سرمایه اجتماعی ابعاد مختلف دارد اما مهمترین بُعد آن «اعتماد» است. اعتماد به واقع در جامعه امروز ایران در حال نزول است؛ از اعتماد مردم به مردم که خاطر کنشهای مختلفی از جمله شیوع انواع و اقسام کلاهبرداری و شیادی، نزول کرده تا اعتماد مردم به مسئولان به خاطر شنیدن وعدههایی که محقق نشده است.
در جامعه بیاعتماد، نه اقتصاد میتواند رشد کند و نه روابط اجتماعی میتواند سالم بماند.
خوشبختانه مسئولان از ریزش سرمایه اجتماعی اعتماد آگاهند و مرتباً نسبت به آن هشدار میدهند. همین که میدانند گام مثبتی است، اما در عمل باید برای بازسازی آن کاری کرد. کاری که حوزه حکمرانی و سیاست، مطلقاً به تنهایی قادر به انجام آن نیست. سرآمدان فرهنگی و نخبگان هنری و عقلای اجتماعی باید دست به هم برسانند تا بتوان اعتماد رفته را باز آورد.
قطعاً کنش تناقضآلود یک مسئول یا حتی خانواده او، باعث کمترشدن این اعتماد میشود، اما فراموش نکنیم هرگز نباید در دام فروکاستن مسائل کلان کشور به مصداقهای کوچک و سرگردم شدن به جزئیاتی شویم که فرصت و انرژی ذهنیمان را درگیر میکند و تحلیل میبرد و نهایتاً جامعه را در بند «نقش ایوان» میکند.