وقتی از فوتبال صحبت میکنیم، در کنار مقولههای مانند جذابیت، کیفیت و تکنیک تیمی و فردی، از موضوعی به نام تعصب و وفاداری گذشت. در واقع تعصب بازیکنان به باشگاهها و تیمهای خود موضوعی است که در قرن کنونی و با افزایش دستمزدها بیش از پیش مورد بحث قرار گرفته است؛ بحث بر سر این است که آیا با وجود دستمزدهای کلان برای جذب ستارهها، آیا فوتبالیست ها به خاطر تعصب و علاقه خود باید قید دستمزد کلان را بزنند یا نه؟
اگر بخواهیم نمونه سادهای از این موضوع را بیان کنیم، باید از بازیکنی مانند فرانچسکو توتی در آاس رم ایتالیا یاد کرد، بازیکن که با وجود تکنیک و نبوغ بالای خود همواره به تیم نسبتا معمولی خود در پایتخت ایتالیا وفادار ماند و هرگز این تیم را ترک نکرد. جمله تاریخی و ماندگار توتی در واکنش به خبرنگاران که از او درباره علت رد پیشنهاد نجومی رئال مادرید سوال کرده بودند، هنوز هم بر سر زبان است که گفته بود: " هیچکس خانوادهی فقیرش را بخاطر پول رها نمیکند!"
فقط توتی نبود که در تیم فقیر خود ماند و قید میلیون ها دلار پول را زد. در دو دهه اخیر، الساندرو دل پیرو در یوونتوس، کارلوس پویول در بارسلونا، رایان گیگز در منچستریونایتد، استیون جرارد در لیورپول، جان تری در چلسی، پائولو مالدینی در میلان و ... نمادهای تعصب و وفاداری به تیم بوده اند و حاضر نبودند تیمشان را برای پول بیشتر ترک کنند.
خیلی از بازیکنان در سال های اخیر برخلاف این رویه عمل کردهاند و تقریبا پایبندی به تعهد و وفاداری در درجه دوم قرار گرفته و پول است که حرف اول را میزند. شاید این حرف تاکنون مخالفان جدی داشت ولی با جدایی لیونل مسی از بارسلونا و سرخیو راموس از رئال مادرید که سالهاست نماد این دو تیم پرافتخار محسوب می شوند، شوک بزرگی را به موافقان نظریه وفاداری تعصب وارد کرد؛ جایی که هر دو بازیکن صرفا به خاطر الزام کاهش قراردادهایشان تصمیم به ترک تیم های دوران نوجوانی خود گرفتند تا در سال های آخر فوتبالشان هم مبالغ هنگفتی را به دست آورند.
اگر چه هر دو نفر هنگام ترک تیم های خود اشک ریختند و هوادارانشان را هم با خود همراه کردند اما غیر از این است که وفاداری جای خود را به پول داده است؛ آیا این رفتار دو ابر ستاره فوتبال جهان جز ارجحیت مسائل مالی بر وفاداری، نتیجه گیری دیگری دارد؟
آیا دوران طولانی مدت حضور آن ها در این دو تیم اسپانیایی فراتر از مسائل مالی بوده است؟ بند هنگفت وفاداری در قرارداد لیونل مسی چه معنای دیگری دارد؟ آیا این دو اتفاق بزرگ در تابستان ۲۰۲۱، پایان عصر وفاداری و تایید بر دوران قراردادهای نجومی است؟
علت اصلی جدایی این بازیکنان غیر از این است که دوران فوتبال هر بازیکنی به پایان میرسد و از آن پس هیچکس حاضر به پرداخت یک دهم یا یک صدم قراردادها چند ده میلیون دلاری هم برای آن ها نیست و باید تا زمانی که میتوانند پول در بیاورند؟ این همان موضوعی نبود که در سال های اخیر هم فوتبالیستهایی از تیم های ایران را مجاب به جدایی از لیگ برتر نسبتا بی پول ایران کرد؟
البته همیشه هم انتقالات به خاطر پول نیست. گاهی بازیکنان برای رسیدن به عناوین فردی و تیمی، قید دستمزد بیشتر را میزنند تا برای کسب افتخار راهی تیم بزرگتری شوند؛ مانند آنچه این روزها شاهدش هستیم و احتمالا کیلیان امباپه با وجود پیشنهاد سرسام آوری مالکان قطری راهی تیمی مانند رئال مادرید میشود تا با این تیم به قهرمانی اروپا دست یابد.
مسی و راموس اگر از بارسا و رئال هم نمیرفتند، بالاخره دوران فوتبالشان تا چهار، پنج سال آینده تمام میشد و حداقل در سطح بسیار پایینی بازی میکردند اما آن ها ترجیح دادند به جای ماندن در تیم خود سابق خود و ادامه وفاداری به تیم و هوادارانی که سال ها آن ها را تشویق کردند و از صفر تا ۱۰۰ بالا بردند، به سمت پول بیشتر بروند!
این دو بازیکن رفتند تا دستمزد بیشتری را به دست بیاورند اما آیا جز هوادارانی که سال ها بدون هیچ چشم داشتی و دریافتی در سرما و گرما تیم های خود را تشویق و ستاره ها را بزرگ کرده کرده اند، می توان به کس دیگری عنوان وفاداری را هدیه داد؟
تیمی در آمریکای جنوبی برای ارج نهادن به اهمیت جایگاه هوادارانش، چندین سال قبل شماره ۱۲ خود را بازنشسته کرد؛ چرا که آن ها به درستی فهمیده بودند در فوتبالی که به شکل تجاری و اقتصادی در آمده، وفاداری هیچ معنا و مفهومی ندارد و این پول است که حرف اول و آخر را برای بازیکنان می زند نه رنگ پیراهن و نماد باشگاه!