آفتابنیوز : آفتاب - مازیار رحمانی: صدای برخورد پاشنه ی کفش های شیک به زمین،چانه زدن های پای صندوق، صدای خرسند حاکی از پیدا کردن لباس مناسب و بردن نام مارک های معروف.اینها همه صداهایی آشفته، ولی رسایی است که در فروشگاه لباس شنیده می شود.
مانند هرسال با رسیدن ماه اسفند شاهد هجوم مشتریان به فروشگاه های لباس هستیم. در حالی که فصل سرما نگذشته، قبل از طبیعت و هر چیز دیگر نوبت گرمی بازار لباس است.افرادی با رسیدن فصل نو به فکر تجدید آراستگی خود می افتند. زوج هایی می خواهند همسر خود را در بهترین پوشش ببینند.
کودکان هم شادمان با مادر و پدر خود به خرید لباس های عید می روند. ولی در این میان زنان بیشترین نقش را در خرید و رونق بازار لباس دارند؛ هم از این جهت که خود به ظاهر زیبا ی خود اهمیت می دهند و هم اینکه باید توقع همسر و فرزندان خود را پاسخ بدهند.
پیاده روها شلوغ است و اعداد درشت به همراه درصد های رنگارنگ تخفیف ها و فروش های شب عید را نوید می دهد. عده ای از زنان و خانواده ها به همراه فرزندانشان به مغازه ها می روند و عده ای بیرون می آیند.بعضی از خرید خود خرسند هستند و بعضی هنوز آنچه را می خواهند پیدا نکرده اند. اما در این میان زنانی هستند که نه واردِ مغازه ای می شوند و نه بیرون می آیند.
این افراد زنانی هستند که از گرمی این بازار تنها حسرت نصیبشان می شود.زنانی از طبقه ی ضعیف.زنانی که مانند هر زن دیگری از خرید برای عزیزان خود لذت می برند ولی میل خود به خرید لباس و شیک پوشی را مدتهاست فراموش کرده اند. و حالا تنها حسرتشان به خاطر ناامید ماندن فرزندانشان از لباس عید است. فرزندانی که هر روز همکلاسی های خود را می بینند و به درستی از والدین و مخصوصا از مادر خود لباس نو می خواهند.این کودکان شاید با کلمه "نه" هم مواجه نمی شوند ولی از پاسخ اندوهگین مادر هم سر در نمی آورند. در کنار حسرت حس دیگری برای این زنان وجود دارد.آنها هم مانند فرزندانشان احساس می کنند که فراموش شده اند.
آنها در این ویترین های خوش آب و رنگ چه می بینند؟به تخفیف هایی که هیچوقت از آن سهمی نخواهند داشت چگونه می نگرند؟و این درصدهای رنگارنگ چه حسی را برایشان تداعی می کند؟اصلا معیار آنها برای زیبایی لباس چیست؟
شاید اینکه لباسی زیباتر است که کمتر شبیه لباس کارشان باشد؛از آن جهت که همیشه کار می کرده اند و از هرچه رنگ و بوی کار بدهد بیزارند.یا شاید لباسی را ترجیح بدهند که بشود زیر آن لباس گرم پوشید تا در زمستان هم قابل استفاده باشد.یا شاید لباسی را زیباتر بدانند که بیشتر شبیه لباس زنان مرفه باشد.
آنها نمی توانند خود را در هیچکدام از لباس های مدل های پشت ویترین تجسم کنند.حتی هیچکدام از آن لباسها را نمی توانند خارج از ویترین تصور کنند.شاید فکر کنند که این لباس ها مخصوص افرادی با اندام متتاسب باشد.چه بسا فکر کنند که اندام متناسب از آن افراد قادر به خرید این لباس ها خواهد بود. افراد قادری که در پیاده رو مشغول رفت و آمد هستند و از دید زنان کارگر، شاید فقط صاحبخانه هایی هستند که تنها برای نظافت خانه ی خود با آنها همراه خواهند بود.
و ما...؟ تاکنون چندبار با هشیاری به این مسائل به خرید رفته ایم؟چند بار به خرید رفتیم و حسرت ها ی مادران کارگر، اشک های کودکانشان و عیدهای سردشان را فراموش نکرده ایم؟
در جمع ها و محفل های کوچک حرف های زیادی در مورد زنانی که مانند مردان کار می کنند زده می شود. گاهی هم آنان را الگو می خوانند.اما چه الگویی؟ الگویی گه خود از زندگی کردن همسان با دیگران عاجز است. به راستی این گفتارها به چه انجامیده؟ آیا در فصل بازارهای داغ خرید هم مورد توجه بوده است؟تلاش واقعی و عملی ما برای احقاق حداقل حقوق زنان طبقات ضعیف جامعه چه بوده؟
بارها سخن از حمایت از زنان طبقات ضعیف که کار می کنند گفته شده.اما این سخنها در بهترین حالت به تشکیل انجمنی برای کمکی دوره ای و به صورت صدقه وار به افراد نیازمند انجامیده. اما اهداف این انجمنها چیست؟آیا نیازها و کمبودهای این زنان به درستی درک شده؟و آیا هیچ مطالعه و تحقیق عمیقی در مورد مشکلات آنان صورت گرفته؟
در این مورد که بسیاری از آنها نیازمند هستند شکی وجود ندارد.ولی در مورد زنانی که کار می کنند؛ بهتر است بگوییم شایسته اوضاع مناسب و بهتری هستند تا اینکه نیازمند باشند.اینجاست که دیگر روش جمع آوری پول و صدقه کار آنچنانی نمی کند.زنی که با احساس مسئولیت و با وجود تمام تبعیض های جنسیتی موجود کار می کند، حاضر به دریافت صدقه و کمک نقدی نخواهد بود. حتی در بسیاری مواقع دیگران را محتاج تر از خود می بیند. ولی آنجا که می خواهد در چشمان کودک معصوم خود نگاه کند در می ماند و نیاز را بیش از هر چیز دیگری احساس می کند.
در چنین شرایطی نیاز بیشتری به مطالعه و صرف نیروی بیشتر برای شناخت مشکلات و مسائل زنان کارگر ، وجود دارد. برای کمک های اولیه و فوری ایجاد تشکیلاتی برای عرضه لباس و مایحتاج زندگی با قیمت ارزانتر در مقاطع مختلف می تواند مناسب باشد.
اما در حالت کلی فراهم آوردن شرایطی مانند تشکیل انجمن ها برای احقاق حقوقی مناسب تر برای این زنان و مادران لازم است. زنان و مادرانی که مانند مردان ولی با مسئولیت بیشتر و شرایط به مراتب دشوارتر کار می کنند.تا روزی تنها وسیله ی جدید عیدشان کیسه های نوی حاوی لباس های کهنه ی دیگران نباشد.