احمدی نژاد در دیدار با جمعی از فرهنگیان که پنجشنبه گذشته، هفتم بهمن انجام شد، اخراج برخی اساتید دانشگاه را به شدت مورد انتقاد قرار داد و گفت: شنیده اید که استاد دانشگاه چند ده ساله را اخراج میکنند! آقای فاضلی، آقای اباذری، آقای امیدی را اخراج میکنید؟! آیا اگر همه استادان دانشگاه و همه معلمان اخراج شوند، کار شما درست میشود؟ مشکل شما حل میشود؟ ماندگار میشوید؟ قبل از انقلاب، امام در پاریس صحبت کردند و گفتند در جمهوری اسلامی که ما میخواهیم درست کنیم، حتی کمونیستها هم آزادند که نظراتشان را بیان کنند، در دانشگاه به آنها کرسی میدهیم که بیایند و حرف هایشان را بزنند. حالا اینها که کمونیست نیستند، اخراجشان میکنید، کمونیست هم باشند نباید اخراجشان کنید.
اظهارات محمود احمدی نژاد را در ادامه می خوانید:
یک باند فاسد امنیتی در کشور پیدا شده است که تحت تاثیر نفوذ بیگانگان، همه را تهدید تلقی میکند! معلم تهدید است، استاد تهدید است، دانشجو تهدید است، بلوچ تهدید است، کرد تهدید است، آذری تهدید است، فارس تهدید است، عرب تهدید است، ملت تهدید است! این دستها را باید قطع کنید و به ملت برگردید. راضی کردن یک میلیون معلم کار سختی نیست، اگر راه حل را بلد نیستید، بیایید کنار، خودشان به شما راه حل میدهند و راه حل هم معلوم است. چند ده هزار استاد دانشگاه در خدمت کشور و عاشق وطنشان هستند.
چرا فکر میکنید فقط شما آدم هستید؟ فقط شما میفهمید و دلسوز هستید؟ استکبار و خودخواهی و خودپرستی از این بالاتر؟ من نمیدانم چه اتفاقی باید بیفتد تا یکسری از گوشها باز شود و یک عده بیدار شوند؟ یکباره مطلع شویم که فلان جوان، فلان استاد دانشگاه، فلان معلم از فقر خودکشی کرد! چه اتفاقی باید بیفتد که تکان بخوریم و بیدار شویم؟! به کجا باید برسیم که یک بیداری اتفاق بیفتد؟ یک تغییر منش و روشی در کشور اتفاق بیفتد؟! نجیبتر از ملت ایران هست؟ دارد میگوید آن هم پس از سالها تحمل که به اینجا رسیده، دارد میگوید. تازه نمیگوید به من میلیارد میلیاد بدهید، میگوید زندگی معمولی داشته باشم.
من امیدوارم که بیدار شوند. یک ملت باید آزاد باشد تا قوی باشد، باید بتواند حرف بزند و تصمیم بگیرد. هیچکس در این کشور نمیفهمد، فقط همین ۴ قلم آدم میفهمند! بدترین جهالت و نفهمی همین است که فکر کنند فقط همین چند نفر میفهمند و دیگر هیچکس چیزی نمیفهمد! مشکلات از همین جا آغاز میشود. ما انقلاب کردیم که این چیزها نباشد.
انقلاب کردیم که بعد از ۴۳ سال، اینجا ننشینیم و درباره این چیزها حرف بزنیم. ایران باید آزادترین کشور دنیا باشد نه اینکه هر جای دنیا که مردم را سرکوب میکنند، اینجا آن را با آب و تاب نشان میدهند که بگویند حالا ما کمتر از این سرکوب میکنیم! بدبختی مردم دنیا را نشان میدهند که بگویند ببینید ما کمتر از آنها بدبخت هستیم! در دنیا جای آباد و آزاد وجود ندارد؟ چرا آنجا را نشان نمیدهید؟ کم داریم؟ فکر کم داریم؟ فرهنگ کم داریم؟ آدم کم داریم؟
عزیز ما اشاره کردند که پسرشان میخواهد به خارج از کشور برود. حالا همان یک عده معدود، تقبیح میکنند، به آنهایی که میخواهند به خارج از کشور بروند، توهین میکنند. کسی هم که خارج زندگی میکند، کلا از دید اینها ضد انقلاب است! بعد هم یک عده را اینجا متهم میکنند که اینها دارند مردم را تشویق به رفتن میکنند! اصلا به خودشان نگاه نمیکنند. بخدا مشکل خود شما هستید. شما لطف کنید کمی آن طرفتر بنشینید، مشکلات حل میشود. هیچکس دوست ندارد جلای وطن کند، همه دوست دارند در ایران خدمت کنند. البته همه آزادند هر کجا که میخواهند زندگی کنند، ولی نه اینگونه که سرمایههای کشور همین طوری دارد میرود. یک نفر که در کشور لیسانس و فوق لیسانس میگیرد، از روز اول تا آن موقع، چند میلیارد تومان خرجش شده است؟ اینها اصلا ککشان نمیگزد، براحتی میگویند خب بروند! باید باشند تا اینجا را آباد کنند. یا لااقل اگر میرود، بگوییم آقایی که این فرد را تحویل میگیری، پولش را بده.
اصلا نگاه نمیکنند که چه فضایی درست کرده اند که یک جوان دبیرستانی ما هم دارد برای رفتن پافشاری میکند! من یادم میآید که قبل هم این موضوع مهاجرت بود، اما ما که در دانشگاه بودیم، میدیدیم که بعضی از دانشجوهای دکترای ما میگفتند که ما میخواهیم برویم برای اینکه اینجا از لحاظ علمی دیگر تامین نمیشدند. یک مدت گذشت، سال ۸۲ یا ۸۳ این موضوع به فوق لیسانسها رسید.
۴-۵ سال پیش من به کلاس دانشجوهای سال اول رفته بودم که برای آنها کلاس آشنایی با دانشگاه و اساتید گذاشته بودند. بنده هم یک جلسه خدمت بچهها میرسم. من رفتم و گفتم که صحبتی نمیکنم، شما سوالات خودتان را مطرح کنید. فکر میکنید اولین سوال دانشجوی سال اول که دانشگاه و رشته خوبی قبول شده است، چه بود؟ یک دانشجوی دختر بلند شد و گفت؛ استاد میشود بگویید چگونه میتوانیم مهاجرت کنیم؟! الان به بچههای مدرسه رسیده است! نباید به فکر بیفتیم؟ همه اش یک عدهای که معلوم نیست چه کسانی هستند، آنها مقصر هستند و هیچ نگاهی به خودتان نمیکنید که همه چیز مملکت دست خودتان است؟
من امیدوارم که تجدید نظر کنند، بیدار شوند، به مردم برگردند و چهار تا تصمیم درست بگیرند تا شرایط کشور عوض شود. آنقدر سخت نیست، به شما بگویم فقط دو سه تا تصمیم میخواهد که شجاعانه اجرا کنید، مردم هم از این وضعیت بیرون میآیند و وضع همه مردم خوب میشود. مردم عزیز و سربلند میشوند، کشور قوی میشود. خیال نکنند اگر با ملت همراهی نکنند، سرنوشت خوبی در انتظارشان هست. این دوران میگذرد، اما اسمها و قضاوتهای مردم میماند. الان ۱۵۰ سال گذشته، ولی مردم راجع به امیرکبیر قضاوت دارند، راجع به ناصرالدین شاه هم قضاوت دارند.
اما اجازه بدهید بشارت بدهم. عزیزان من؛ همه مشکلات و راه حلها را گفتیم. میخواهم به شما عرض کنم به لطف خدا و به لطف و همت ملت ایران، خیلی خیلی زود، شرایط کشور ایران بطور اساسی دگرگون خواهد شد و از این وضع درمی آییم. این وضع شایسته ملت ایران نیست. خیلی زود درست میشود. من اینها را که میگویم، بعضیها میگویند شما فقط امید میدهید، نمیدانیم چه چیزی میبینید که امید میدهید! شما
بنده به عنوان کوچک ملت ایران؛ به ایمان ملت، به توانمندی ملت، به فرهنگ ملت و به عزت ملت باور دارم. این را از من داشته باشید و یادداشت کنید یک فرد کوچک کوچک کوچک مردم گفت که ان شاءالله بزودی خواهید دید که در ایران و جهان همه چیز دگرگون خواهد شد. ایران موتور حرکت جهان است، دومینویی است که اگر اولی را بزنید، تا کل جهان میرود. آنها هم این را میدانند و میخواهند مهره اول این دومینو، حرکت نکند. ولی ان شاءالله به فضل الهی، تحولات بزرگ، به نفع ملت ایران، بشریت و به نفع انسانیت است و اتفاق خواهد افتاد.
منبع: سایت دولت بهار