استتار این حقیقت که امریکا و اروپا اراده کافی برای دستیابی به یک متن مشترک ندارند و در مقابل تیم مذاکرهکننده کشورمان را مقصر وضع بلاتکلیفی موجود نشان دهند، از جمله روشهایی است که با هدف بیاعتمادسازی جامعه به دولت فعلی و کلیت نظام صورت میگیرد.
«وارونهنمایی حقایق» یکی از شیوههای مرسوم سیاسی برای جهتدهی به افکار عمومی به سمت منافع و مطامع حزبی است؛ موضوعی که یک طیف سیاسی به فراخور رخدادهای سیاسی- اجتماعی به کار گرفته است تا همراه با تخریب جریان سیاسی رقیب، فضای بدبینی و یأس را نیز نسبت به آینده کشور ایجاد کند.
بر اساس منطق این جریان اگر غرب در طول ۴۳ سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی انواع و اقسام تحریمهای ضدانسانی را علیه جامعه ایرانی وضع کرده است، نظام و گفتمان انقلاب و مسئولان ارشدی که در جهت تحقق عناصر گفتمان انقلاب اسلامی تلاش میکنند، مقصرند! اگر غرب نگاه سلطهجویانه و ارباب رعیتی به جامعه ایرانی (همانند برخی از کشورهای جهان سومی) دارد، مقصر مسئولانی هستند که روحیه استکبارستیزی دارند و بر توسعه درونزا تأکید میکنند!
به عنوان نمونه روزنامه اعتماد در مطلبی مینویسد: «میتوان گفت برجام لوث شده است. وقتی در زمان مناسب، موضوع برجام نهایی نشد، تحولات بیرونی باعث شد دستاوردهای کمتری از این سند نصیب ایران شود. در شرایط فعلی هم امریکاییها و هم ایرانیها با نوعی رخوت این پرونده را پیگیری میکنند.»
نویسنده در ادامه تلاش میکند ضمن مقصرنمایی دولت، اینگونه القا کند که احیانشدن برجام میتواند ضربات جبرانناپذیری برای اقتصاد کشور به همراه داشته باشد، آن هم در شرایطی که دولت سیزدهم برخلاف دولت مورد حمایت جریان غربگرا همه تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات قرار نداده است.
در بخش دیگری از مطلب آمده است: «حتی دموکراتها نیز قبول نکردهاند که سپاه را از لیست تحریمها کنار بگذارند. شاید بهتر بود در زمان دولت قبل و بعد از شش دور مذاکره، برجام نهایی میشد. در کنار برجام، مسائل منطقهای و بینالمللی فراوانی وجود دارد. ایران مذاکرات دامنهداری با کشورهای عربی منطقه دارد و بحث FATF در موضوعات پولی و بانکی جدی است. مجموعه این گزارهها بر ریسک اقتصاد ایران میافزاید و پیشبینیها را از دورنمای اقتصاد ایران دشوار میکند. وقتی اقتصادی پیشبینیناپذیر میشود، سرمایهگذار نیز حاضر به سرمایهگذاری نخواهد بود.»
در نمونهای دیگر میتوان به گزارش روزنامه سازندگی در مطلبی با عنوان «جلیلی علیه رئیسی؟» در یکی از شمارههای اخیر اشاره کرد که در بخشی از آن تصریح میشود: «هنوز عمر حضور سیدابراهیم رئیسی و دولتش در ساختمان پاستور به یک سال نرسیده که نجواهای اختلاف بخشی از جریان پایداری و هواداران سعید جلیلی با سیاستهای رئیسجمهور با صدای بلند بیان میشود. هر چه خبرها از وقوع توافق هستهای در وین بیشتر میشود، دامنه اختلافات و افشای برخی خبرها از ناحیه پایداریها و دوستان سعید جلیلی نیز بیشتر میشود. سعید جلیلی پیش از این نیز تلویحاً بیان کرده بود با روند مذاکرات موافق نیست.»
این روزنامه در جهت تخریب رویکرد دولت سیزدهم و دستگاه سیاست خارجه آن در ادامه مینویسد: «گره اصلی، اما نه در وین که در تهران است. رئیسی و وزیر امور خارجهاش در روند احیای برجام در قلب پایتخت زیر تیغ قلم حسین شریعتمداری هستند و اتاقهای فکر پایداری برای کمیته پنج نفره ضدتوافق در مجلس برنامهریزی میکنند.»
ادعای مورد اشاره جریان غربگرا در حالی است که روزنامههای این طیف موضعگیری حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در همین باره را بسیار کمرنگ مورد پوشش قرار میدهند و تلاش میکنند جای آن موضعگیری امریکاییها مبنی بر اینکه طرف ایرانی عامل تطویل مذاکرات است را برجسته کنند. وزیر خارجه کشورمان در همین باره میگوید: «اگر مکثی در روند مذاکرات وین دیده میشود، به دلیل زیادهخواهی طرف امریکایی است. وزارت امور خارجه در جهت کسب عالی منافع ملت و رعایت خطوط قرمزها با قدرت و منطق عمل میکند. هرگز زیر بار زیادهخواهی امریکا نخواهیم رفت. اگر کاخ سفید واقعبینانه رفتار کند، توافق دستیافتنی است.»
یکی دیگر از روزنامههای طیف خوشبین به امریکا در شماره روز گذشته خود مینویسد: «برخی افراد و جریانات در درون دولت وجود دارند که مایل به احیای برجام نیستند. این گروهها، برای اینکه در برابر ملت نیز حرفی برای گفتن داشته باشند، تلاش میکنند این فضا را القا کنند که توافق به دلیل سنگاندازیهای امریکا، امکانپذیر نشد. باید روشن شود که وقتی مسئولان اعلام میکنند توپ در زمین امریکاست، یعنی چه؟ در این میان، هر اندازه که افکار عمومی با نگرانی و التهاب، چشمانداز پیش روی برجام را دنبال میکنند، مخالفان مذاکرات و کاسبان تحریم از به بنبست رسیدن برجام خوشحالند و لبخند میزنند.»