آفتاب: ایتالیا در میان کشورهای اروپایی، حتی در عرصه جهانی، از ویژگی ها و خصلت های منحصر به فردی برخوردار است که با این ویژگی ها و مشخصات کمتر کشوری را میتوان یافت. ایتالیا نه تنها در صحنه سیاست، بلکه در تمامی عرصهها، کمنظیر، جالب و تا حدی بیهمتا است.
سابقه تاریخی و تمدنی، فرهنگ و هنر غنی، موقعیت و مزیت های جغرافیایی، حتی شکل کشور و نقشه آن، پیشینه تاریخی، تفاوتهای فرهنگی، آداب و رسوم مختلف در نواحی گوناگون از شمال تا جنوب از میلان تا سیسیل، ناپل و ... همه و همه دست در دست هم داده اند و کشوری منحصر به فرد ساخته اند. این ویژگی ها حتی در عرصههای دیگر نیز به خوبی خودنمایی میکند. بهترین مارکهای لباس، صنعت، توریسم، طبیعت، غذا، پیتزا و اسپاگتی ایتالیایی ضمن اینکه غربی هستند ولی نشان از شرقی بودن نیز به همراه دارند. در کنار آنها حضور در اروپا و حوزه مدیترانه...
ایتالیا در صحنه سیاسی، بخصوص سیاست داخلی بعد از جنگ جهانی دوم و شکست فاشیزم به دنبال حرکت به سمت دموکراسی، تنها کشوری است که در این دوران کوتاه شاهد تغییر بیش از 61 دولت بوده است. تمامی دولتها با عمرهای کوتاه و بیاعتبار در همان عنفوان قدرت، کار را به ناچار به حریف و رقیب دیگری سپرده اند و دوباره در مسند و جایگاه اپوزوسیون به ادامه حیات پرداخته اند. دولتهایی که نیامده سر زا رفته اند. این دولت های نارس و مستعجل برای اینکه ایتالیا بتواند به عنوان یکی از پایهگذاران اصلی EC (بازار مشترک اروپا) مطرح باشد و یا اینکه یکی از اعضای مهم EU یاG8 ، ناتو و ... باشد، هرگز مانع جدی محسوب نمی شدند.
مجموعه نقاط قوت، ضعف و تفاوت های این کشور بعد از جنگ جهانی دوم تا کنون، ایتالیا را کشوری منحصر به فرد میکند. ایتالیا در واقع کشور انتخابات، کشور اعتصابات و ... است. تنها دولتی که توانست رکوردار استمرار قدرت خود و دولتش باشد، دولت برلوسکونی بود. اولین بار از سال 2001 تا 2006 و در دومین تجربه نخستوزیری خود شاید برای «آخرین بار؟!» خواهد توانست دوران قانونی و رسمی 5 ساله دولت خود را به پایان برساند. این دوره به کمک احزاب ائتلافی لگای شمال یا اتحاد ملی به رهبری آقای فینی میسر شد که به طور قطع ادامه و استمرار این ائتلاف بخصوص با توجه به شخصیت هایی مثل فینی یا رهبرلگای شمال، کاری سخت و دشوار بوده است. معجزه برلوسکونی!
در انتخابات سال 2006 رومانو پرودی نخستوزیر سابق و رئیس کمیسیون اروپا که فاقد هر گونه حزب و گروهی است به عنوان کاندیدا و رهبر احزاب چپ به رقابتی جدی با احزاب راست میانه و مهمترین آنها آقای برلوسکونی پرداخت. او با اختلاف ناچیزی بر برلوسکونی معترض پیروز، و راهی کاخ نخستوزیری شد. البته این مهم پس از طی پیچ و خمهای فراوان و مقاومت های جدی آقای برلوسکونی نسبت به نتیجه انتخابات حاصل شد. برلسکونی قطعاً در صحنه سیاست جهانی و در مقایسه با سیاستمداران و همسلکان خود شخصیتی کاملاً متفاوت است.
پیروزی اخیر برلوسکونی او را برای سومین بار در مسند نخستوزیری مینشاند. او یک بار در سال 1994 و برای چند ماه نخستوزیر بود، اما بسیار زودتر از آن چیزی که میخواست و میاندیشید، قدرت را به سبک و سیاق ایتالیایی به رقیب خود واگذار کرد. در سال 2001 وقتی به قدرت رسید با استفاده از تجربه گذشته، شرایط خاص اروپا و عرصه بینالمللی و نیز ناهنجاری های داخلی و درونی احزاب اپوزیسیون و خلاء مدیریت در این گونه احزاب که همگی تنها در داشتن گوشهایی از کلمه چپ اشتراک نظر داشتهاند، توانست قدرت را برای 5 سال و برای اولین بار در طول تاریخ ایتالیای جدید از آن خود کند.
برلسکونی مدیریت خاص خودش را دارد. بیش از آنکه به موضوعات، سیاسی نگاه کند، دیدگاه اقتصادی و تجاری دارد. در واقع کارخانهای را رهبری میکند. مدیریت او، نه سیاست مدارانه و از سبک اروپایی و سنتی، بلکه چیزی خاص خود او است. هر از گاهی پروتکل و تشریفات را رها میکند و یکسره به اصل قصه میپردازد. برای او نتیجه مهمتر از حرفها است. فردی جنجالی و غیرقابل پیشبینی، که گاهی انگار مشاوری ندارد و مشاورهایی به او ندادهاند. فیالبدائه تصمیم میگیرد، یا سخن میگوید. شاید همواره و روزمره با بدعتهای جدید کار خود را آغاز میکند.
قطعاً بازگشت برلسکونی به قدرت در عرصه جهانی، بینالمللی و نیز در اروپا، روزهای مشابهایی را تکرار خواهد کرد. روزهایی که برلسکونی در صدر اخبار جهان است. سخنها خواهد گفت و برای دردهای جهان، نسخههایی خواهد داشت. به همین دلیل غیر قابل تصور نیست که نام ایتالیا بیش از گذشته سرلوحه تیتر اخبار خواهد شد. برلسکونی خود خبرساز است. او میخواهد نشان دهد که از جنس دیگری است و میخواهد طرحی جدید دراندازد. در این امر به قضاوت دیگران چندان کاری نخواهد داشت. با این ویژگیها میتوان گفت که تنها برلسکونی، برلسکونی است.
اخبار میگوید از چهل میلیون رایدهنده ایتالیایی، سهچهارم به پای صندوقهای رای آمدهاند و سه میلیون نفر در خارج ایتالیا رای دادهاند. « والتر ولترونی» رسماً پیروزی برلسکونی را تبریک گفت و تلفنی با او صحبت کرده و شکست جناح چپ را اعلام کرده است. جناح چپ سنگر دولت را تحویل می دهد تا در بازسازی مجدد خود آماده انتخاب بعدی شود.
از ویژگیهای انتخابات اخیر، عدم اقبال مردم به احزاب کوچک و دردساز بود. در ایتالیا بیش از 150 حزب وجود دارد که احزاب بزرگتر همواره مجبور هستند به کمک ائتلاف با آنها دولت تشکیل دهند. پس از تشکیل هر دولتی کوچکترین اختلاف منجر به انحلال دولتها می شود. مشکلی که ایتالیا را مجبور ساخت بعد از جنگ تا کنون 62 دولت تشکیل دهد. در انتخابات اخیر 150 حزب شرکت داشتهاند و این فاکتور مسبب مشکلات و متمایز کننده ایتالیا با سایر کشورهای اروپایی است. باید در شرایط فعلی ابتکار دولت جدید، پیدا کردن راهی برای تغییر قانون انتخابات باشد تا به این وسیله بتواند احزاب را محدود کند. بسیاری معتقدند درد ایتالیا تنها یک نسخه دارد و آن دو حزبی شدن این کشور است. به نظر میرسد که ایتالیا مجبور است این مشکل را از میان بردارد.
ایتالیا یکی از مهمترین کشورهای اروپایی است که دارای ظرفیتهای بسیاری است. اگر این کشور بتواند مشکل خود را در دولتهای کوتاه و به اعتباری، بیاعتبار حل کند که البته علاج آن نیز جز اصلاح قانون انتخابات نیست، توان آن را دارد تا در عرصه بینالمللی و جهانی به یکی از نقشآفرینان مهم تبدیل شود. دیر یا زود با تجاربی که ایتالیا به دست آورده است به نظر میرسد شرایط برای گزینش راه جدید فراهم شده است. ولی بازگشت آقای برلسکونی به کاخ «کیجی» در دوران جدید، آغاز دورانی است که به طور قطع ساده نخواهد بود.
اختلافنظر در عرصه رسانههای اروپا، پارلمان اروپا و دولتهای اروپایی، در کنار دیدگاههای مختلف درباره اتحادیه اروپا و روابط آن با آمریکا و نیز حضور سارکوزی در پاریس و خانم مرکل در برلین، گرایش رسانههای متمایل به چپ در اروپا، برای ارتقاء انتقاد از برلسکونی به عنوان امپراطور رسانهایی ایتالیا و ژست و ادبیات خاص ایشان و نقش اپوزیسیون چپ در داخل ایتالیا در مجموع شرایط جدیدی را رقم خواهد زد که برای آنهایی که مسائل دنیای سیاست را دنبال میکنند تماشایی و جذاب به نظر میرسد.
برلسکونی شدیداً به کار از طریق برقراری روابط شخصی اعتقاد دارد و در طول 5 سال زمامداری قبلی نیز در این خصوص تلاش بسیاری انجام داده است. آمریکا، روسیه، ترکیه و ... در واقع نمونهایی از رفتار و سیاستهای فردی آقای برلسکونی است که حاصل آن تفاهم و قراردادهای بسیاری بود. او در سفرهای غیررسمی و حتی غیرعلنی به عنوان منشی در یک دیپلماسی پنهان، مذاکراتی را با قذافی آغاز نمود تا قذافی دیگری بسازد. اگر چه محصول نهایی آقای برلسکونی توسط سایر شرکای او مورد بهرهبرداری قرار گرفت. حوادث و پیامدهای بعد از 11 سپتامبر و شرایط خاص آمریکا و حضور همپیمانان آمریکا در اسپانیا، حمله به عراق و افغانستان، پدیده القاعده و سیاستهای کاملاً اروپایی فرانسه و آلمان در قبال آمریکا و نزدیکی برلسکونی در تماسهای بیشمار فرا منطقهای او میدان مانور بسیاری برای دولت آن روز آقای برلسکونی به همراه داشته است. ولی امروز؟!
صحنهها به طور کامل تغییر یافته است. اعراب، افغانستان، خاورمیانه، آمریکا، اروپای سارکوزی و اروپای مرکل، شرایط اقتصاد جهانی، قیمت نفت، تورم و... شرایط جدیدی را پیش روی دولت جدید ایتالیا قرار داده است. با توجه به خواستههای آقای برلسکونی باید پرسید آیا شرایط جدید، همانند گذشته راه را برای او و استمرار دولت وی هموار خواهد ساخت؟! آیا ایتالیا با نخستوزیر جدید خود خواهد توانست مشکلات داخلی را پشتسر گذارد؟! آیا ایتالیا به جایگاه واقعی اقتصادی و سیاسی خود باز خواهد گشت؟! آیا در صورت استمرار دولت آقای برلسکونی و پیروزی دموکراتها در آمریکا، روابط ایتالیا و آمریکا همانند روابط قبلی زمامداری برلسکونی با جورجبوش خواهد بود؟! واقعیت آن است که در پیش روی ایتالیای امروز و جهان ده ها سوال خودنمایی میکند که پاسخ آنها را باید در گذر زمان دنبال کرد.