مهرداد خدیر، صبح امروز 14- خرداد 1401 - در حرم امام خمینی همان اتفاق آشنای برخی سالهای گذشته رخ داد؛ کسانی کوشیدند با شعارهای ممتد در سخنرانی سید حسن خمینی اخلال ایجاد کنند و چون او تولیت و سرپرستی این بارگاه را برعهده دارد، رفتار این جماعت با حداقل ادب شناخته شده هم سازگار نشان نمیداد.
این جماعت، استقلال شخصیتی یادگار امام را برنمیتابند و هر قدر هم خود تریبون و امکانات داشته باشند قانع و سیر نمیشوند و دوست دارند صدای خودشان را بشنوند و مایل نیستند پای سخنان یادگار امام بنشینند و اساسا برای او صلاحیت نوادگی هم قایل نیستند چه رسد به تولیت.
مشکل شان در واقع این است که حضور او را که امسال پا به 50 سالگی می گذارد در سپهر سیاسی ایران برنمیتابند.
با تقبیح صریح رفتار این جماعت در پایان نطق مقام معظم رهبری البته عجالتا میتوان گفت به هدف خود نرسیدند اما پیداست دست بردار نیستند.
این یادداشت اما برای یادآوری یک موضوع دیگر است. این که در میان حاضران محمود احمدینژاد رییس جمهوری اسبق هم نشسته بود. هم او که خود در سال 1389 و در مقام رییس جمهوری و سخنران - خواسته یا ناخواسته -آتش بیار معرکه علیه سید حسن خمینی شده بود. ( البته نه مانند حسن روحانی و علی لاریجانی در ردیف اول که یک ردیف عقبتر).
در آن روز ( 14 خرداد 1389) از انتخابات پر حاشیۀ ریاست جمهوری در سال 88 یک سال میگذشت و از احمدینژادِ رییس جمهور رفتار سخیفی سر زد.
آن رفتار این بود: در عین اطلاع از برنامه بعدی - خیرمقدمگویی و نطق سیدحسن خمینی در مقام تولیت آستان – کاملا به عمد و به رغم تذکرها چنان سخنرانی خود را طولانی كرد که مجالی برای تولیت حرم و یادگار امام باقی نمانَد. به این نشان که در پایان نیز او را نادیده انگاشت و از مردم خواست به سخنرانی مقام معظم رهبری گوش دهند تا برگزاركنندگان را عملا از دعوت سید حسنِ میزبان منصرف کنند اما چند دقیقه بعد تولیت حرم پشت تریبون قرار گرفت و شروع به سخنرانی كرد.
در این میان گروهی از افرادی كه در جلوی جایگاه نشسته بودند، به ناگهان بنا کردند شعار سر دادن و از جمله: نوادۀ روح الله، سید حسن نصرالله. یعنی نوۀ امام خمینی دبیر کل حزب الله لبنان است نه او که در وقایع سال 88 حاضر به همراهی با تریبونهای رسمی علیه معترضین نشد و زبان به طعن و لعن دو نامزد نگشود و در ادامه خود را منتظر استماع سخنرانی مقام معظم رهبری نشان دادند و در استقبال از ایشان شعار دادند.
امروز البته واکنشی نشان نداد اما آن روز که 12 سال جوانتر و فضا هم هیجانیتر بود گفت: «اگر دوستان بنای شعار دارند، بهتر است اجازه دهند من چند دقیقهای صحبت كنم، وقتی كه رهبر معظم انقلاب تشریف آوردند و در جایگاه قرار گرفتند، طبیعتاً نسبت به آن بزرگوار ابراز احساسات میكنند».
این داستان چنان که اشاره شد مربوط به سال 1389 است اما دو سال بعد و در سال 1391 که میانۀ احمدینژاد و اصولگرایان بر سر وزیر اطلاعات و رییس دفتر شکرآب شده بود در سخنان خود او نیز که آخرین بار در مقام رییس جمهوری حاضر میشد اخلال ایجاد کردند.
پس از پایان ریاست جمهوری و یک سال بعد ودر شهریور 93 رفتاری از او سر زد که برخی به حساب تلاش برای جبران و اعتذار دانستند یا در ادامۀ تغییرات او تفسیر شد.
26 شهریور 1393 در جریان «بازدید از پروژه توسعه حرم مطهر امام خمینی» با سید حسن خمینی دیدار كرد و چندی بعد نیز به او نامهای نوشت و مجموعه هدایای دوران ریاستجمهوری خود را به موزه و آستان امام خمینی اهدا كرد.
در بخشی از این نامه با اشاره به این كه «امروز نیز همچنان در همه جای جهان نام مبارك امام خمینی گرمای حقیقت و شور زندگی و حركت آرمانی را بر دل و جان و اندیشه و عمل همگان میتاباند و روح آزادگی را در جوامع میگستراند» نوشته بود: «مطمئناً مجموعه كم نظیر مرقد منور امام راحل عظیمالشأن كه با مساعی جنابعالی مراحل پایانی ساخت خود را میگذراند برای همیشه ملجأ تودههای مردم و میعادگاه همه عاشقان حق و حقیقت بوده و اندیشههای الهی و متعالی آن عزیز مشعل فروزانی فراراه همه موحدان و عدالتطلبان و آزادیخواهان جهان خواهد بود».
رییس جمهوری پیشین در بخشی دیگر از این نامه با درخواست «تنظیم چیدمان و برنامهریزی و نحوه كاركرد این بخش از موزه و نهایتا انتقال هدایا» از «اختصاص فضای مناسب در این موزه برای استقرار هدایای گروههای مردمی و دولتها و شخصیتهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی داخلی و بینالمللی در دوره خدمتگزاری خود در ریاست جمهوری» تشكر و قدردانی كرده بود.
پس از آن حضور و نامه در 9 سال قبل نوع مناسبات احمدینژاد و سید حسن هم تغییر یافته بود یا سید حسن به روی خود نمی آورد چندان که در مراسم تنفیذ حکم حسن روحانی در سال 96 هم وقتی احمدینژاد اصرار داشت در جایی به جز صندلی تعبیه شده بنشیند سید حسن بود که او را صدا کرد تا غائله به پا نشود و هر قدر به خواهش مسؤول مراسم بی توجه بود تا صدای سید حسن را شنید نزد او رفت.
با این پیشینه می توان حدس زد امروز و 14 خرداد 1410 شاید آن که ساکت آن پایین نشسته بود و متحدین و ستایندگان دیروز سعی داشتند از او فاصله بگیرند داشت به رفتار خود در سال 89 میاندیشید و زشتی آن را در ذهن مرور میکرد تا برای این که آسوده خاطر شود که از ذهن سید حسن زدوده شود چه بسا برخورد گرم تری با او داشته باشد. احمدینژاد است دیگر!