«درباره این که حکومت شوروی واقعا چه بود، بحث و حرف و حدیث بسیار است اما صحبتهای ریگان - که خودش با هیچ تعریفی نماینده خیر محسوب نمیشد - فقط تنشهای موجود بین دو ابرقدرت را بیشتر کرد و پولهای بیشتری را در هر دو طرف، هم در شوروی و هم در ایالات متحده در تولید تسلیحات و افزایش تدارکات نظامی هدر داد؛ آن هم برای جنگی که هرگز قرار نبود شروع شود.
آندروپوف، رییس کاگب، میگفت: «از همه خطرناکتر، تهدید نظامی از جانب ایالات متحده آمریکاست. دور تازه مسابقه تسلیحاتی که از جانب آمریکا (به ما) تحمیل شده، از حیث کیفی تفاوتهای عمدهای (با موارد قبلی) دارد. قبلا آمریکاییها موقع حرفزدن درباره تسلیحات اتمی، ترجیح میدادند بر این قضیه تاکید کنند که مقصودشان از تولید هر چه بیشتر این نوع سلاحها، صرفا بازدارندگی است اما آنها حالا این واقعیت را پنهان نمیکنند که قصد بهراهانداختن یک جنگ را دارند. دکترین جنگ اتمی محدود و عقلانی از همین جا ریشه گرفته است. اظهارات درباره امکان بقا و پیروزی در یک تعارض هستهای طولانی نیز از همین جا ریشه گرفته است.»
چون مقامات شوروی واقعا از حمله نظامی آمریکا و جنگی بزرگ ترسیده بودند، خودشان را برای مواجهه با آن آماده کردند. به گفته ژنرال ولادیمیر اسلیپچنکو، از تصمیمگیران ارتش شوروی، «ما از سخنرانی ریگان به عنوان دلیلی برای آغاز یک آمادگی کاملا جدی برای درگیرشدن در وضعیت جنگی استفاده کردیم. ما مانورهای راهبری عظیمی انجام دادیم. از این طریق توانستیم برای اولین بار، کم و کیف بسیج نیروهایمان را به صورت واقعی امتحان کنیم.»
جالب این که آمریکاییها که خودشان این هراس را ایجاد کرده بودند، وقتی دیدند شوروی برای جنگ آماده میشود، چند مانور نظامی پرسروصدا و پرهزینه - و به قول داگلاس مکایچن (تحلیلگر امور شوروی در سیا) «بزرگترین مانور نظامی تاریخ در اطراف آبهای شوروی» - را برگزار کردند و توان خودشان را برای درگیری با نیروهای شوروی محک زدند.
ویکتور شبشتین در کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹» مینویسد که «ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده آمریکا طی این مانور عظیم، شکافهای احتمالی در سیستم شنود و رصد اقیانوسی شوروی و نیز سیستمهای هشداردهنده دفاعیاش را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد. آمریکاییها حملات شبیهسازیشده به زیردریاییهای اتمی شوروی را با استفاده از موشکهای اتمی مستقر روی عرشه ناوهایشان تمرین کردند. شوروی هم با انجام مجموعهای از مانورهای خاص خودشان واکنش نشان داد و برای اولین بار یک بسیج عمومی را به همراه استفاده از نیروهای اتمی راهبری تمرین کرد. آمریکاییها شمار هواپیماهای جاسوسی و گشتهای هوایی اکتشافی را افزایش دادند؛ بهویژه در اطراف مرزهای شرق دور شوروی.»
اما میدانیم که در نهایت جنگی درنگرفت و اصلا قرار نبود دربگیرد. اما همین «جنگی که نشد» میلیاردها دلار هزینه داشت و بسیاری از مردم گوشه و کنار جهان را نگران و هراسان کرد.»