حسین نورانینژاد معاون سیاسی حزب اتحاد ملت، در پاسخ به این سوال که با توجه به انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۲، اصلاحطلبان برای اینکه در سال جدید فعال شوند باید چه برنامه و کارهایی را انجام دهند، گفت: پرسش شما بهگونهای است که تنها کار اصلاحطلبان شرکت در انتخابات است در حالی که اگر این طور باشد، به راحتی آب خوردن انتخاباتی مانند ۹۸ و ۱۴۰۰ برگزار میشود و تنها نقش منتقدان اگر بخواهند مشارکت کنند، تزیینی و در واقع شبیه کتکخور فیلمهاست تا قهرمان قصه، بدون ژست نماند.
وی افزود: در وهله اول یک جریان سیاسی منتقد که راهی به نهادهای انتصابی و رانتی ندارد و داعیه نمایندگی اقشار اجتماعی هم دارد، باید بتواند قدرت اجتماعی کسب کند و این قدرت اجتماعی از چنان ظرفیتی برخوردار باشد که امکانِ حذف و نادیده گرفته شدن از سوی قدرت را سد کند. یعنی باید در ابتدا در زمین جامعه، بذر اعتماد به کارآمدی و سلامت و پایداری و اثربخشی خود را بکارد تا در صورت لزوم، هنگام انتخابات برداشت کند.
این فعال سیاسی تصریح کرد: بنابراین پرسش امروز ما این نیست که اصلاحطلبان چه برنامهای برای انتخابات دارند. بلکه باید پرسید برای احیای سرمایه اجتماعی و ارتباط با مردم، کسب نمایندگی سیاسی آزادیخواهان، برای جبران ضعف رسانهای اصلاحات، برای نوسازی گفتمانی و تشکیلاتی چه راهکارهایی دارند. آنگاه با توجه به اینکه در بین اصلاحطلبان، اصل بر شرکت در انتخابات است، نتیجهاش را در زمان انتخابات میگیرند. منتهی اگر تصور این باشد که از امروز بروند کاندیدا پیدا کنند و بگویند میخواهیم به هر قیمت در انتخابات باشیم، هیچ دستاوردی بیشتر از سال ۹۸ و ۱۴۰۰ به دست نخواهند آورد.
نورانی.نژاد در پاسخ به این سوال که جبهه اصلاحات باید چه نقشی در این برنامهها داشته باشد گفت: جبهه اصلاحات هم باید برای هماندیشی، همگرایی و تعیین تکلیف اصلاحطلبان نسبت به موضوعات مختلف از جمله انتخابات و معنیداری آن نقش داشته باشد.
معاون سیاسی حزب اتحاد ملت گفت: نباید برای جبهه اصلاحات، کارویژه حزبی در نظر گرفت. جبهه که حزب نیست. جبهه اصلاحات جایی برای ایجاد هماهنگی و همگرایی بین احزاب اصلاحطلب و شخصیتهای موثر اصلاحات است. این جبهه میتواند کمک کند تا احزاب و جریانهای اصلاحطلب به سمت کنشهای جامعهمحور و کسب نمایندگی سیاسی از اقشار مختلف سوق پیدا کنند و این بازار شام احزاب متعددی که در اصلاحات وجود دارد را به نحوی اصلاح کنند تا نوسازی سازمانی و تشکیلاتی اتفاق بیفتد و با بحثهایی که در بین خودشان انجام میدهند، به یک نوسازی گفتمانی با محوریت برابریخواهی، دموکراسیخواهی، صلح و توسعه جهت کسب نمایندگی مطالبات اقشار مختلف جامعه و آن مواردی که با هویت گفتمان اصلاحطلبی سازگاری دارد، کمک کنند.
نورانینژاد در پاسخ به این سوال که آیا جبهه اصلاحات در این موقعیت عملکرد موفقی داشته است، گفت: متاسفانه خیر. عملکردی که در انتخابات ۱۴۰۰ دیدیم انتظارات را برآورده نکرد و نتوانست انسجامبخش باشد. در نهایت بهگونهای اتفاق افتاد که آن کسی که میخواست در انتخابات شرکت کند، شرکت کرد و آن کسی که نمیخواست شرکت کند، شرکت نکرد. اتفاقا به خاطر توقعاتی که ایجاد کرده بود، چه بسا سرخوردگیها بیشتر شد و طوری نشد که بگوییم اگر جبهه اصلاحات نبود مثلا فلان اتفاق بدتر میافتاد و حالا وجود جبهه اصلاحات مانعش شد. در حقیقت بود و نبود جبهه اصلاحات اثرگذاری خاصی در تصمیمات اجزای آن نداشت و معلوم نشد که بالاخره اصلاح.طلبان در انتخابات شرکت کردند یا خیر.
وی افزود: البته نکته مثبت این است که این شکست موجب فروپاشی درونی جبهه اصلاحات نشد و به نظرم خیلی خوب و سریع خودشان را جمع کردند ولی هنوز با بدنه اصلاحات ارتباطی برقرار نکردهاند که یا توضیح دهند و توجیه کنند و یا عذرخواهی کنند.
این فعال سیاسی افزود: طبعا اگر اصلاحات مانند گذشته به انسجام سازمانی و رفتاری برسد، قدرتش افزون میشود ولی خب رقیب هم خوب یاد گرفته که با ابزار در اختیار خود چگونه آنها را دچار شکاف کند. آنها دایره کاندیداهای تاییدی را در مرزی می بندند که عده.ای از اصلاحطلبان بمانند و بقیه تن ندهند. جبهه اصلاحات باید با انعطاف درون جریان خود و رفتار با پرنسیپ و اصولی در مقابل رقبا، این بازی را به هم بزند.
نورانینژاد با بیان اینکه سیاستورزی اصلاحطلبانه در شرایط فعلی بسیار سخت شده و شاید هر جریان و هر فرد دیگری هم بود، دچار این سختیها میشد، ادامه داد: جبهه اصلاحات در تلاش خود کم نگداشت، اما طبیعتاً شرایط امروز بسیار سخت و پیچیده است و این انتقادها هم برای بهتر شدن است.
وی تصریح کرد: برآیند نیروهای رقیب در ایران اصلا متوازن نیست و طبیعی است که رقابت در این میدان نابرابر، کار سادهای نباشد. اما این به معنای آن نیست که نتوان در آینده این بازی را به هم زد و به نتیجه مثبتی رسید. زمین بازی اصلاحطلبان جامعه است اگر در خود اصلاحاتی را به طور جدی رقم بزنند، با انسجام تشکیلاتی از طریق اصلاحات درونی، در نظر گرفتن واقعیتها، خروج از حلقههای بسته خودمانی، شنیدن صدای بدنه که مطالبه تغییر را در اصلاح.طلبان فریاد میزنند و خیلی کارهای دیگر که میشود لیست کرد و برای انجام آنها تقسیم کار کرد، میتوان به ری برندینگ اصلاحات رسید.
این فعال سیاسی تصریح کرد: موضوع مشخص این است که باید پیام تغییر که از سوی مردم و بدنه به حکومت و اصلاحطلبان منتقل شده، شنیده شود. به خصوص اصلاحطلبان نیاز بیشتری به این شنیدن دارند چون قدرتی به جز مردم نمیتوانند داشته باشند.
نورانینژاد درباره انتخاب مجدد بهزاد نبوی به عنوان رئیس جبهه اصلاحات و اینکه آیا اصلاحطلبان به روند موجود ادامه خواهند داد یا تغییراتی شکل میگیرد گفت: آقای نبوی از چهرههای بسیار بزرگ و محبوب در بین اصلاحطلبان و با سابقهای بسیار ستودنی از پیش از انقلاب تا به امروز و سرمایه کمنظیری در این جریان است. ایشان سابقه مدیریت تشکیلاتی بسیار طولانی هم دارند و امیدوارم با توجه به اینکه به این سمت انتخاب شدهاند، به تحقق نوسازی گفتمانی و تشکیلاتی در جبهه اصلاحات و ایجاد یک انسجام دموکراتیک و نتیجهگرا کمک کنند.
این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که در دو انتخابات گذشته اختلافنظر میان اصلاحطلبان باعث شد تا شکاف در این جریان اتفاق بیفتد، راهکار حل این اختلافات چیست و کدام طیف باید انعطاف بیشتری نشان دهد تا این اختلافات حل شود، گفت: الزما همه اختلافات، حل نخواهد شد. اما میتوان برای کاهش آنها تلاش کرد. با توجه به اینکه تا انتخابات بعدی فاصله زیادی داریم، یکی از کارهایی که میشود در جبهه اصلاحات انجام داد، بحث بر سر موضوع انتخابات و نسبت ما با این پدیده سیاسی است که ما چه انتخاباتی و چگونه مشارکتی را معنادار و شایسته مشارکت میدانیم.
وی تصریح کرد: قطعا ما نمیتوانیم میان اصلاحات و انتخابات مرز بکشیم. این دو با یکدیگر گره خوردهاند. انتخابات، بهار سیاست و بزرگترین فرصت سیاسی برای تغییر است. بهترین فرصتی است که اگر ظرفیتهای آن فعال شود، در درازمدت میتواند برای هر کشوری ثمرات توسعهای و اجتماعی فراوانی داشته باشد و جامعه را انسجام بخشد و آن را امیدوار نگه دارد. اصلاحطلبان باید تلاش کنند تا ظرفیتهای انتخابات در ایران را احیا کنند. برای اینکه بتوان اختلافات را کاهش داد، نیازمند گفتوگوهای بنیادین در رابطه با مفهوم انتخابات هستیم تا در زمان مواجهه با آن، اختلافات را کاهش داد. البته لزوما همه اختلافات حل نخواهد شد و برخی از آنها هم باقی میمانند ولی لازم است که این تمایزات برای جامعه معلوم شود.
حسین نورانینژاد در پاسخ به این سوال که با توجه به اخباری که از آقای خاتمی منتشر شده مبنی بر اینکه دیگر به شکل عملیاتی در صحنه سیاسی کشور فعالیت ندارند، به نظر شما چه کسی میتواند در آینده نقشی که آقای خاتمی در گذشته در انتخابات ایفا میکرد را ایفا کند گفت: آقای خاتمی نگفتند کار سیاسی نمیکنند. چیزی که مشخص است، آقای خاتمی برای نهادمند شدن هدایت جبهه اصلاحات تلاش میکنند. در دور سوم شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان که آخرین دوره ریاست آقای عارف بر این شورا بود، آقای خاتمی خواستند تا آن شورا به سمت یک سازوکار دموکراتیک برای شکلگیری جبهه اصلاحات برود که متاسفانه محقق نشد.
وی افزود: آقای خاتمی در این سالها درصدد بودند تا رهبری اصلاحات را نهادمند کنند و این به معنای کنارهگیری ایشان از سیاست و عدم پیگیری مسائل نیست و خودشان هم به این نهادمندی کمک میکنند. ظرفیت آقای خاتمی در اصلاحات بیبدیل است و جریان سیاسی اصلاحات هم از سرمایههای خود به سادگی نمیگذرد. طبعاً اصلاحطلبان هم سعی میکنند ضمن نهادمند کردن ظرفیتی که تاکنون آقای خاتمی به عنوان رهبری اصلاحات داشتند، سرمایه بیبدلیل ایشان را هم در خدمت اصلاحات و منافع ملی حفظ کنند.
وی در خاتمه تاکید کرد که نباید اصلاحات را در چارچوب اصلاحطلبانی که در یک جبهه سیاسی جمع شدهاند، محصور کرد. اصلاحات همانند یک جنبش اجتماعی وسیع متشکل از پویشهای مختلف بوده که باید مجددا به آن فراگیری بازگردد و این نگاه از ظرفیت جبهه اصلاحات فعلی بسیار فراتر است.