ستون فقرات زندگی مردم زیر آوارههای تورم و گرانی در حال خرد شدن است و مسئولان کشور انگار نه انگار. کار خود را میکنند و ساز خود را میزنند و به دنبال اهداف سیاسی خود هستند.
مگر میشود این همه درد و سختی را دید اما کاری نکرد؟ بله؛ در حرف زدن و شعار دادن نمره مسئولان ما عالی است. مردم در عهد قاجار بدون هیچ شبکه اجتماعی، صدراعظم را دوست داشتند چون با چشمهایشان کارهایی که او برای مردم میکرد را میدیدند. حالا هی بگوییم تورم پایین آمده، گرانی کنترل شده اما کافی است برای یک ساعت دل به بازار بزنید تا ببینید تورم و گرانی هست که هست تازه بالاتر هم میرود که میرود.
وقتی پراید 200 میلیون میشود یا قیمت گوجه و خیار طعنه به موز و آناناس میزند، چگونه میشود باور کرد که برای مردم قدمی برداشته میشود؟
مگر میشود مردم غرق در مشکلات باشند و دغدغههای آنهایی که میتوانند کار کنند در مورد مسائل حاشیهای باشد و هر هفته در مورد آن حرف بزنند؟ همهاش بهدنبال پشت پردهها هستیم و این در حالی است که مشکلات مردم جلوی پرده عیان است.
کاش حداقل ناراحتی و دردمندی از شرایط کشور را در چهره برخی از مسئولان میدیدیم. کاش میفهمیدیم آنها درک میکنند که ما چه میکشیم. اما آنها حقوقشان سروقت میرسد و یخچالهایشان پر میشود و زندگی برایشان به سامان به سامان است. تازه بعضی از بچههایشان هم در فرنگ، روزگار سپری میکنند.»