متهم که مردی ۴۰ ساله و مهماندار اخراجی قطار است عصر روز یکشنبه و ظرف یک ساعت، جان ۲ نفر را با شلیک گلوله گرفت.
«قبول دارم به سمت مدیر سابقم و نامادریام شلیک کردم، اما فکرش را نمیکردم که هردوی آنها جانشان را از دست بدهند و تازه متوجه شدم که آنها فوت شدهاند.»
این بخشی از اعترافات مردی است که یک ساعت پس از قتل مدیر یکی از شرکتهای راهآهن به ضرب گلوله، نامادریاش را نیز به قتل رساند.
متهم که روز بعد از جنایت خودش را تسلیم پلیس کرد، صبح دیروز برای تحقیق به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و وقتی پیش روی بازپرس ساسان غلامی قرار گرفت، ادعا کرد که تازه متوجه شده که قربانیان او کشته شدهاند و تا حالا تصور میکرده که آنها مجروح شدهاند.
متهم سپس توضیح داد: من در رشته هتلداری قبول شدم و ۲ ترم هم به دانشگاه رفتم، اما بهخاطر مسائل خانوادگی ناچار شدم درس را رها کنم. پس از آن بهعنوان مهماندار قطار مشغول بهکار شدم، اما از زمان شیوع کرونا مسافران کم شدند و همین موجب شد تا شرکت تصمیم به تعدیل نیرو بگیرد.
وی ادامه داد: من در لیست نیروهای تعدیلی قرار گرفتم و اخراج شدم و این در حالی بود که از شرکت حدود ۱۲ میلیون تومان طلبکار بودم.
متهم گفت: شب قبل از حادثه به سراغ مدیر شرکت رفتم و درباره طلبم صحبت کردم، اما بیفایده بود و او گفت باید صبر کنم. اما من تحمل نداشتم و روز حادثه اسلحهای که چندماه پیش در یکی از شهرهای مرزی خریده بودم را داخل جیبم گذاشتم و به سراغ مقتول رفتم. البته قبل از آن با دوستانم صحبت کردم و به آنها گفتم که قصد تهدید مدیر شرکت را دارم و آنها هم گفته بودند که رفتنم فایدهای ندارد و برایم دردسرساز میشود، اما گوش نکردم و روز حادثه به سراغ مقتول رفتم. میخواستم او را بترسانم و اصلا قصد کشتن او را نداشتم.
در پارکینگ کمین کردم تا زمان رفتنش به خانه برسد. وقتی وارد پارکینگ شد که سوار ماشینش شود، به سمت او شلیک کردم، اما خونی ندیدم و با خودم گفتم شاید تیرها مشقی هستند. بعد از پارکینگ خارج شدم و بخشی از مسیر را تاکسی گرفتم و بخش دیگر را با موتور رفتم تا به خانه پدرم رسیدم.
متهم گفت: حدود ۲۰ سالی میشد که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شده بودند و پدرم بعد از جدایی ازدواج مجدد کرده بود. نامادریام هم مثل پدرم از ازدواج قبلی خود یک پسر داشت. در این سالها اختلافات زیادی با نامادریام داشتم و اصلیترین اختلاف این بود که من از پدرم پول میخواستم، اما نامادریام اجازه نمیداد پدرم به من کمک کند.
روز حادثه و یک ساعت پس از شلیک به مدیر سابقم در راهآهن به خانه رسیدم. وقتی وارد شدم نامادریام شروع کرد به غر زدن و من که خیلی ناراحت و عصبانی بودم به سمت او شلیک کردم. اما فکر کردم او زخمی شده است و بعد خانه را ترک کردم. چند ساعتی در خیابان پرسه زدم و شب به خانه دوستم رفتم. اما از ماجرای تیراندازی به او حرفی نزدم.
متهم که در جلسه بازپرسی به گریه افتاده بود ادامه داد: واقعا پشیمانم و اصلا نمیخواستم چنین اتفاقی رخ بدهد. هم جان ۲ نفر را گرفتم و هم زندگی خودم و پدرم را نابود کردم. قصاص حق من است، اما میدانم تا آن زمان عذابوجدان قتل ۲ بیگناه رهایم نخواهد کرد. من آدم بدشانسی هستم؛ نه در کار شانس داشتم و نه در زندگی.
۹ سال قبل عاشق دختری شدم که بهخاطر مشکلاتی که بهوجود آمد نتوانستیم ازدواج کنیم. از آن پس دیگر مهر دختر دیگری به دلم ننشست و به همین دلیل دور ازدواج را خط کشیدم و در همه این سالها تنها بودم تا اینکه دست به این حماقت زدم و خانوادههایی را داغدار کردم.
پس از پایان تحقیق از متهم، وی برای تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره آگاهی تهران قرار گرفت.