متهم وقتی دعوا را شروع کرد که نسبت به نگاه یک عابر حساس و از آن ناراحت شد و چنان سمتش یورش برد و او را کتک زد که باعث کوری چشمش شد. اکنون شاکی پرونده به دلیل کوری چشمش درخواست دیه کرده است.
یک سال قبل، به دنبال درگیری مقابل باشگاه بدنسازی در خیابان وحدت اسلامی، تحقیق درباره این پرونده آغاز شد. در آن درگیری مرد ۳۵سالهای به نام کیوان که از ناحیه چشم بهشدت آسیب دیده بود، به بیمارستان منتقل شد؛ اما تلاش پزشکان برای بهبودی چشم این مرد نتیجه نداد و چشم چپ او نابینا شد. کیوان پس از ترخیص از بیمارستان از عامل درگیری به نام جعفر شکایت کرد.
شاکی گفت: من داشتم از مقابل یک باشگاه بدنسازی رد میشدم که یکباره مردی به سمتم آمد و گفت چرا به من چپچپ نگاه میکنی؟ جواب دادم چنین کاری نکردم و اصلا متوجه او نبودم، ولی آن فرد به درگیری لفظی ادامه داد. من از او خواستم برود و دست از سرم بردارد؛ اما توجهی نکرد و بدتر عصبانی شد و من را چنان زد که بینایی یک چشمم را از دست دادم. به این ترتیب جعفر، متهم پرونده، ردیابی و بازداشت شد و به درگیری اعتراف کرد؛ اما مدعی شد قصد کورکردن کیوان را نداشته است.
متهم گفت: مرد شاکی من را تحریک کرد. او آن قدر بد به من نگاه کرد که عصبانی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم. وقتی به او اعتراض کردم، به سمت من حمله کرد و اینطور بود که درگیری آغاز شد. البته من قبول دارم او را کتک زدم.
بعد از پایان بازجوییها و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه کیوان در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من آن شب از مقابل باشگاه عبور میکردم تا به خانهام بروم که به جعفر نگاه کردم؛ اما او یکباره و بیدلیل به سمتم حملهور شد و گفت چرا به او چپ نگاه کردهام. من این کار را نکرده بودم و او بیدلیل به من گیر داده بود. به او گفتم اشتباه میکند؛ اما فحاشی کرد و با چاقویی که در دست داشت به من حمله کرد و یک ضربه به چشمم زد که باعث خونریزی شدید در چشمم شد. من چندینبار چشمم را عمل جراحی کردهام ولی بیفایده بود و بیناییام دیگر برنگشت و بهطور کامل کور شدم. نظریه پزشکی قانونی هم نشان میدهد که من بینایی ندارم. از آنجایی که قصاص مشکل من را حل نمیکند، من درخواست دیه دارم.
وقتی جعفر، متهم پرونده، در جایگاه قرار گرفت، گفت: قبول دارم آن شب وقتی از باشگاه بیرون آمدم با کیوان درگیر شدم؛ اما قصد کورکردن او را نداشتم. او چپچپ به من نگاه کرد. وقتی معترض شدم و گفتم چرا به من اینطور نگاه میکنی، فحش داد. من عصبانی شدم و به سمتش حمله کردم، ولی چاقویی در دست نداشتم. من کلید دستم بود و ممکن است در درگیری کلید ناخواسته با چشم کیوان برخورد کرده باشد. همین هم نشان میدهد قصدی برای کورکردن او نداشتم. من حتی به سمت چشمش ضربه هم نزدم. از اتفاقی که برای این مرد جوان افتاده است، بسیار ناراحت هستم و از او درخواست گذشت دارم.
بعد از گفتههای متهم و وکیلمدافع او، در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.