کد خبر: ۷۶۵۶۸۲
تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۰

آیا پوتین در اوکراین به دامِ غرب افتاد؟

«زخم‌های فروپاشی شوروی سابق به زخم‌هایی کهنه برای روس‌ها تبدیل شده که هیچگاه التیام نیافته اند و در زمان‌های مختلف در قالب‌هایی نظیر جنگ روسیه علیه اوکراین، سر باز می‌کنند و تنش‌های ژئوپلیتیک، و نظامی و امنیتی ایجاد می‌کنند. از این رو، اینکه تصور کنیم که روس‌ها در معادله جنگ اوکراین به دام غربی‌ها افتاده اند، به نظر من تحلیل واقع بینانه‌ای نیست.»
آیا پوتین در اوکراین به دامِ غرب افتاد؟
آفتاب‌‌نیوز :

همزمان با اوج گیری "جنگ اوکراین" و مقاومت گسترده اوکراینی‌ها علیه تهاجم روسیه به این کشور (بویژه با استفاده از امکانات گسترده اقتصادی و تسلیحاتی کشور‌های غربی)، بسیاری از ناظران و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل (به ویژه در کشور‌های غربی)، به طور خاص به طرح این گزاره پرداخته اند که "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه، در چهارچوب معادله جنگ اوکراین، به نوعی به دامِ کشور‌های غربی افتاده است.

در واقع، پوتین در ابتدا این تصور را داشته که ارتش روسیه بدون مواجه شدن با مقاومت‌های جدی می‌تواند خیلی زود به "کیِف" پایتخت اوکراین برسد. البته که ادعای ارائه تحلیل‌های اطلاعاتیِ غلط (از سوی نهاد‌های اطلاعاتی روسیه) و همچنین موضع ابتدایی کشور‌های غربی مبنی بر اینکه هیج دخالتی در جنگ اوکراین نخواهند کرد نیز در تقویت این دیدگاه موثر بوده است.

با این حال پس از آغاز جنگ، کلیه معادلات به یکباره تغییر کرده و روسیه عملا در بحران جنگ اوکراین گرفتار شده است. درست به همیت دلیل نیز بوده که در مدت اخیر شاهد عقب‌نشینی گسترده نیرو‌های روسی از مناطق پیرامونی کیِف پایتخت اوکراین هم بوده ایم. از این رو، در این رابطه سوال‌های زیادی مطرح است: آیا واقعا پوتین در قضیه جنگ اوکراین به دامِ غربی‌ها افتاد؟ دلیل عقب نشینی‌های اخیر روسیه از مناطق پیرامونی کیِف چه بود؟ آیا نهاد‌های اطلاعاتی روسیه در ارائه تحلیل‌های درست به پوتین ناکام بوده اند و خود موجبِ آسیب رسیدن به منافع روسیه شده اند؟

در این رابطه، فرارو در گفتگو با "شعیب بهمن"، دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل روسیه، به طور خاص به بررسی این پرسش‌ها پرداخته و سعی کرده تصویری روشن‌تر از واقعیات جنگ اوکراین ارائه کند. مشروح گفتگو با شعیب بهمن را در ادامه مطالعه فرمایید.


جنگ روسیه علیه اوکراین جلوه‌ای دیگر از زخم‌های التیام نیافته فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است
همزمان با اوج گیری جنگ اوکراین و مقاومت قابل توجه اوکراینی‌ها در برابر حمله روسیه به این کشور و متعاقبا عقب نشینی روس‌ها از برخی مناطق اوکراین، برخی ناظران و تحلیلگران به طور خاص به این نکته اشاره می‌کنند که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در معادله جنگ اوکراین، به تله و دامِ غربی‌ها افتاده است و به اهداف تعیین شده برای خود در قالب جنگ مذکور نرسیده است. تا چه حد با این گزاره موافقید؟
یک واقعیت در مورد روسیه و جنگ اوکراین وجود دارد و آن این است که تقریبا در طول یک دهه گذشته، آمریکا تا حد زیاد قدرتِ خود در مدیریت بحران‌های بین المللی را از دست داده است و این مساله مثلا خود را در تحولاتی نظیر بحران سال ۲۰۱۴ اوکراین و تصرف "کریمه" توسط روسیه و یا در سال ۲۰۱۵ و در جریان حضور مستقیم نظامی روسیه در سوریه (در بحبوحه جنگ داخلی این کشور) به وضوح نشان داد.

واشینگتن در مواجهه با هر دو رویداد نتوانست اقدام جدی را علیه مسکو انجام دهد. از این رو، در اینکه روس‌ها پیش از آغاز جنگ اوکراین تصورشان بر این بود که کشور‌های غربی، یا توانایی ندارند و یا از انسجام کافی جهت نشان دادن واکنشِ قاطع به حمله روسیه به اوکراین برخوردار نیستند، هیچ تردیدی نیست. کما اینگه اگر این جمع بندی در میان روس‌ها وجود داشت، به احتمال زیادی آن‌ها شیوه‌ها و تاکتیک‌های دیگری را در معادله اوکراین در پیش می‌گرفتند.

با این حل، این به بدان معنا نیست که روس‌ها در تله و یا دامی گرفتار شده اند که غربی‌ها برای این کشور تدارک دیده اند. واقعیت این است که خودِ روس‌ها نیز دلایل عدیده و قابل توجهی را برای حمله به اوکراین داشتند. در این چهارچوب، باید به وضعیت پیوند‌های تاریخی میان روسیه و اوکراین توجه ویژه‌ای داشته باشیم. از سویی، باید توجه داشته باشیم که فروپاشیِ اتحاد جماهیر شوروری یک فروپاشی و اتفاق آرام بود (برخلاف فروپاشی دیگر امپراطوری‌های تاریخ). از این رو، بسیاری از تحلیلگران از همان زمانِ فروپاشی شوروی در ابتدای دهه ۱۹۹۰ میلادی این سوال را مطرح می‌کردند که چالش‌ها و بحران‌های ناشی از فروپاشی شوروی، کجا و چه زمان نمود‌های عینی خود را نشان می‌دهند.

ما عملا در سال‌های گذشته نمود‌هایی از این مساله را دیده ایم که در این رابطه می‌توانیم به "بحران اوت ۲۰۰۸ گرجستان"، "بحران ۲۰۱۴ اوکراین" و همچنین جنگ فعلی روسیه و اوکراین، اشاره کنیم. به نظر من تمامی این بحران‌ها در واقع ناشی از فروپاشیِ آرام شوروی هستند. در واقع، زخم‌های این فروپاشی به زخم‌هایی کهنه برای روس‌ها تبدیل شده اند که هیچگاه التیام نیافته اند و در زمان‌های مختلف در قالب‌هایی نظیر جنگ روسیه علیه اوکراین، سر باز می‌کنند و تنش‌های ژئوپلیتیک و نظامی و امنیتی ایجاد می‌کنند.

از این رو، اینکه تصور کنیم که روس‌ها در معادله جنک اوکراین به دام غربی‌ها افتاده اند، به نظر من تحلیل واقع بینانه‌ای نیست. دلیل اصلی این موضوع نیز این است که خودِ روس‌ها منافع متعدد و فراوانی را در قالب جنگ اوکراین دنبال کرده و می‌کنند.


علت عقب نشینی‌های اخیر روسیه به ویژه از مناطق پیرامونی کیِف پایتخت اوکراین را چه می‌دانید؟ آیا نقشه جنگ برای روس‌ها تغییر کرده است؟
به نظر می‌رسد که روس‌ها در چهارچوب جنگ اوکراین چند سناریوی مختلف را در ذهن داشتند. سناریوی حداکثری آن‌ها این بود که بتوانند با یک حمله وسیع و گسترده، زیرساخت‌های اوکراین را از کار بیندازند و دولت "ولادیمیر زیلِنسکی" را یا وادار به فرار کنند و یا آن را مطیع درخواست خود نمایند و از این طریق منافع سیاسی و امنیتی‌شان را به پیش برند. این سناریو، سناریوی حداکثری روسیه در چهارچوب جنگ اوکراین بود.

سناریو دوم آن‌ها این بود که (در صوتر عدم تحقق سناریوی اول) حداقل تا رودخانه "دنیپر" که اوکراین را به دو نیمه تقسیم می‌کند بتوانند پیشروی کنند و در قالب این سناریو اوکراین را به دو نیمه شرقی و غربی تقسیم کنند و حکومتی وابسته به خود را در نیمه شرقی اوکراین ایجاد کنند. سناریوی سوم معطوف به این مساله بود که بتوانند از مناطق "دونتسک" و "لوهانسک" در شرق اوکراین، خطی را در نوار ساحلی اوکراین در کنترل خود بگیرند و تا جنوب اوکراین و اودسا را ذیل نفوذ و تسلط خود درآورند و در قالب این سناریو، ارتباط اوکراین با دریای سیاه را قطع کنند. این مساله بویژه از حیث ژئوپلیتیکی بسیار اهمیت دارد و به هر حال اهرم فشار قابل توجهی را به روسیه (در آینده) در قبال اوکراین می‌دهد.

در شرایط کنونی، اینطور به نظر می‌رسد که آن‌ها (روس ها) این سناریو را دنبال می‌کنند. در کنار همه این‌ها یک سناریوی دیگر نیز وجود داشت که اشاره به این نکته دارد که روس‌ها بخواهند "دونباسِ تاریخی" را احیا کنند. زیرا دو منطقه دونتسک و لوهانسک که اعلام خودمختاری کرده بودند و روسیه آن‌ها را در ابتدای جنگ اوکراین به عنوان مناطقی مستقبل به رسمیت شناخته بود، در واقع بخش‌های کوچکتری از ناحیه تاریخی دونباس بودند که روس‌ها معتقدند روس تبار‌ها به صورت نسل در نسل در آن‌ها زندکی می‌کردند. با یان همه، اینطور به نظر می‌رسد که سناریویِ تصرف نوار ساحلی اوکراین سناریویی است که روس‌ها آن را قویا دنبال می‌کنند و اینطور به نظر می‌رسد که حتی اگر مذاکرات میان روسیه و اوکراین به نتیجه نرسند، امکان دارد که یک کشور جدید با نِواراسیا یا روسیه جدید ایجاد شود و روس‌ها نیز آن را به رسمیت بشناسند (احتمال وقوع این مساله بسیار زیاد است). به طور کلی به نظر می‌رسد که عقب نشینی اخیر روس‌ها از مناطق پیرامونی کیِف با این هدف انجام شده که آن‌ها در مرحله اول بتوانند نوار ساحلی اوکراین را به تصرف خود دربیاورند و حالا در مراحل بعدی، سناریو‌های خاص خود در چهارچوب پیشروی در خاک اوکراین را داشته باشند.

البته که در این مسیر، روند مذاکرات روسیه و اوکراین و نوع واکنشِ کشور‌های غربی به روسیه نیز از اهمیت برخوردا است. اگر این روند به خوبی پیش نرود، ممکن است که روس‌ها نیز تصمیمات سخت‌تری بگیرند و بالعکس، روند خوب مذاکرت و وضعیت حاکم، می‌تواند تا حدی به تخفیف تنش‌ها کمک کند.


در بحبوحه جنگ اوکراین اخبار مختلفی به بیرون درز کرده که روسای برخی سازمان‌های اطلاعاتی روسیه به دلیل ارائه تحلیل‌های نه چندان دقیق به پوتین در مورد جنگ اوکراین بازداشت شده اند. آیا سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی روسیه به معنای واقعی کلمه در ارائه برآورد‌های اطلاعاتی در مورد جنگ اوکراین (به ویژه به پوتین)، اشتباه کرده‌اند؟
اگر به تاریخ برگردیم متوجه می‌شویم که روس‌ها وجب به وجبِ خاک اوکراین را به خوبی می‌شناسند. کما اینکه دیگر جمهوری‌های استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی را نیز به خوبی می‌شناسند و برآوردِ دقیق اطلاعاتی از آن‌ها دارند. این بدان معناست که سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی روسیه در قالب جنگ اوکراین دچار اشتباه یا خطای راهبردی نشده اند. اساسا چنین گزاره‌ای بیش از همه از سوی کشور‌های غربی مطرح می‌شود. با این حال باید به یک نکته توجه داشته باشیم که "شناخت"، با ارائه "تحلیل" یا "برآورد"، تفاوت‌های زیادی دارد. در این رابطه مثلا می‌توان به این نکته اشاره کرد که نهاد‌های اطلاعاتی آمریکا در جریان حمله این کشور به عراق، اطلاعات نادرستی را ارائه کردند و اساسا باعث آغاز جنگ شدند.

در مورد جنگ اوکراین نیز امکان دارد که منافع نهاد‌های اطلاعاتی و امنیتی روسیه به برخی از اطلاعات مرتبط با شروع جنک اوکراین شکل داده باشد. در این راستا، امکان دارد که نهاد‌های اطلاعاتی و امنیتی منافع خود را در وضعیتی ببینند که بخواهند جنگی را آغاز کنند (البته عکس این مسله نیز صادق است)؛ بنابراین در مورد اینکه روس‌ها اطلاعات دقیق و جامعی از اوکراین داشته و دارند هیچ تردیدی نیست. با این حال امکان دارد که برخی نهاد‌ها در راستای منافع خود، گزارش‌ها و تحلیل‌های نادرستی داده باشند و به نوعی موجب آغاز این جنگ شده باشند. مساله‌ای که نمی‌توانیم با قاطعیت احتمال آن را رد کنیم.

با این حال، بخش عمده‌ای از تبلیغاتی که در مورد شکست‌های نظامی روسیه و یا ایجاد سردرگمی در میان نظامیان روسیه می‌شود، تا حد زیادی جنجال سازی‌های تبلیغاتی غرب علیه روس‌ها است. اینکه چرا پیشروی روسیه در خاک اوکراین کُند است؟ دلیل اصلی این مساله این است که دولت روسیه و نظامیان این کشور اساسا خواهان این نیستند که بخواهند اوکراین را شخم بزنند و جلو روند. به یاد داشته باشیم که آمریکایی‌ها وقتی به عراق حمله کردند، در ابتدا این کشور را با بمباران‌های سنگین هوایی به شکل کامل فلج کردند و بیش از دو ماه طول کشید که به این کشور مسلط شوند.

این در حالی است که از رژیم عراق نیز هیچ دولتی در عرصه بین المللی حمایت نمی‌کرد. اما اکنون شاهدیم که اغلب کشور‌های غربی در حال حمایت از اوکراین در برابر حمله روسیه به آن هستند. از طرفی روس‌ها نمی‌خواهند که در معادله اوکراین به نحوی رفتار کنند که نفرتی پایدار را از روسیه در میان اوکراینی‌ها به یادگار بگذارند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که این جنگ خاتمه می‌باید و در ادامه آن‌ها باید با اوکراینی‌ها کار کنند.

از این رو، ملاحظاتی را در شیوه جنگاوری خود در اوکراین لحاظ می‌کنند. جدای از این‌ها باید توجه داشته باشیم که جنگ در بخشی از مناطق اوکراین حالتی شهری و چریکی را به خود گرفته است که همین مساله نیز می‌تواند پیشروی‌های روسیه در قالب جنگ اوکراین را تا حد زیادی تضعیف کند. با این حال باز هم تکرار می‌کنم که تبلیغات غربی‌ها علیه روسیه نیز در قالب جنگ اوکراین اوج گیری قابل توجهی داشته اند. اگرچه که از دید من شکی نیست که روس‌ها در جنگ تبلیغاتی در قالب جنگ اوکراین، شکست خوردند. با این حال، همانطور که گفتم باید توجه داشته باشیم که اوکراین در این جنگ تنها نبوده و عملا از کمک‌های گسترده غربی‌ها برخوردار بوده و همین مساله نیز دست برتر را به آن در چهارچوب جنگ تبلیغاتی داده است.

منبع: فرارو
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین