتر به سوی ارتباطات و رفتارهای نامناسب کشیده می شوند.
این متخصص روانشناسی در پایان سخنان خود با اشاره به اثرات گروه هم سالان و شبکه های مجازی بر بروز چنین رفتارهایی در نوجوانان، گفت: ما نمیتوانیم ارتباطات بچهها را محدود و آنها را از ارتباطاتشان منع کنیم، اکنون نوجوانان به سادگی به شبکه های مجازی دسترسی دارند و نباید تقصیر را بر گردن آنها انداخت. این والدین هستند که باید به عنوان پدر و مادر آگاه باشند و به فرزندانشان آگاهی دهند و والدین سالمی که اختلالی ندارند می توانند فرزندان سالمی را به جامعه تحویل دهند.
با انتشار فیلمهای خشن، خشونت را در جامعه عادی نکنید
علیرضا پورجعفری، کارشناس رسانه هم در گفت و گویی با ایسنا معتقد است که دست به دست شدن چنین ویدئوهای خشونت باری منجر به ترویج خشونت در جامعه و عادی سازی وقوع جرم میشود.
وی گفت: چند روزی است که ویدئویی از درگیری چند دختر نوجوان دهه هشتادی اصفهانی در فضایمجازی دست به دست میشود؛ ویدئویی که اگر بخواهیم نگاه رسانهای به آن داشته باشیم، همه عناصر جذابیتزای یک محتوا برای چرخش یا اصطلاحاً وایرال شدن در فضای مجازی را به تنهایی دارد. در این میان اما باید دقت کرد هر چند این ویدئو از این عناصر جذابیتزا بهره میبرد، اما دست به دست شدن آن موجب ترویج خشونت در جامعه و عادیسازی وقوع جرم میشود؛ مسالهای که امنیت روانی جامعه را به مخاطره میاندازد.
چرا قمهکشی "هلیا" جذاب شد؟
پور جعفری درباره عناصر جذاب کننده این ویدئو گفت: اولین عنصری که موجب جذابیت این محتوای ویدئویی میشود، شخص اول آن است یعنی دختری به نام هلیا؛ اگر بازیگر نقش اول این محتوا یک پسر دهه هشتادی بود، محتوای فوق به این شدت پخش نمیشد.
این کارشناس رسانه ادامه داد: عنصر دوم جذابیت، ارزش خبری خشونت است؛ خاطرمان هست که در سالهای قبل وقتی هنوز روزنامهها مشتری داشتند، همیشه صفحه حوادث طرفدار خاص خود را داشت تا جایی که خیلیها اصلاً روزنامه را به خاطر صفحه حوادث آن میخریدند. بنابرهمین استدلال به دلیل آنکه محتوای فوق ارزش خبری «برخورد» را دارد، برای مخاطب جذاب است. مصداق این خشونت را میتوان در درگیری میان دختران دهه هشتادی جستجو کرد که در راس آن قمه کشیدن هلیا برجسته شده است.
فضای مجازی حد و مرزی برای دروازهبانی سوژه ندارد
پور جعفری بستر انتشاری این ویدئو یعنی "فضایمجازی" را سومین عنصر جذابیت این ویدئو دانست و تصریح کرد: فضایمجازی و به دنبال آن رسانههای نوین خصوصاً در کشوری مانند ایران، حد و مرز مشخصی برای دروازهبانی و انتشار سوژه وجود ندارند؛ این حرف یعنی به دلیل اینکه حدود و ثغور مجازی مشخص نیست، محتوای فوق تا جایی که سوژه دیگری متولد شود و توانایی گرفتن آن را داشته باشد، میتواند بچرخد و آن میزان از ترویج خشونتی که پیشتر ذکر شد را ضریب فزایندهای دهد.
"هلیا" و همه آن چیزی که گفته نمیشود
این کارشناس رسانه معتقد است که بر کسی پوشیده نیست که ویدئو منتشر شده از درگیری میان دختران، با قبح زدایی از فعل جرم، امنیت روانی جامعه را به خطر میاندازند و طبیعتاً به خاطر عناصر جذابیتی که پیشتر گفته شد، از این بیشتر هم دیده خواهد شد؛ اما در این میان مسالهای که بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد، بازنمایی وایرال شدن این دست ویدئوها در فضای رسانهای و نتیجهگیریهایی است که به دنبال دارد.
به گفته وی، شاید ما به عنوان یک ایرانی وقتی این ویدئو را میبینیم، انگاره ای در ذهن ما شکل بگیرد که ای وای چقدر جامعه نوجوان ما دچار بحران و آسیب است. انگارهای که برگرفته از شیوه تصویرسازی رسانهای شبکههای مجازی است.
در واقع شیوه بازنمایی آن هم در فضایمجازی طوری عمل میکند که نتوانیم طرف دیگر ماجرا را به خوبی تشخیص دهیم و مرزبندی کنیم؛ شاید بتوان گفت، هرچند برای نسل جدید در جامعهمان از جهات مختلفی خصوصاً در حوزههای فرهنگی و اجتماعی نگرانیهایی داریم، اما مطمئن هستیم که این دست اتفاقات همه آن چیزی نیست که در کف و بطن جامعه نوجوان یا اصطلاحاً دهه هشتادی ما رخ میدهد.