آفتابنیوز : آفتاب-سرویس بین الملل: «شکریه برکزای» نماینده زن مجلس افغانستان، طی سه سال گذشته، نامههایی دریافت کرده است که طی آنها تهدید به قتل توسط یک عملیات انتحاری شده است.
این نامههای دولتی مرموز، حاوی یک اخطار هوشمندانه است، بدین معنا که زندگی خانم «برکزای» در معرض تهدید بوده و باید مراقب جان خود باشد.
این خانم تنها یکی از 6 نماینده زن مجلس افغانستان است که نامههایی اینچنینی دریافت داشتهاست.
این نماینده پارلمان که مادر سه فرزند نیز هست در این باره میگوید: «تنها کاری که دولت در این ارتباط انجام میدهد آن است که ماهی یکبار نامهای الکترونیکی برایم میفرستد و به ما میگوید که جان من در معرض تهدید است و هیچ خبری از انجام ملاحظات امنیتی برای حفظ جان من نیست».
برکزای مدعی است که جانش از جانب «عناصر متفاوتی»در معرض تهدید است. او اینگونه توضیح میدهد: «فعالیتهای من علیه سردمداران جنگ در افغانستان، پیگیری حقوق از دست رفته زنان و همچنین انتقاد از دولت پاکستان است».
این روزنامهنگار سابق میگوید: «دارم دیوانه میشوم. دوستانم به من میگویند از کشور خارج شوم. شوهرم نگران است. از همه اینها گذشته، من مادر 3 فرزند بوده و همچنین دارای شوهر هستم».
وقتی تصور نمایید که دو زن طی ماه گذشته در کابل و حومه آن به قتل رسیدهاند که هر دوی آنها نیز روزنامهنگار بودهاند، درک خواهید نمود که حتی زنانی که دارای قدرت و نفوذ هستند نیز در افغانستان در معرض تهدید و وحشت قرار دارند؛ تهدید از جانب سردمداران جنگ، طالبان و همچنین سایر گروههای جنایتکار.
این پارادوکس زندگی زنان در افغانستان است چرا که 6 سال از عقب نشینی طالبان در افغانستان در برابر نیروهای ائتلاف میگذرد اما با وجودی که زنان هم اینک مطابق قانون اساسی دارای حق و صاحب موقعیتاند اما دائماً باید تحت وحشت و نگرانی زندگی نمایند.
خبر خوب اما آنست که به حقوق زنان افغانستان در قانون اساسی این کشور تصریح شده است. اینک تنها نیاز است که دولت مقدماتی را فراهم کند تا این حقوق در مناسبات اجتماعی تسری یابد. مناسباتی که تماماً بر اساس سنتهایی بنا شدهاند که حقی برای زن قائل نیست.
زنان اینک میتوانند در تمامی عرصههای زندگی از جمله سیاست حضور یابند. از 361 نماینده پارلمان افغانستان، هم اینک 91 کرسی به زنان تعلق دارد.
زنان هم اینک گفتگو و بحث پیرامون مباحث چالش برانگیزی چون ازدواج اجباری، قتلهای ناموسی، سقط جنین و تجاوز به عنف را در کشوری که قرار است مردسالار باشد، آغاز کردهاند. فعالان حقوق بشر نیز در این کشور جمعآوری مدارک را شروع کردهاند.
عدم امنیت
خبر بد اما آنست که دولت نمیتواند به قدر کفایت از زنان حمایت کند و به آنها اطمینان دهد که میتوانند به فعالیتهایشان در امنیت کامل ادامه دهند. شرایط به گونهای است که حتی زنی با نفوذ چون خانم برکزای که نماینده مجلس است نیز نسبت به آیندهاش نگران و دلواپس است».
«وقتی که این روزها خانه را به قصد محل کارم ترک میکنم، به هیچ وجه مطمئن نیستم که دوباره زنده به خانه بازگردم. زندگی برایم لبریز از عدم امنیت و اطمینان شده است. من هنوز تصمیمی به ترک کشورم نگرفتهام اما اینک جداً درباره فرزندانم نگرانم».
خانم «توارپکای» تنها نماینده زن استان ناآرام و شورشخیز زابل نیز احساسی مشابه دارد. این نماینده مجلس که دوران تحصیلش را در مدرسهای پسرانه گذرانده است میگوید: «تهاجمات پرشماری را علیه زنان در استان زابل انجام میدهند. من جداً نگران بازگشت طالبان هستم».
خانم توارپکای باید بداند که درجایی که مشغول به کار است، استان زابل، طالبان همچنان فعال و زنده است، او که 22 سال است مشغول تدریس در مدرسه و فعالیتهای اجتماعی و بهداشتی است باید به شدت مراقب خود باشد.
این خانم دو سال پیش که در انتخابات برگزیده شد، برادر 22 سالهاش را در درگیری با طالبان از دست داد. از همین رو در مصدر جدیدش، نمایندگی مجلس، به عضویت نظام درآمد و سرباز شد.
به تمام این مشکلات باید این نکته را هم افزود که این خانم طی سه ماه گذشته حقوق ماهانه 937 دلاریاش را به عنوان نماینده مجلس دریافت نکرده است.
حکایتهای تلخ وقتی این گرفتاریها و مشکلات در زندگی زنان «قدرتمند» وجود دارد، وضعیت زنان معمول وغیرمشهور کاملاً مشخص است که چگونه خواهد بود.
«کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان» به عنوان مثال تنها توانسته است به جمعآوری مدارک در مورد 1500 مورد خشونت علیه زنان اقدام نماید.
ورود به جزئیات، تلخی این داستان را بیشتر آشکار مینمایند. یک سوم این زنان قربانی خشونتهای خانوادگیاند؛ چیزی که درگزاش گروههای نهادهای حقوق بشری تحت عنوان «کتک زدن» طبقهبندی میشود.
حدود200 تن از آنان به اجبار وادار به ازدواج شدهاند، 98 تن از آنان تحت فشارهای وارده اقدام به خودسوزی کردهاند و بیش از یکصد تن از آنان نیز تلاش کردهاند با خوردن زهر خودکشی نمایند. اینک اما گروههای فعال حقوق بشر از رشد فزاینده زنان روستایی که به دام مواد مخدر در افتاده اند ابراز نگرانی میکنند.
تحمل بدترین شرایط
«جرگهها یا همان شوراهای محلی هم اینک درباره سرنوشت زنان در مناطق روستایی تصمیمگیری میکنند، از همین رو، نتیجه غالب قضاوتها علیه زنان است».
خانم «ثریا صبح رنگ» مسئول دفتر امور زنان در کمیسیون حقوق بشر، با بیان این مطلب میافزایند: «وقتی ما قانون اساسی و دادگاه داریم، جرگهها به چه حقی باید برای زنان تصمیمگیری نمایند»؟
در پایان دانستن نظر تحلیگران نیز نمیتواند بیفایده باشد. آنها معتقدند عملکرد ضعیف و ناتوان دولت در انجام وظایف محولهاش که نمیتواند قانون اساسی را بر کشور حاکم نماید، مسبب وضعیت کنونی نامناسب زنان است. زابل نمونه خوبی از این سستی، بیعلاقگی و ناتوانی دولت مرکزی است.
خانم «توارپکای» میگوید: «دولت در انجام وظایفش سهلانگار، اهمالکار و ناراست است. دولت تقاضاهای ساده مردم عادی را نیز انجام نمیدهد به عنوان مثال در حالی که مدرس بسیاری وجود دارد، بیکاری بسیار شایع است».
خانم توارپکای در پایان میافزاید: «اینها همه، بار دیگر مردم افغانستان را به آغوش طالبان درخواهد انداخت، اتفاقی که در صورت وقوع، سبب خواهد شد که زنان مجبور به تحمل مجدد بدترین شرایط گردند».