ساعت ۵ بعدازظهر دوشنبه ۲۵ مرداد، گزارش قتل پسر جوانی در یکی از بیمارستانهای پایتخت به بازپرس حبیبالله صادقی اعلام شد.
با اعلام این خبر تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد و تیم جنایی به تحقیق از شاهدان ماجرا پرداختند.
یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: قاتل پسر ۱۹ سالهای به نام شاهرخ است که از دوستان و بچه محل مقتول است. روز حادثه، متهم با مقتول بر سر یک جفت کفش کتانی دعوایش شد، اما اینکه کفش متعلق به چه کسی بود و جزئیات دیگر ماجرا را نمیدانم. فقط دیدم شاهرخ با چاقویی که به همراه داشت، ضربهای به قفسه سینه مقتول زد و متواری شد.
با شناسایی هویت متهم، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازداشت متهم فراری را صادر کرد.
با گذشت ۱۵ روز از این جنایت، پسر جوانی به اداره آگاهی پایتخت رفت و مدعی شد که قاتل دوستش است. بهدنبال اعتراف پسر جوان به قتل، بازپرس صادقی دستور انتقال به بازداشتگاه و ادامه تحقیقات را صادر کرد.
گفتوگو با متهم
چرا دوستت را کشتی؟
چند وقت قبل مقتول از من سه میلیون تومان قرض گرفت. به حساب دوستی و رفاقت به او پول را دادم. اما وقتی خواستم پولم را بگیرم، مدام بهانه آورد که پول ندارد و مهلت گرفت تا اینکه یک روز قبل از قتل من کتانی دو میلیون و پانصد هزار تومانی پای مقتول دیدم.
سر همین دعوا کردید؟
وقتی فهمیدم چقدر بابت کفش پول داده عصبانی شدم و گفتم تو که پول داشتی چرا پول مرا ندادی؟ کلی بهانه آورد و در نهایت قرار شد که کتانیها دست من امانت باشد تا او پول مرا بیاورد.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
مقتول به سراغم آمد و گفت میخواهد به میهمانی برود و کتانیهایش را به او قرض بدهم. عصبانی شدم و دعوای ما بالا گرفت بعد مقتول چاقویی از جیبش درآورد. باهم درگیر شدیم که ناگهان چاقو از دست مقتول به زمین افتاد و من آن را برداشتم و ناخواسته دست به قتل زدم.
چرا فرار کردی؟
ترسیده بودم، سالها قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و خواهر کوچکم در شمال با یکی از اقوام زندگی میکند. چند روزی به آنجا رفتم اما عذاب وجدان جنایتی که مرتکب شده بودم رهایم نکرد و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.