هادی حقشناس نوشت: این روزها برخی مسوولان و مدیران ارشد کشور در پاسخ به پرسشهایی که در خصوص مشکلات اقتصادی مطرح میشود، عبارتی را به کار میبرند که بازتابهای فراوانی را در افکار عمومی و شبکههای اجتماعی پیدا کرده است. مسوولان ارشد دولت در مواجهه با پرسش خبرنگاران در خصوص چرایی ایجاد گرانیها، کمبودها، گرانی ارز، افزایش قیمت خودرو و... از عبارت «بانیان وضع موجود» برای تشریح مشکلات و شانه خالی کردن از نقش خود در بروز مشکلات استفاده میکنند.
اما آیا از منظر تحلیلی، کارشناسی و علمی میتوان «بانیان وضع موجود» مشکلات کشور را شناسایی کرد؟ اگر پاسخ به این پرسش مثبت است، باید دید بانیان بروز چنین مشکلاتی، چه افراد، گروه و تفکراتی هستند؟ باید دانست که مشکلات اقتصادی و راهبردی ایران، محصول شیوه مدیریت ۴ سال یا ۸ ساله یا یک دههای و دو دههای نیست. بسیاری از مشکلات اقتصادی برآمده از تفکراتی است که ریشه در مدیریت ۴ دهه اخیر دارد. در وهله نخست باید قبول کرد که جنگ تحمیلی ۸ ساله (۵۹ تا ۶۷) زیرساختهای ۵ استان کشور را نابود کرد؛ هم زیرساختهای عمرانی و رفاهی مانند جادهها، برق، آب، خطوط راهآهن، بنادر و... بر اثر جنگ آسیبهای جدی دیدند و هم زیرساختهای اقتصادی مانند پالایشگاهها و نیروگاهها و... از میان رفتند. در کنار جنگ ۸ ساله؛ بخش قابل توجهی از مشکلات کشور نیز ریشه در سیاستگذاریهای خارجی طی دهههای اخیر دارد. سیاست خارجی ایران در سالهای پس از انقلاب برای بخش اقتصاد کشور هزینههای گزافی را ایجاد کرده است. جدا از ۲ دهه ابتدایی انقلاب، تنها در طول ۲ دهه گذشته مسائل بسیار حادتر شد. کسانی که از بانیان وضع موجود سخن میگویند، باید بدانند که در زمان دولتهای نهم و دهم که درآمدهای ارزی کشور نجومی شد، سوءمدیریتهای آن دوره، بسیاری از مشکلات امروز کشور را نیز شکل داد. درآمدهای ارزی کشور در این برهه (۸۴ تا ۹۲) به اندازه نیمی از کل درآمدهای ارزی کشور در طول نیم قرن اخیر بوده است. بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار در این بازه زمانی درآمد ارزی ایجاد شد....
اما نه تنها از این ظرفیت برای توسعه و آبادانی کشور بهره برده نشد، بلکه رفتارهای اشتباه در آن زمان ریشه بسیاری از مشکلات سالهای آتی را شکل داد. اگر در آن زمان درست تدبیر میشد، امروز ایران نگران این نبود که کره جنوبی آیا ۷ میلیارد دلار ایران را آزاد میکند یا نه؟ سوءمدیریتهایی که در دهه ۸۰ شکل گرفت، ریشه بسیاری از مشکلات امروز کشور است. اتفاقا جریانی این سوءمدیریتها در سالهای ۸۴ تا ۹۲ را شکل داده است که امروز نیز سکان هدایت ساختار اجرایی و مجلس را به دست گرفته است. در دهه گذشته و دهه ۹۰ نیز مسائل کشور به دلیل سوءمدیریتهای قبلی، آسیبپذیرتر شد. روز و روزگاری در این کشور رییسجمهوری وجود داشت که قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد را در حکم کاغذ پاره فرض میکرد، این نوع تفکر باعث شد تا ایران ذیل شدیدترین تحریمهای ممکن تاریخی قرار بگیرد. تحریمهایی که دولت روحانی تلاش کرد تا بخشی از زنجیره آن را قطع کند، اما در همان زمان نیز رفتارهای تند و افراطی برخی جریانات باعث شد تا برجام با مشکلاتی مواجه شود و امکان بهرهبرداری حداکثری از آن ممکن نشود.
در همین ماههای اخیر سوءمدیریتهای دولت در عدم واردات برنج، قیمت برنج را از ۳۰ هزار تومان به ۱۰۰ هزار تومان رسانده است. یا به رغم اینکه بر اساس گزارش وزارت بهداشت، حدود ۹۰ درصد داروها در داخل تولید میشود و تنها ۱۰ درصد نیاز کشور به واردات داروهای خارجی است، در چند هفته اخیر با اعلام حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نرخ داروها در کشور چندین برابر شده است؛ بنابراین در تحلیل چرایی بروز مشکلات نمیتوان همه بار مشکلات را به گردن یک جناح انداخت؛ جناحی که اتفاقا بیشترین تدابیر را برای حل مشکلات کشور اتخاذ کرده است. هم در دولت اصلاحات و هم دولت اعتدال، گامهای بلندی برای بهبود وضعیت برداشته شد. در بیان دقیق چرایی بروز مشکلات باید گفت که اوج بیتدبیریها در دهه ۸۰ خورشیدی رخ داده است که منجر به اتلاف بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار درآمدهای نفتی شد. بیتدبیریهایی که باعث ظهور تحریمهای شدید علیه ایران شد. فراموش نباید کرد که کرونا نیز در سالهای اخیر باعث شد تا رشد اقتصاد جهانی منفی شود. فقط نرخ بیکاری در امریکا دو رقمی و رشد اقتصادی در این کشور منفی شد. طبیعی است که بخشی از مشکلات اقتصادی در زمان دولت قبلی (جدا از تحریمها) به دلیل کروناست. شما ببینید، روسیه ۲ ماه است که درگیر تحریمها شده، اما اقتصاد ایران با نزول شدید شاخصها مواجه شده است؛ بنابراین در تشریح ریشه بروز مشکلات اقتصادی کشور اگر قرار باشد، جریانی پاسخگو باشد، جریانی باید پاسخگو باشد که در زمان دولت قبل، برجام را متعفن، زیان محض و... میدانستند، اما همین امروز به دنبال احیای همان برجام هستند.
اگر این جریانات دلواپس اجازه میدادند در اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ که دولت آماده انعقاد توافق بود، برجام احیا شود، ایران امروز بیش از یکسال بود که میتوانست نفت خود را به صورت عادی بفروشد. اگر ایران طی ۶ الی ۷ ماه گذشته میتوانست نفت خود را بالای ۱۰۰ دلار بفروشد، ماهانه بیش از ۷.۵ میلیارد دلار درآمد ارزی داشت. در آن صورت نیاز نبود تا برای احیای ۷ میلیارد دلار طلب خود از کره جنوبی بخواهد به توصیه مدیر مسوول روزنامه کیهان عمل کند و تنگه هرمز را ببندد؛ بنابراین ایران در حوزه مدیریت و تصمیمسازیها، اشتباهات راهبردی فراوانی داشته که ریشه مشکلات را نیز همین اشتباهات شکل داده است. اگر قرار باشد بانیان وضع موجود به درستی شناسایی شوند، فراتر از دهه ۹۰ باید نور به دهه ۸۰ تابانده شود تا مشخص شود چه افراد و جریاناتی عامل قطعنامههای متعدد علیه کشور بودند. چه کسانی شعار میدادند که قطعنامه هیچ تاثیری ندارد. این افراد و جریانات بانیان مشکلات موجود کشور هستند.