داریوش ارجمند، بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در توضیح حال و هوای نوروزی خود میگوید: «عید پای سفره هفتسین پیش زن و بچههایم هستم؛ هیچ سالی در نوروز از خانوادهام دور نبودهام؛ البته امروز آنها دیگر سفرهدار هستند و دور و برشان شلوغ است و از همه دنیا همسرم برایم مانده است و همه رفتهاند.»
او ادامه میدهد: «معمولا در عیدها سفر نمیروم؛ شلوغی جمعیت در همه مناطق کلافهکننده است و این زمان، زمان مناسبی برای سفر نیست. روزهای نوروز در خانه خوش میگذرانم؛ بیرون میروم، فیلم میبینم، دوستانم به دیدارم میآیند؛ فلسفه نوروز، روزی نو است که ما خودمان را با آن نو میکنیم؛ خودمان باید روزمان را نو کنیم. تمام عیدهای زندگیام برایم خاطرهانگیز بوده است به دلیل این که اسم نوروز روی خودش است؛ وقتی روز نو میشود همهچیز خاطره است؛ اما بهترین خاطرات نوروزم زمانی بود که پدر و مادر و خواهر و برادرم همه زنده بودند و در یک خانه و یک جا زندگی میکردیم و دور هم جمع میشدیم و آن اتحاد و همدلی، همفکری و همنگاهی همه با هم در نوروز بود که امروز دیگر نیست.»
او میگوید: «امروز کسی دیگر حوصه ندارد از این سر شهر به آن سر شهر برود تا صبح عید را به پدر و مادرش تبریک بگوید؛ چیزها معنایشان را از دست ندادهاند بلکه ما معنای چیزها را از دست دادهایم. ترافیک و دوری راهها بهانه خوبی برای غفلت نیست؛ چرا که این موضوع را میتوان با زودتر بیدار شدن جبران کرد و دو ساعت زودتر بیدار شد و به پدرومادر سر زد.»
ارجمند تاکید میکند: «این موضوع را حتی در شغل خودمان هم داریم که آدمها دیر سر صحنه و کار حاضر میشوند و بهانهشان ترافیک است؛ در حالی که مشکل ترافیک را واقعا میتوان با دو ساعت زودتر بیدار شدن، حل کرد. اینها را میتوان با محاسبه اصلاح کرد اگر دائم دنبال بهانه و رفع تکلیف نباشیم. امام علی(ع) هم این را در نهجالبلاغه میگوید که هر زمان که شما را فراخواندم، مسئولیت خود را به گردن دیگران انداختید.»
بازیگر فیلم سینمایی «ناخدا خورشید» (ناصر تقوایی- ۱۳۶۵) با اشاره به فضای مجازی خاطرنشان میکند: «فضای مجازی این روزها به فضایی مزاجی تبدیل شده است که هرکس براساس مزاج خودش در آن مینویسد. حرفها در این فضا تکهپاره شده و درست منتقل نمیشود؛ اظهارنظر من در مورد ورزش زنان آنقدر حواشی به دنبال داشت که در باورم نمیگنجید؛ تمام زندگی ما حاشیه شده است و اصلا در متن زندگی نمیکنیم.»
ارجمند با اشاره به ایراد تولیدات سینمایی و تلویزیون در شرایط امروز بیان میکند: «این ایراد را به سریالهای تلویزیونی به صورت عام و سریالهای نوروزی به صورت خاص دارم که در مورد مردم و حرف مردم نیستند؛ این تولیدات شوربختانه روزمره زندگی مردم و حرف آنان را بازتاب نمیدهند.»
او با اشاره به فقدان آدمهای توانا و خلاق در عرصه تولیدات سینمایی و تلویزیون میگوید: «آن روزها رفتند، آن روزهای سالم و سرشار، آن روزهایی که در چشمم خرگوش ناآرام شادی بود. این موضوعات علل متعددی دارد اما به شخصه دلیل این موضوع را در کاستیهای خودمان میدانم و هیچ عامل خارجی را در آن دخیل نمیبینم چرا که خداوند ما را اشرف مخلوقات خلق کرده و به ما اراده داده است؛ این کاستی ماست وقتی که نمیدانیم که هستیم و کجا هستیم و برای چه و چرا هستیم. باید دوباره این الفبا را به مردم بگوییم.»
بازیگر فیلم سینمایی «قاعده بازی» (احمدرضا معتمدی- ۱۳۸۵) خاطرنشان میکند: «امروز آدمها در یک سردرگمی هستند که نمیدانند چرا هنرپیشه، وزشکار یا مهندس، هنرمند و صاحب هر شغل دیگری هستند. با شعار نمیشود زندگی کرد.»
این هنرمند پیشکسوت میافزاید: «آن زمان آدمهای توانمندی داشتیم؛ سریال چیزی است که از منِ سازنده متبادر میشود؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست. ناصر تقوایی و علی حاتمی امروز کجا هستند؟ یکی مُرد و یکی مرُدار شد، یکی به غضب خدا گرفتار شد؛ این آدمها کجا هستند، چرا کمکار و بیکار شدند یا از مملکت رفتند؟ تلویزیون هنوز موفق نشده است یک پلان خندهدار مانند «دایی جان ناپلئون» بسازد؛ در تولیدات این روزها بازیگران این همه بالا و پایین میپرند و جوک میگویند و ادا درمیآورند اما خندهدار نیستند و آن چیزهایی که باید، نشده است.»
ارجمند خاطرنشان میکند: «سریال «دایی جان ناپلئون» کار را در طنز تمام کرده است؛ هنوز خیلی باید بدویم که به آن برسیم، البته ادای این سریال را زیاد درآودهاند اما حتی به آن نزدیک نشدهاند. یکی از مشکلات ما این است که کارهای موفق را تقلید میکنیم؛ همین کسانی که امروز طنزبازی میکنند به جای طنازی، تقلید میکنند. آنچه ناصر تقوایی در سینما ساخته است هم مانند سریالش بینظیر است؛ آخرین آن هم همانی است که من افتخار همراهی با آن را داشتم؛ «ناخدا خورشید»، تقوایی تنها آدمی بود که توانست برای این سینما قهرمانسازی کند.»
ارجمند میافزاید: «فیلمهای بهرام بیضایی هم همینگونه هستند؛ «باشو غریبه کوچک» شاهکار سینمای ایران است و همچنین کارهای دیگرش. مثلا همین فیلم «سگکشی» که من در آن بازی کردم اینها کارهای برجسته سینمای ایران هستند که نشان میدهند ما در این عرصه آدمهای کاربلدی داشتهایم و امروز مشکل ما این است که آدم نداریم.»
او با تاکید بر نقش آدمها در تولیدات سینمایی یادآور میشود: «سینما یک کلمه است. مهم آدمهای فعال در این عرصه هستند، چرا که آدم است که سینما را میآفریند و خلق میکند. در ادبیات پیشینه هزارسالهای داشتیم اما بعد از شاعرانی که در دهه ۵۰ داشتیم که کارهایشان تکاندهنده بود، دیگر چه کسی را داشتیم؟ خداوند قیصر امینپور را بیامرزد، چند نفر همانند او داشتیم؟ بعد از ناصر عبدالهی چه کسی درست آواز خواند؟»
بازیگر سریال «امام علی(ع)» (داوود میرباقری- ۱۳۷۰) تاکید میکند: «آن زمان آدمها مسئله و موضوعی گلویشان را میفشرد؛ هنر همین است، یعنی بیان مسئلهای که اگر هنرمند آن را نگوید خفه خواهد شد ولی امروز اینگونه نیست. زمانی که حافظ میگوید «عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ، قرآن ز بر بخوانی در ۱۴ روایت» این را نگفته بود که سِمَت به دست بیاورد، بلکه باورش بود. آیا این چیزهایی که ما امروز میگوییم باورمان است یا برای به دست آوردن چیزی است؟»
این بازیگر پیشکسوت در توضیح زیباترین جملهای که شنیده است میگوید: «زیباترین جملهای که در تمام دوران شنیدهام در مورد شهدا و جملاتی است که استادم دکتر شریعتی گفته است: «آنها که رفتند کاری حسینی کردند، آنهایی که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزدیاند»؛ جمله دیگر را بعد از شهادت قاسم سلیمانی در تلویزیون گفتم و آن این است که «شهید قلب تاریخ است»؛ و این موجزترین و پرمعناترین جملهای است که در مورد شهیدان شنیدهام.»
او در پاسخ به این پرسش که بزرگترین حسرت زندگی خود را چه میداند، میگوید: «مگر میشود کسی حسرت نداشته باشد؟ بزرگترین حسرت من در زندگی از دست دادن مادرم و پس از آن پدرم بود؛ خواهر و برادرانی که از دست دادم و غمش این بود که اینها به موقع نرفتند و حسرتشان به دلم ماند؛ برادر زنی داشتم که بسیار دوستش داشتم و او هم بیموقع رفت. جز اینها در زندگیام اجازه ندادم چیزی مفت و مسلم از دستم برود.»
ارجمند خاطرنشان میکند: «آن چیزی که دغدغهاش را دارم آزادی است؛ نه به معنای بیبند و باری که به معنایی که خداوند ما را آفرید و آن گونهای که پیامبر ما به ما آزادی را آموخت و خودش آزاد بود. همانگونه که امام حسین(ع) «هیهات من الذله» را به ما یاد داد و گفت اگر دین ندارید آزاده باشید؛ اینها حرفهای درست از آدمهایی از دل تاریخ است.»