قرن چهاردهم هجری شمسی در ایران با سلطه کامل انگلیس و دخالت دولت لندن در تمام امور کشورمان شروع شد. عمال انگلیس در ایران، نهضت مشروطیت را با به شهادت رساندن آیتالله شیخفضلالله نوری، سیدمحمد طباطبائی و منزوی ساختن سیدعبدالله بهبهانی، رهبران مشروطه در ایران، در اواخر قرن قبل به انحراف کشاندند و قرن چهاردهم را با استبداد صغیر همراه کردند. بیش از نیم قرن، این کشور زیر سلطه دو مهره کودتائی که انگلیس آنها را به قدرت رساند، قرار داشت که آمریکا نیز به آن اضافه شد. مقارن با نیمه قرن چهاردهم، شوروی نیز نفوذ خود را آشکار ساخت و ایران به میدان رقابت استعماری شرق و غرب تبدیل شد. جمله معروف امام خمینی که میگفت: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر» (صحیفه امام، جلد ۱، صفحه ۴۲۰) کنار زدن پرده از همین واقعیت تلخ بود که رژیم فاسد و وابسته پهلوی تلاش میکرد آن را پنهان کند.
نهضت امام خمینی که به قیام عمومی مردم علیه استعمار خارجی و استبداد داخلی انجامید، پیروزی انقلاب اسلامی را در سال ۱۳۵۷ رقم زد که بزرگترین واقعه در تاریخ ایران بود. ریشهکن شدن رژیم موروثی شاهنشاهی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی، کار بزرگی بود که با انقلاب مردم در نیمه قرن چهاردهم صورت گرفت و راه را برای حاکمیت مردم، برقراری عدالت اسلامی بر مبنای عدالت علوی و محوریت سیاست «نه شرقی – نه غربی» هموار کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تفکر غلبه اراده مردم بر اراده حاکمان مستبد و قدرتهای استعماری، به جان ملتها راه یافت و تفکر استعماری وابستگی به قدرتهای شرقی یا غربی رنگ باخت و جنبشهای زیادی براساس اعتماد به توانائی ملتها جان گرفتند.
دشمنی علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، که نظام سلطه را با خطر مواجه ساخته بود آغاز شد. شورشهای داخلی، جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی از ناحیه قدرتهای شرقی و غربی علیه ملت ایران شکل گرفتند، ولی مقاومت مردم توانست بر این توطئهها غلبه کند. در گرماگرم فشارهای دشمنان خارجی و توطئههای سرانگشتان داخلی آنان از آیتالله بهشتی شنیدم که گفت: «این فشارها و توطئهها به قدرتمند شدن نظام جمهوری اسلامی و مقاومتر شدن مردم ایران منجر خواهد شد بشرط اینکه دولتمردان ما از مسیر عدالت خارج نشوند و اراده خود را بر اراده مردم ترجیح ندهند که به خودمحوری و بازگشت به استبداد منجر خواهد شد».
آن روز که این جمله را از آیتالله بهشتی شنیدم، کاملاً مطمئن بودم که شرایط پدید آمده در کشور که حاصل آرمانهای انقلابی و ارزشهای اسلامی است هرگز اجازه نمیدهد کسی اراده خود را بر اراده مردم ترجیح بدهد و خودمحوری جای مردممحوری را بگیرد و راه برای بازگشت استبداد به کشور هموار شود. انتظار این بود که ایران در سایه نظام جمهوری اسلامی به الگوئی برای تمام ملتها در زمینه حکمرانی سالم و مستقل، بسط عدالت، رفاه اقتصادی، تعالی فرهنگی، آزادیهای مشروع، افزایش قدرت دفاعی و رعایت حقوق شهروندی تبدیل شود. شرایط از هر جهت برای رسیدن به چنین اهدافی فراهم بود، زیرا کشوری پهناور با ثروتهای متنوع، مردمی مقاوم، تعالیم مترقی اسلامی و آرمانهای انقلابی برای تحقق چنین اهدافی چیزی کم ندارد. قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز چراغ راه مناسبی برای پیمودن این راه و رسیدن به این اهداف متعالی است.
اکنون در حالی وارد قرن پانزدهم شدهایم که هرچند حاکمیتی مستقل داریم، ولی در زمینههای عدالت، رفاه اقتصادی، تعالی فرهنگی، آزادیهای مشروع و رعایت حقوق شهروندی نمره قابل قبولی نداریم. در زمینه قدرت دفاعی و بعضی از رشتههای صنعت و علم پیشرفتهای خوبی داشتهایم، ولی همین پیشرفتها هم کمتر از حد انتظارند. هرچند نگرانیهائی در زمینه تکیه به شرق و زیادهروی در ستیز با غرب از ناحیه عدهای ابراز میشود، ولی در عین حال که باید به این نگرانیها توجه جدی شود نمیتوان واقعیت استقلال کشور را که تاکنون حفظ شده است نادیده گرفت.
با این جمعبندی، ناگزیر به این نتیجه میرسیم که برای برخورداری از حکمرانی موفق باید در روشها تجدیدنظر کنیم. سیاست متوازن در روابط با شرق و غرب، بازگشت به قانون اساسی در مواردی از قبیل رعایت حقوق شهروندی، آزادیهای مشروع، احترام به اراده مردم و تلاش برای برقراری عدالت، راه چاره و نقشه راه صحیح برقراری حکمرانی موفق و سالم است. بدون رعایت این امور، نظام جمهوری اسلامی نمیتواند پشتوانه مردمی خود را حفظ کند، پشتوانهای که با ریزش شدید مشارکت مردمی در انتخاباتهای مجلس یازدهم و ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به شکل نگرانکنندهای علاقمندان به نظام را نگران کرد. در جهان پرآشوب کنونی که نفیر جنگ و خونریزی، عرصه را برای زندگی سالم تنگ کرده، ما باید بیشترین تکیه را بر حفظ پشتوانه مردمی نظام داشته باشیم و راه را بر جولان دادن عناصر خودسر و افراطی در عرصههای مختلف حکمرانی ببندیم. حفاظت از نظام جمهوری اسلامی در قرن جدید فقط با تجدیدنظر اساسی در سیاستها و روشهای حکمرانی میسر خواهد بود. قرن پانزدهم را به قرن تحول در شیوه حکمرانی تبدیل کنیم.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی/ مسیح مهاجری