پیرامون اعتماد و امید اجتماعی می توان از ابعاد مختلف و جنبه های گوناگون سخن گفت اما در این متن کوتاه به نقش بوروکراسی ناکارآمد علیه اعتماد و امید اشاره ای خواهم داشت . بوروکراسی و ساختار اجرایی ناکارآمد فعلی (که نه جریان سیاسی می شناسد و نه قومیت و جنسیت ) پیرامون موضوع فوق الذکر کمابیش واجد ویژگی های زیر است :
۱- چون بقای خود را در رضایت مافوق می داند اصولا باور و اراده ای برای کسب رضایت جامعه هدف (امید افرینی و اعتماد زایی) ندارد.
۲- چون قابلیت حل مساله را ندارد به تغییر ساختار و نزاع های تشکیلاتی روی می آورد و معمولا فاقد دستاورد قابل ارائه به مردم است.
۳- بجای ارائه و تبلیغ دستاورد، اصرار دارد تبلیغات به عنوان دستاورد قلمداد شود .
۴- در مواردی هم که دستاوردی وجود دارد ، فاقد توانمندی در تبدیل دستاورد به رضایتمندی مردمی است .
۵- فاقد توانمندی برای ارائه گزارش به جامعه هدف است . اصولا برای گزارش دهی به مافوق مهارت دارد نه به مردم.
۶- اهل گفت و گو نیست و معمولا *موعظه محور، تک گو ، مبهم و کلی گو است.
۷- بدلیل گستردگی و همیشگی بودن نزاع های سیاسی ، قابلیت پنهان کردن ناکارامدی زیر لوای دعواهای عرصه عمومی را دارد.
پیشنهاد سیاستی
سیستم های ارزیابی نظارتی مستقل، عالمانه و شفاف عملکرد مدیران در « جلب اعتماد عمومی و رضایتمندی اجتماعی » و « میزان تحقق وعده ها و واقعی بودن دستاوردها » و « توانمندی در گفت و گوی اجتماعی با گروه های ذیربط و ذی نفع » را با _شاخص های استاندارد_ ، بررسی و راستی آزمایی کند و این ارزیابی یکی از ملاک های ابقا و ارتقای مدیران قرار گیرد.
روزبه کردونی