یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ تلاش شد ضرورت اتخاذ راهبرد «تعامل به جای تنش» در عرصه سیاست خارجه، در قالب دوگانهسازی «معیشت- هستهای (موشک)» نمود بیرونی پیدا کند، به طوری که شخصیتها و رسانههای این جریان، پافشاری حاکمیت و دولت وقت روی افزایش قدرت هستهای و موشکی و حتی توسعه نفوذ گفتمانی در منطقه غرب آسیا را عامل تنگتر شدن سفره مردم عنوان کردند.
در مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری دوره دوازدهم چند تن از نامزدهای انتخاباتی از جمله حسن روحانی و علیاکبر ولایتی، تلاش برای توسعه قدرت دفاعی و نظامی را عامل اصلی به وجود آمدن مشکلات عنوان کردند و از شعارهایی نظیر ضرورت چرخش همزمان چرخ سانتیرفیوژها و معیشت مردم سخن به میان آوردند.
از سال ۹۱ به این سو تلاش فراوانی صورت گرفته است تا این تلقی در افکار عمومی جامعه به وجود آید که چنانچه حاکمیت به توسعه صنعت دفاعی در حوزههای مختلف هستهای موشکی و امثالهم را در اولویت قرار ندهد، غرب تحریمهای بینالمللی گسترده علیه کشور را وضع نمیکرد و مشکلات معیشتی پیرو آن بر سر سفره مردم آوار نمیشد! بر اساس همین تفکر که شروع رسمی آن از مناظرات انتخاباتی ریاستجمهوری سال ۹۲ شکل گرفت، برجام منعقد شد؛ برجامی که تعامل را جایگزین تنش کرده بود و نه تنها مشکلات اقتصادی و معیشتی را کاهش نداد بلکه دامنه تورم، گرانی، رکود و بیکاری را به قدری فراخ کرد که منجر به شکلگیری شورشهای اجتماعی نیز شد.