کد خبر: ۷۲۰۴۴
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۶:۰۱
حمیدیان درهمایش «بایدها و نبایدها در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی»

كسی حرف ما را برای تغییر برنامه‌ی درسی می‌شنود؟

آفتاب‌‌نیوز :

آفتاب : همایش «بایدها و نبایدها در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی» امروز در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در این مراسم، سعید حمیدیان - استاد دانشگاه علامه طباطبایی - با بیان این پرسش كه آیا نوگرایی و آن‌چه كه بحق خواست انقلاب بوده است، در دانشگاه‌ها اعمال شده یا نه، گفت: آن ادبیات گران‌سنگ دری كه بحق تنها مایه‌ی افتخار ماست و تنها چیزی است كه آن را به رخ جهانیان می‌كشیم، مگر نه این‌كه در سایه‌ی نوگرایی بزرگان ادب فراهم شده است؟ اگر این بزرگان نبودند، این همه سبك‌ها، معانی گوناگون ادبی و قوالب مختلف حاصل می‌شد؟ اگر از سده‌ی چهارم، رودكی نمی‌آمد یا فردوسی، فرخی سیستانی كه شیوه‌ی مدیحه‌سرایی را دگرگون كرد، نبود، اگر سنایی كه طلایه‌دار شعر عارفانه‌ی فارسی است، نبود و چهارصد غزل در آن زمان نمی‌سرود و یا دگرگونی‌هایی كه نظامی گنجه‌یی پدید آورد، سعدی در سده‌ی نهم یا مولانا كه دل به دریا زده است و در شیوه‌ی بیان دگرگونی ایجاد كرده‌، نمی‌بودند، ما دچار تحولاتی در ادبیات فارسی نمی‌شدیم.

او با بیان این‌كه ما از قدمای خود بسیار عقب هستیم، یادآور شد: آن‌ها این‌چیزها را درك می‌كردند كه باید فرزند زمان خود باشند؛ اما درك این قضیه برای ما سخت است. تا چه حد گوش شنوا به حاصل این مجامع وجود داشته است؟ تا جایی‌كه به یاد دارم، در چند همایش كه خود شركت داشتم، تنها چنددرصد تغییر ایجاد شده است. اگر دانشگاه شیراز حدود 50 واحد درسی نو اضافه كرده، چطور این كار شدنی است؟ آیا حرف ما در این مجامع به گوش كسی می‌رسد؟

حمیدیان یادآور شد: نوگرایی و جریانی كه باید اجازه دهد ادبیات نفس تازه‌ای بكشد، از چیزهایی است كه باید به آن توجه كرد. من نمی‌گویم كه جریان نو در مقابل كهن قرار گیرد. بعد از این همه بحث در دوره‌ی كارشناسی ارشد، از ادب نو، دو واحد شعر و دو واحد نثر گذاشتند؛ آیا این واقعا كفایت می‌كند؟

او افزود: هنوز فارسی عمومی ما همان چیزی است كه برنامه‌ریزان دانشگاهی در سال 61 تصویب‌ كرد‌ه‌اند و در اغلب دانشگاه‌های ما برقرار است. آیا این فارسی است كه دانشجویان غیرادبیات را جذب كند؟ بسیاری گفتند كه این فارسی باید تغییر كند؛ ولی گوش كسی بدهكار نبود.

سپس محمدجعفر یاحقی - استاد دانشگاه فردوسی مشهد - درباره‌ی برنامه‌های رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی از دیدگاه تفكر انتقادی سخن گفت و یادآور شد: از سال‌ها پیش ضرورت تجدید نظر برای همه گروه‌های آموزشی و دانشجویان احساس می‌شده است. مهم‌ترین مسأله‌ای كه مطرح است، این است كه برنامه‌های ما برنامه‌های سنتی هستند و بر مبنای پیش از انقلاب و بر اساس تفكر گروه محدودی و بیش‌تر بر حول مطالعات ادبی می‌چرخند و معلم‌محورند.

وی افزود: شاید در دوران نخستین این مسأله مشكل‌آفرین نبوده، ولی اینك ضرورت تحول احساس می‌شود. آن‌چه اهمیت دارد، این است كه مقوله‌ی تفكر انتقادی در جامعه‌ی ما خیلی طرح نشده است..

استاد دانشگاه فردوسی مشهد درباره‌ی اهمیت تفكر انتقادی در آموزش متذكر شد: ما امروز نیاز داریم به تفكر انتقادی كه ریشه‌ی آن به سقراط بازمی‌گردد، بازگردیم. استادان امروز ما باید دفتر و كتاب را كنار بگذارند و ذهن دانشجو را برای تجزیه و تحلیل آماده كنند.

یاحقی درباره‌ی مشكلات آموزش نیز توضیح داد: متأسفانه آموزش‌های ما شبیه بانكداری شده است كه دانشجو اطلاعات را ذخیره می‌كند و دوباره به استاد برمی‌گرداند. مسأله‌ی دیگر آزمون‌هاست كه بسیار اطلاعات‌محور است و ذهن را منجمد می‌كند. حتا در دوره‌های دكتری نیز مسأله‌ی تفكر انتقادی دیده نمی‌شود. مسأله‌ی دیگر، جایگاه اندك درس‌هایی است كه در رشد تفكر انتقادی تأثیر دارد. همچنین كلی‌نگری و نبودن گرایش‌های متنوع از دیگر مشكلاتی است كه آموزش ما با آن مواجه است.

یاحقی همچنین با تأكید بر نقش معلم و آموزش تفكر انتقادی، یادآور شد: معلم در پرورش تفكر انتقادی در دانشجو بسیار اهمیت دارد. او می‌تواند از كلیات به جزییات برسد و متون غنی و پرمعنایی را ارایه دهد. دانشجو را تشویق كند تا مطالب جدید را دسته‌بندی كند. درواقع تفكر انتقادی باید به عنوان مهم‌ترین هدف آموزش در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی به عنوان یك اصل و اساس و حتا یك درس گنجانده شود.

همچنین عباسعلی وفایی - دبیر علمی همایش - در سخنانی گفت: سابقه‌ی اندیشه‌ی برگزاری چنین همایشی تقریبا به دو سال قبل برمی‌گردد كه دانشجویان بر سر كلاس‌ها زمزمه‌ی این را داشتند كه بسیاری از درس‌هایی كه در رشته‌ی ادبیات فارسی تدریس می‌شوند، آن سود كافی و وافی را ندارند. بدین‌جهت در یك‌ سال گذشته با فراهم ‌كردن فراخوان و ارسال آن به مراكز علمی، از اساتید فارسی و دانشجویان علاقه‌مند به تحول در این رشته، مقالات زیادی دریافت كردیم.

وی افزود: بر كسی پوشیده نیست كه در 30 سال گذشته در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی تغییرات محسوسی ایجاد نشده و آن‌چه انتظار است، برآورده نمی‌شود. این همایش بر آن است كه درصدی از دغدغه‌ها و خواسته‌های اساتید و دانشجویانی را كه خواهان واحدهای درسی نوین هستند، برآورده كنند.

او همچنین از اهداف این همایش را تحول‌آفرینی در منش و نگرش و همچنین روزآمد كردن درس‌ها و كاربردی‌ كردن‌شان دانست و ادامه داد: بحث تحول‌آفرینی و كاربردی ‌كردن درس‌ها و ارتباط با نویسندگان و اهل قلم و خارج از دانشگاه می‌تواند در برنامه‌ی تحول‌آفرینی قرار گیرد.

وفایی در پایان گفت: در جشنواره‌ی شعر فجر امسال از استادان ادبیات فارسی كسی حضور نداشت، كه این جای تعجب دارد. همچنین چه اشكالی دارد كه در واحدی درسی، شاعری در كلاس حاضر شود و درباره‌ی شعر خود سخن بگوید؟

علیرضا انوشیروانی - عضو هیأت علمی گروه زبان‌های خارجی دانشگاه شیراز - هم درباره‌ی «ضرورت ایجاد گرایش ادبیات تطبیقی؛ امكانات و چالش‌ها» سخن گفت و یادآور شد: سال‌هاست در دانشگاه‌های معتبر دنیا رشته‌ی ادبیات تطبیقی به عنوان یكی از اركان پژوهش‌های علوم انسانی مطرح بوده و بسیاری از دانشگاه‌ها اقدام به ایجاد دوره‌های تحصیلی مستقل در این رشته كرده‌اند.

او افزود: ادبیات تطبیقی كه سابقه‌ی آن به قرن 19 در فرانسه برمی‌گردد، اولین‌بار در ایران به همت فاطمه سیاح در دانشگاه تهران راه‌اندازی شد و بعدها جواد حدیدی این راه را ادامه داد و آثار برجسته‌ی بی‌نظیری را در زمینه‌های مختلف به رشته‌ی تحریر درآورد؛ اما در دانشگاه‌های ایران، این رشته بین رشته‌هایی كه هر روز در دنیا اهمیت بیش‌تری پیدا می‌كند، مغفول مانده است.

انوشیروانی یادآور شد: در كشورهای اسلامی چون مصر و حتا در كشورهای همسایه‌ی ایران چون تركیه و آذربایجان نیز اقدام به راه‌اندازی انجمن‌های علمی و رشته‌های تحصیلی در این زمینه كرده‌اند؛ اما در دانشگاه‌های ایران، این رشته نه تنها به فراموشی سپرده شده؛ بلكه در میان گرایش‌ها و درس‌های متفاوت رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی در مقاطع مختلف تحصیلی هیچ جایگاهی برای این رشته درنظر گرفته نشده است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین