کد خبر: ۷۴۴۱۶۵
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۷

در بی قانون‌ترین شهر‌های لبنان چه خبر است؟

با بحرانی شدن وضعیت دولت لبنان برخی از شخصیت‌هایی که پلیس نیستند وظیفه برقراری نظم و قانون را در یکی از مناطق نادیده گرفته شده در آن کشور برعهده دارند.
در بی قانون‌ترین شهر‌های لبنان چه خبر است؟
آفتاب‌‌نیوز :

اینجا استان «عکار» در لبنان است در حلبا مرکز آن جا ساعت ۱۱ شب در یک شب ملایم ماه اکتبر چراغ‌های جلوی پنج خودروی شاسی بلند در ناهموارترین و شمالی‌ترین استان لبنان دیده می‌شوند. بیش از ده مرد جوان جوک می‌گویند، سیگار می‌کشند و با ژاکت‌های شکاری استتاری همسان گشت می‌زنند. برخی از آنان پلیس شهرداری هستند، اما اکثرشان داوطلب «حراس البلدیه» یا محافظ شهر حلبا هستند. آنان با یکدیگر شبانه در شهر خواب زده بیداری را تحمل می‌کنند.

به گزارش الجزیره، «ماهر خالد» محافظ ۳۸ساله پر حرف شهر با اشاره به یک خودروی شاسی بلند مشکی با علامت «شهرداری حلبا» می‌گوید: «بچه‌ها بپرید بالا». دو همکار ۲۰ساله به ماهر می‌پیوندند «ولید» که مکانیک محلی تنومندی است و «عبدالله عبدالوهاب حمود» که با شکوه و قدرتمند است. این خودرو در بخش‌های متروک حلبا گشت می‌زند. برای سال‌های متمادی محافظان شهر در سراسر لبنان فعالیت می‌کنند. آنان معمولا مردان جوان و محلی هستند که «چشم و گوش شهرداری» قلمداد می‌شوند.

آنان وظیفه دارند مجرمان احتمالی را شناسایی کرده و به پلیس شهرداری هشدار دهند، زیرا شهرداری می‌تواند بازداشت را انجام دهد. اغلب محافظان شهری به عنوان کمک رسان‌های ضروری سرویس‌های امنیتی متزلزل دولتی لبنان در نظر گرفته می‌شوند. همین اواخر بود که ارتش لبنان ساعت‌ها وقت صرف سرکوب درگیری خشونت‌آمیز در منطقه تایونه محله‌ای مسکونی در بیروت کرد چرا که گروه‌های فرقه‌ای رقیب با تفنگ‌های تک تیرانداز و راکت‌انداز به جان یکدیگر افتاده بودند.

وظایف پلیسی در سراسر کشور به طور رسمی برعهده نیرو‌های امنیتی داخلی یا به طور مخفف «داراک» است. شهرداری‌ها نیز پلیس شهری خود را دارند که باید پیش از ورود به یک اغتشاش یا جنایت از داراک محلی حمایت کنند. علیرغم آن که اعضای داراک مسئول اصلی حفظ نظم و قانون هستند نظرسنجی‌های عمومی نشان می‌دهد که اغلب در جلب نظر جوامع محلی به شدت شکست خورده اند.

بسیاری از لبنانی‌ها به نهاد‌های امنیتی مختلف آن کشور بی‌اعتماد هستند و این عمیق‌ترین تحقیر برای داراک محسوب می‌شود. نظرسنجی‌ای در سال ۲۰۱۳ میلادی توسط سازمان صلح ساز «هشدار بین المللی» نشان داد که کم‌تر از نیمی از پاسخ دهندگان لبنانی به داراک اعتماد داشتند در مقایسه با آن، بیش از ۸۰ درصد به ارتش لبنان ایمان داشتند.

این نظرسنجی نشان داد که هیچ منطقه‌ای به اندازه «عکار» با سرویس امنیتی دولتی ناقص در ارتباط نیست جایی که میزان تایید عمومی ارتش به زیر ۵۰ درصد می‌رسد. حلبا در ۱۱۰کیلومتری بیروت قرار دارد. در لبنان کوچک این فاصله به مثابه یک دنیا دور است.

احساس انزوا در منطقه فراتر از جغرافیا است. برای قرن‌ها عکار حاشیه نشینی و فقر گسترده را تجربه کرده است که معمولا توسط حاکمان مختلف دوردست بر آن ناحیه تحمیل شده حاکمانی که آنجا را به عنوان یک منطقه کشاورزی کم اهمیت و کم جمعیت نادیده گرفته اند. در حلبا مردم محلی می‌گویند این غفلت طولانی مدت به پلیس نیز کشیده شده است.

ماهر می‌گوید: «ما کار داراک را انجام می‌دهیم. نیرو‌های آنان در اطراف شهر در حال خرید قهوه و کوکتل آبمیوه برای خود هستند. همین، آنان کاری انجام نمی‌دهند».

در سراسر لبنان پلیس حرفه‌ای درگیر بحران اقتصادی شدید آن کشور شده است. بانک جهانی آن بحران را یکی از بدترین فروپاشی‌های مالی جهان از اواسط دهه ۱۸۰۰ میلادی به این سو می‌داند. ماهر و سایر محافظان شهر تمایل دارند افزایش سرقت‌های اخیر حلبا را دنبال کنند. حسنیه روستای کوچک کنار جاده‌ای در همان ناحیه واقع شده است. سفر به حلبا از آنجا تنها ۱۰ دقیقه با خودرو و موتورسیکلت برای دزدان آن روستا به طول می‌انجامد. یک رانندگی مسطح و کوتاه.

ماهر می‌گوید: «والدین فرزندان‌شان را تحت فشار قرار می‌دهند تا به حلبا بیایند و دزدی کنند. سپس وقتی با آنان روبرو می‌شویم انکار می‌کنند که مرتکب دزدی شده اند. آنان فکر می‌کنند که قوی هستند، اما در واقع، قوی نیستند».

در مسیر طرابلس به حلبا باید از حسنیه عبور کرد. در کنار بزرگراه، سبزی فروشان و مکانیک‌های خودروی حسنیه به خودرو‌ها و کامیون‌هایی نگاه می‌کنند که کالا و افراد را به عکار انتقال می‌دهند. مردم محلی حسنیه با شهرت بدی که در میان اهالی حلبا به دست آورده‌اند مخالفت می‌کنند. ماجد ۲۸ساله ساکن حسنیه و کارمند سابق بانک می‌گوید: «مردم مناطق دیگر ما را به دید دزدان منطقه می‌بینند، اما ما فکر می‌کنیم حسنیه مکانی دوست داشتنی است»

حسنیه گروه محافظان شهری خود را تشکیل داده و نقاط دیگر را مسئول افزایش نرخ جرم و جنایت می‌داند. ماجد می‌گوید: «بیش‌تر دزد‌ها از» وادی جاموس «می‌آیند. آنان به دزدی معروف هستند. مثل همیشه به عکار لانه خلافکارانی گفته می‌شود که گوشه و کنار شهر قرار دارند. ۱۵ دقیقه فاصله با رانندگی از وادی جاموس تا حسنیه راه است».

از دید «ماجد» پیوند‌های حزبی ریشه خصومت حلبا با حسنیه را نشان می‌دهد. بسیاری از جوامع لبنانی به ویژه در مناطق روستایی تحت سلطه یک حزب سیاسی هستند. از نظر ماجد آن غول سیاسی حزب «سوسیال ناسیونالیست سوری» است حزبی که روابط آشکاری با همسایه شرقی لبنان یعنی سوریه دارد. همه احزاب برای کنترل بر حلبا با یکدیگر مبارزه می‌کنند که نشان دهنده جامعه‌ای است که بین سنی ها، مسیحیان و برخی علوی‌ها تقسیم شده است.

جریان «مستقبل» (نزدیک به سعد حریری) توانسته آرای سنی‌ها را در حلبا به سوی خود جلب کنند، اما برخلاف سوسیال ناسیونالیست‌های سوری در حسنیه قدرت ندارد. عرصه سیاسی در حلبا به قدری از هم گسسته است که آن شهر چندین سال است که نتوانسته شهردار محلی انتخاب کند. دیگر احزاب منطقه این واقعیت که حزب طرفدار سوریه سکولار است را دوست ندارند. ماجد می‌گوید ساکنان حلبا به طور تصادفی خودرو‌ها را متوقف کرده و اعضای آن حزب وابسته به سوریه از حسنیه را مورد ضرب و شتم قرار داده اند.

او معتقد است اختلافات اخیر در نواحی مختلف تلاشی برای بی‌اعتبار کردن آن حزب پیش از انتخابات آینده است. او می‌گوید: «همین اتفاق در مورد اهالی حلبا می‌افتد. اهالی حسنیه آنان را متوقف کرده و کتک می‌زنند». در حسنیه محافظان حقوق ماهیانه اندکی دریافت می‌کنند این بودجه از سوی همان حزب طرفدار سوریه تامین می‌شود.

در گشت امنیتی شبانه، ماهر محافظ شهر حلبا با لهجه استرالیایی خود به گپ زدن ادامه می‌دهد میراثی از دهه‌های پیشین. از اوایل قرن نوزدهم نسل‌هایی از لبنانی‌ها در سراسر جهان برای کسب فرصت‌های تجاری پراکنده شدند. نرخ مهاجرت با آغاز جنگ داخلی لبنان (در فاصله ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۱ میلادی) افزایش یافت و مردم به دنبال پناهگاهی امن بودند و بسیاری از آنان در کشور‌هایی که مهاجرت کرده بودند باقی ماندند. جمعیت دیاسپورای لبنانی ۱۵.۴ میلیون نفر است که سه برابر تعداد افرادی است که در لبنان زندگی می‌کنند.

به گفته ماهر زندگی او در استرالیا خسته کننده بود. او نگهبان کلوپ شبانه در منطقه‌ای بدنام در سیدنی بود که با جنایات سازمان یافته شناخته می‌شد. او می‌گوید در آنجا تلاش کرد تا با «جان ابراهیم» رهبر مافیای استرالیایی – لبنانی معروف به «جان تفلون» دیدار کند.

او به خبرنگار «الجزیره» می‌گوید: «واقعا می‌خواستم او را ببینم. به خدا قسم قدش همین قدر بود. اما قد مهم نیست مغز او مثل کامپیوتر کار می‌کرد». ماهر می‌گوید سابقه کاری‌اش در تامین امنیت کلوپ شبانه او را آماده کرد تا محافظ شهر باشد. او می‌گوید: «هر شب یک تیراندازی و چاقو کشی» رخ می‌داد.

او می‌گوید: «من قدری بزرگتر از بقیه پسران یعنی» ولید «و» عبدالله «هستم و می‌دانم چگونه با مردم صحبت کنم و وضعیت را آرام کنم». ولید در کنار او با خوشحالی در حال بازی تیراندازی با گوشی تلفن همراه‌اش است. در مجموع ۴۰ محافظ شبانه هر شب در اطراف حلبا گشت می‌زنند. پنج تا شش مرد از طریق واکی تاکی با پلیس شهری حلبا ارتباط مستقیم برقرار می‌کنند و گروه مشترکی در واتس آپ برای به روزرسانی امنیتی دارند.

هر ماه محافظان شهری حدود ۲۰ تا ۲۵ دلار دریافت می‌کنند که مبلغ ناچیزی محسوب می‌شود. آنان از ساعت ۱۱ شب تا ۵ صبح روز بعد چندین بار در هفته کار می‌کنند. ماهر می‌گوید: «در لبنان اگر کار نکنید غذا گیرتان نمی‌آید». حتی «ولید» که یک شغل روزانه به عنوان مکانیک دارد نیز برای کمک به پرداخت اجاره خانه و حمایت از پسر شیرخواره‌اش با کمک هزینه محافظ شهر بودن سرپا باقی مانده است.

از نظر قانونی محافظان شهر حلبا اجازه بازداشت ندارند و باید مظنونان به ارتکاب جرم را به پلیس شهرداری تحویل دهند و پلیس می‌تواند آنان را به داراک انتقال دهد. داوطلبان می‌گویند از زور و اسلحه استفاده نمی‌کنند. ولید کماکان در حالی بازی کردن با گوشی است و بین تیراندازی و پوکر آنلاین بازی‌های مختلف انجام می‌دهد. چهارمین محافظ شهر با واکی تاکی، چای و سیگار می‌آید.

ماهر می‌گوید در یکی از ماموریت‌ها مظنونان جنایتکاری که اسلحه داشتند را خلع سلاح کردند. او با عصبانیت می‌پرسد: «وقتی آنان را گرفتیم داراک کجا بودند؟ آنان باید از ما محافظت کنند. مظنونان می‌ترسیدند، زیرا فکر می‌کردند ما اسلحه داریم در حالی که واقعیت آن است که ما اجازه حمل سلاح نداریم».

«احمد» یکی از محافظان به انقلاب ۲۰۱۹ لبنان پیوسته بود. او می‌گوید ناامیدی از برقراری امنیت به دلیل دولتی در حال فروپاشی او را به سوی حمایت از اعتراضات سوق داد. او می‌گوید: «ما همه با ثوره (انقلاب) هستیم. پلیس شهرداری و محافظان شهر نظم را در حلبا تضمین می‌کنند. ما ترجیح می‌دهیم دولت این کار را برای‌مان انجام دهد، اما در عمل دولتی وجود ندارد».

«احمد» می‌گوید: «برخلاف پلیس شهرداری، داراک نمی‌خواست ما تشکیل شویم. ما مجبور شدیم این کار را با زور انجام دهیم و از فرمانداری مجوز محافظت از شهر را گرفتیم».

برخی می‌گویند نیرو‌های داوطلب فاقد آموزش رسمی هستند، اما آنان پر از اعتماد به نفس می‌گویند: «ما می‌دانیم داریم چه می‌کنیم».

منبع: فرارو
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین