در این میان، تحریمها مانع از آن شدهاند که ایران بتواند بر خلاف روسیه و قطر (دیگر قدرتهای گازی در جهان)، به یک صادرکننده گاز بدل شود. در واقع، ایران اکنون تنها برای مصرف داخلی خود گاز طبیعی تولید میکند و میزان صادرات گاز از مبدا ایران، بیاندازه ناچیز است.
در این میان اما ظاهرا معاملات پشت پردهای در جریان بوده که موجب شده ایران بتواند به اروپا گاز صادر کند. البته، برخی نشریات خارجی معتقدند که ایران برای این کار بهای سنگینی پرداخت کرده است: سهم ایران از «دریای خزر» کاهش پیدا کرده و روسیه متولی فروش و قیمتگذاریِ گاز صادراتیِ ایران به اروپا شده است.
نقشه اقتصادیِ منطقه غرب آسیا بار دیگر در حال تغییر است و این نه از هوشمندیِ مسئولین، که از بختیاریِ طبیعت بوده است. چندی پیش اعلام شد که یک میدان گازی بسیار بزرگ در شمال ایران و در حاشیه خزر کشف شده که حدود یک چهارم میدان «پارس جنوبی» گاز طبیعیِ قابل استحصال دارد. این در حالی است که «پارس جنوبی» به نوبه خود یکی از بزرگترین میادین گازی در جهان است.
کشف این میدان گازی (که به نام «میدان گازی چالوس» شناخته میشود) میتواند زمینِ بازی صادرات گاز به اروپا را عوض کند و ایران را به سطحی از مشارکت اقتصادی با اروپا ارتقا بدهد که در عمل موجب میشود ایران «تحریمناپذیر» شود. اما چرا و چطور این اتفاق ممکن است بیفتد؟
وبسایت معروف «اویل پرایس»، به تازگی در مقالهای به قلم «سایمون واتکینز» به بررسی تغییرات ژئوپلیتیک ناشی از اکتشاف این میدان گازی جدید در ایران پرداخته و گزارش کرده بود که ایران با این میدانِ گازی جدید، توان تامین ۲۰ درصد از گاز اروپا را دارد و اینکه این امر میتواند تهدیدی ژئوپلیتیک برای نقش مسلط روسیه در بازار گاز اروپا باشد.
آیا روسیه واقعا نگران «میدان چالوس» است؟
در این گزارش آمده بود که روسیه بسیار نگران آن است که ایران انحصار صادرات گازِ این کشور به اروپا را از بین ببرد. روسیه، اصلیترین تامینکننده گاز در اروپا است و در سال ۲۰۱۷ میلادی، حدود ۳۹ درصد از گازِ وارداتی کشورهای اروپایی توسط روسیه تامین میشد.
این در حالی است که برای برخی کشورهایِ قاره سبز، روسیه تنها منبع گاز بوده و هست. مثلا، کشورهایی همچون فنلاند و استونی، ۱۰۰ درصد از گاز وارداتی خود را از روسیه میخرند. این نسبت برای اقتصادهای سنگینوزنی همچون اقتصاد آلمان هم به حدود ۵۰ تا ۷۵ درصد میرسد.
روسیه به شدت روی موضوع صادرات گاز به اروپا (و انحصاری که در این زمینه دارد) حساس است.
به این ترتیب، روسیه همواره چماقی بالای سر اروپاییها نگه داشته که میتواند آن را در موقع لزوم (به هنگام اختلافات سیاسی) روی سر اروپاییها فرود بیاورد. اروپاییها هم این را میدانند و به دنبال متنوع کردنِ منابع تامین گاز خود هستند. اما روسیه هم بیکار ننشسته و تقریبا همه رقبای خود را از میدان به در میکند.
معامله پشت پرده بر سر «دریای خزر»؟
با این همه، ظاهرا این بار ماجرا تا حدی فرق میکند و در واقع، خیلی چیزها نسبت به گذشته تغییر کرده است. نخست اینکه در ماههای گذشته، ایران دو قرارداد راهبردی مهم با چین (قرارداد ۲۵ ساله) و روسیه (قرارداد راهبردی ۲۰ ساله) امضا کرده است. از آن سو، پس از ۱۵ سال صبر و انتظار، روسیه و چین بالاخره راضی شدهاند ایران را به «پیمان شانگهای» راه بدهند.
«پیمان شانگهای» (سازمان همکاری شانگهای یا Shanghai Cooperation Organisation) در واقع معادل «ناتو» در جهان غرب است و پیوستن ایران به آن، قدرت چانهزنیِ ایران در مذاکره با آمریکا را هم افزایش میدهد.
از آن سو، آنچنان که گزارش «اویل پرایس» نشان میدهد، روسیه تصمیم گرفته که خزر دوباره به عنوان «دریا» تعیین شود نه «دریاچه». موضوعی که به طور اساسی تقسیم درآمد حاصل از این حوزه را در میان شرکا تغییر میدهد.
در این روند، سهم ایران از تقسیم ۵۰-۵۰ که با «اتحاد جماهیر شوروی» در توافق اولیه منعقد شده در سال ۱۹۲۱ میلادی برخوردار بود، به شدت کاهش پیدا کرده و به ۱۱٫۸ درصد رسیده است. این بدان معناست که ایران دستکم ۳٫۲ تریلیون دلار درآمد خود را از محصولات انرژی در سرتاسر داراییهای مشترک منابع دریای خزر در آینده از دست خواهد داد.
«اویل پرایس» مدعی است دلیلِ این که ایران این تصمیم را درباره سهم خود از غنایم دریای خزر پذیرفته، توافقهای راهبردی میان ایران با چین و روسیه است که به عنوان مثال، حتی اجازه میدهد هواپیماها و کشتیهای روسی و چینی از سایتهای دو منظوره در سراسر ایران استفاده کنند.
به ادعای «اویل پرایس»یکی از عناصر کلیدی توافقنامه ۲۰ ساله میان ایران و روسیه (که مفاد آن را کسی نمیداند) این است که روسیه عملا بر اینکه گاز ایران در کجا و به چه قیمتی فروخته شود، کنترل خواهد داشت.
در واقع، برای روسیه همیشه مهم بوده که اطمینان حاصل کند گاز ایران به اروپا سرازیر نشود و در نتیجه موقعیت استراتژیک روسیه را در این زمینه تضعیف نکند. به عبارت ساده، ظاهرا ایران بر سرِ کاهش سهم خود از «دریای خزر» کوتاه آمده و در مقابل، از روسیه تضمین گرفته که بتواند به اروپا گاز صادر کند.
به این ترتیب، روسیه از ۳ سمت سود برده است: هم با ایران یک قرارداد استراتژیک امضا کرده که اجازه همکاریهای نظامی وسیع را به این کشور میدهد؛ هم سهم ایران از منابع «دریای خزر» را کاهش داده و هم همزمان خیالش از بابت صادرات گاز ایران به اروپا راحت شده، چرا که خودش متولی این موضوع شده است.
اما چرا این موضوع این اندازه اهمیت دارد و چرا ایران باید نگران باشد که موقعیتش تضعیف شده است؟ ماجرا از اینجا شروع میشود که ایران قرار بود در تامین گاز طبیعیِ مورد نیاز اروپا مشارکت کند، اما تحریمها مانع شدند و روسیه جای ایران را گرفت: از سال ۲۰۰۷ میلادی به این سو، ایران و برخی کشورهای اروپایی، همچون یونان، ایتالیا، سوئیس، اتریش، آلمان، فرانسه و اسپانیا، توافقنامههایی برای صادرات گاز از میدان «پارس جنوبیِ» ایران به اروپا به امضا رسانده بودند.
در این پروژه که موسوم به «خط لوله پارس» بود، قرار بود ایران سالانه ۵۰ میلیارد متر مکعب گاز به اروپا صادر کند، یعنی تقریبا همان میزانی که روسیه امروز به اروپا گاز صادر میکند. پیش از آن، در سال ۲۰۰۱ میلادی و در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی در ایران، ایده تشکیل یک «اوپکِ گازی» از سوی ایران روی میز گذاشته شد که بر اساس آن قرار بود ایران و روسیه نقشی اساسی در پیشبرد این ایده داشته باشند.
در واقع، دارندگان گاز داشتند تلاش میکردند داستان انحصار در تولید نفت را که پیشتر با «اوپک» تجربه شده بود، حالا با گاز تکرار کنند. با این همه، در سال ۲۰۰۸ میلادی و در زمانی که محمود احمدینژاد رییسجمهور ایران بود، طرح ایران با نام «مجمع کشورهای صادرکننده گاز» (با سرواژه انگلیسیِ GECF) آغاز به کار کرد و البته ایران، با وجود پیشتازی در طرحِ ایده، نتوانست قدرت چانهزنی بالایی در این سازمان به دست بیاورد و سکان اداره این سازمان به دست روسیه افتاد.
این سازمان امروز ۱۹ عضو دارد و در مجموع، بیش از ۷۰ درصد از ذخایر گاز متعارف در جهان را به خود اختصاص داده است. دادههایی که در سال ۲۰۱۹ میلادی به روز شدهاند، نشان میدهند که ایران، پس از آمریکا و روسیه، سومین تولیدکننده بزرگِ گاز در جهان است و البته، نه فقط سهمی از صادرات جهانی گاز ندارد، که در «مجمع کشورهای صادرکننده گاز» هم دست پایین را دارد.
این در حالی است که اگر آمریکا را کنار بگذاریم، روسیه، رقیبِ گازی ایران، سالانه حدود ۶۸۰ میلیارد مترمکعب و ایران سالانه حدود ۲۴۴ میلیارد متر مکعب گاز تولید میکند. قطر در جایگاه بعدی قرار دارد و سالانه حدود ۱۷۸ میلیارد مترمکعب گاز تولید میکند.
با این همه، وقتی صحبت از صادرات گاز (و نه تولیدِ آن) به میان میآید، ایران به رتبههای پایینتر (تا حد نوزدهم در جهان) سقوط میکند. در واقع، بخش اعظم گاز تولید شده توسط ایران در داخلِ کشور مصرف شده و حجم بسیار کمی از آن راهی بازارهای بین المللی میشود. این در حالی است که روسیه حدود ۳۰ درصد از تولید خود و قطر حدود ۷۰ درصد از گاز تولیدیِ خود را صادر میکنند.
درآمد گازی قطر (کشوری که ۸۵ درصد از جمعیت آن را کارگران خارجی تشکیل میدهند) در سال ۲۰۱۹ میلادی حدود ۳۳ میلیارد دلار بوده و در واقع، این حجم از درآمد گاز صادراتی آن قدر به مذاق قطریها خوش آمده که ترجیح دادهاند از اوپک خارج شوند و روی صادرات گاز تمرکز کنند.
آفرین....
وچین وبالاخص روس نشوند!مسئولین محترم
خواهشا فریب روس خیانتکار را نخورید
الان یک کشور خاک ایران رو بخواد برای چی ؟ به چه دردش میخوره ؟
وقتی منابع اون خاک رو میبره دیگه خاکش به کارش نمیاد
الان روس ها دارن منابع ایران رو میبرن اگر خوب دقت کنیم مبینیم که این اتفاق از چیزی که شما براش غیرتی شدی به مراتب بدتر و آسیب زننده تر هست