خاتمی در این باره میگوید: «من معتقدم با کسانی که در جمهوریت وجه مشترک داریم با حسننیت واقعی- نه به پشتیبانی از بیگانه یا تحت تأثیر بیگانه یا کسانی که عوامفریبانه میآیند و میگویند نمایندگی مردم را داریم، اما میگویند میخواهیم «جمهوری سکولار ایجاد کنیم» - گفتگو کنیم چراکه بخشی از جامعه میگوید ما جمهوری را قبول داریم، اما روی جمهوری «اسلامی» حرف داریم. ما هم میگوییم روی سکولار بودن جمهوری حرف داریم. ما میتوانیم باهم گفتگو کنیم.»
همکاری اصلاحطلبان با گروهکها در قضایای مهمی، چون فتنه ۸۸، دی ۹۶، آبان ۹۸ و اغتشاشات خوزستان و اصفهان بیدلیل نیست. از سالها قبل یک دیالکتیک عمیق میان خطامامیهای سابق و لیبرالهای ضدامام (ره) پدید آمده که رگههای پنهانی آن آشکار گردیده است.
بیان آشکار خاتمی در همکاری چپها و سکولارهای نقاب دروغین پیروی از خط امام (ره) را کنار زده و تصوری روشن از نمای نزدیک در وضعیت اصلاحطلبی را نمایش میدهد.
میدانیم که سیاست امام، سیاستورزی توحیدی بوده و هیچ نسبتی میان اندیشههای ناب امام (ره) و مبانی سکولاریسم وجود ندارد. رهبر فقید انقلاب به صورت روشن با سکولارها مرزبندی میکنند و میفرمایند: «از توطئههای مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهههای معاصر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم میخورد، تبلیغات دامنهدار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است.»
تا پیش از این اصلاحطلبان با حضور در مناسک سیاسی از سوی نظام به رسمیت شناخته شدهاند، حتی پس از غائله فتنه سال ۸۸ این رسمیتیافتگی امتداد داشته، اما سؤال این است که افرادی که به طرح براندازی با توسل به «جمهوری» در مقابل «جمهوری اسلامی» رسیدهاند تا چه حد میتوانند با بنیانهای معرفتی و فکری بنیانگذار انقلاب همراهی داشته باشند و تابلوی خط امامی بودن را دست بگیرند؟ پاسخ به این سؤال باید به جناحهای متفرق و کمنفوذ در چپها سپرده شود، البته برای گروهی که در آستانه انتخابات فرش قرمز زیر پای گروهکها پهن کرده و کارت دعوت به بیت امام (ره) برای آنها فرستاده است، خط امام تنها ابزاری سیاسی، محدود و کارکردی است.