کد خبر: ۷۸۰۱۵
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۳۸۷ - ۱۴:۴۱

وقتی که ایران، ناخواسته، اعتراف می‌کند

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب- سید شفیع مصطفوی: روزنامه ایران، در گزارشی که سه‌شنبه هفته گذشته، بیست و پنجم تیرماه منتشر کرده، به طور تلویحی اعتراف کرده‌‌است که دکتر حسن روحانی شخصیتی فراجناحی است که در قالب اصول‌گرا و یا اصلاح‌طلب نمی‌گنجد.

روزنامه ایران، که در دوره جدید فعالیت خود، گرایشات نزدیک به طیف «رایحه خوش خدمت» را نمایندگی می‌کند و عملاً به روزنامه‌ای برای توجیه اقدامات و تبلیغ دولت نهم و همسو با آن، تخریب منتقدان دولت تبدیل شده است، در گزارش خود - که اول بار، توسط بازوی دیگر رسانه‌ای هوادار دولت، یعنی باشگاه خبرنگاران جوان منتشر شده‌بود- تلاش کرده‌است با بیان نظرات مخدوش و تکه تکه شده، چند فعال سیاسی کم و بیش ناشناخته طیف اصلاح‌طلب، اینگونه به مخاطب خود القاء کند که از آنجا که حجت‌الاسلام والمسلمین، دکتر حسن روحانی، چهره‌ای دوم خردادی نیست، فلذا مورد اعتماد اصلاح‌طلبان نیز نخواهد بود و بدین جهت نمی‌تواند به عنوان گزینه‌ای مناسب، برای نامزدی از سوی این طیف در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم مطرح شود! 

این در حالی است که همین روزنامه در گزارشی که روز سه‌شنبه، یازدهم تیرماه، درخصوص آغاز رقابت‌های ریاست‌جمهوری در جبهه مخالفان دولت تحت عنوان «صف طویل کاندیداهای دوم خردادی» منتشر کرد،‌ با چاپ تصویری از دکتر حسن روحانی در کنار عکس تعدادی از نامزدهای مطرح جریان دوم خردادی برای انتخابات آینده ریاست‌جمهوری و نیز گمانه‌زنی برای نامزدی وی، سعی کرده‌بود که این شخصیت مورد اعتماد رهبر فرزانه انقلاب را در دسته‌بندی دوم خردادی یا اصلاح‌طلب قرار داده و به این‌گونه تحلیل سیاه و سفید خود را به پیش ببرد.

روزنامه ایران، در گزارش مذکور، به سیاق ادبیات طیف تندرو و افراطی جریان اصولگرا، تلاش کرده‌بود که در چارچوب راهبرد القای فضای کاملاً دو قطبی و صورت‌بندی ماهوی آن در دو گستره حق و باطل، چهره‌ها و شخصیت‌های فراگیر و مافوق دو نحله و قطب از پیش تعریف شده را که به سبب شان و جایگاه کارکردی شان، ممکن است مانع از تحقق اهداف بخش تندرو جناح طرفدار دولت (رایحه خوش) در رقابت انتخابات دوره آتی ریاست‌جمهوری شوند، تضعیف نموده و با سلب ظرفیت بالای فراجناحی آنها، زمینه را برای پیشبرد برنامه‌هایشان فراهم نماید.

با این وجود، این روزنامه به فاصله کمتر از دو هفته، با چرخشی آشکار، خود به این موضوع اعتراف کرده است که دکتر حسن روحانی نه تنها در دسته بندی موسوم به دوم خردادی و اصول‌گرا، در جریان دوم خردادی قرار نمی‌گیرد بلکه از قول یکی از مصاحبه‌شوندگان نوشته است: «دکتر حسن روحانى نمى‌تواند فى‌البداهه به عنوان يكى از اضلاع پيشرو اصلاح‌طلبى در رياست جمهورى آينده مطرح باشد».

نکته جالب توجه تر آن که گزارش نویس فراموشکار روزنامه ایران، در حالی‌که به نظر می‌رسد، به کلی فراموش کرده‌است که دکتر روحانی اصلاً نامزد انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی نبوده‌است، به نقل از یکی دیگر از مصاحبه شوندگان که نام وی را ذکر نکرده مدعی شده‌است: «چگونه حسن روحانى كه حتى اصلاح طلبان حاضر نشدند نام وى را در ليست ۳۰ نفره خود، در انتخابات مجلس هشتم بگنجانند بر سر نام وى در انتخابات رياست جمهورى دهم به اجماع رسند»؟!

هرچند از این دست فراموش‌کاری‌ها در میان نویسندگان طیف افراطی جریان «رایحه خوش خدمت» کم نیست، اما باید اذعان کرد که نمونه آخر، شاید یک شاهکار تاریخی در وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها باشد.

با عبور از این مقدمه، آنچه جالب توجه به نظر می‌آید، این است که در حالی‌که حدود 10 ماه به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده‌ و هنوز هیچ گزینه‌ای به صورت رسمی به عنوان نامزد این انتخابات مطرح نشده، گروه‌های منتسب به دولت، برنامه تخریب نامزدهای احتمالی انتخابات آینده که در واقع رقبای رئیس‌جمهور فعلی هستند را آغاز کرده‌اند. 

بخش اعظم این برنامه تخریبی، در حال حاضر معطوف به این قضیه است که این یا آن نامزد احتمالی مورد حمایت این یا آن جناح سیاسی کشور نخواهد بود. از سوی دیگر، با اندکی دقت متوجه این نکته خواهیم شد که حجم اعظم تبلیغات رسانه‌های منتسب به دولت، در حال حاضر علیه دو نامزد احتمالی جریان اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب یعنی حجج اسلام، دکتر حسن روحانی و سید محمد خاتمی، متمرکز شده‌است. 

چه کسی فراجناحی است؟

دکتر محمود احمدی‌نژاد در حالی به عنوان ششمین رئیس جمهور ایران برگزیده شد که هیچ‌یک از جریانات اصیل و ریشه دار فعال در نظام جمهوری اسلامی ایران، حاضر به حمایت از وی نشدند. 

او که خود را منتسب به جریان اصول‌گرا می‌داند، حتی نتوانست حمایت جریانات همین طیف را نیز به دست آورد و تنها بخش‌های تندرو منتسب به این جریان که نقشی در تصمیم‌گیری‌های کلان آن نداشتند، به حمایت از او برخواستند و اصول‌گرایان راستین، در مورد او سکوت نمودند. 

نکته جالب توجه‌تر اینجاست که حتی با گذشت 3 سال از شروع فعالیت دولت احمدی نژاد، نه تنها هنوز اصول‌گرایان راستین، هیچ جمله‌ای در مورد حمایت از او در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری بر زبان نیاورده‌اند، که حتی از بخش‌های تأثیر‌گذار این جریان، و از جمله جامعه روحانیت مبارز و حزب مؤتلفه اسلامی زمزمه‌های جدی مبنی بر حمایت از یک نامزد با سابقه و معتدل دیگر، به گوش می‌رسد. 

البته اینکه چرا احمدی‌نژاد نتوانسته‌است با گذشت 3 سال حمایت هیچ گروه سیاسی قابل ذکری را برای خود به دست آورد، سؤالی است که در جای دیگری باید به آن پاسخ گفته شود. 

نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، تعریفی است که احمدی‌نژاد از فراجناحی بودن ارائه می‌دهد. او مکررا‍‍ً اعلام کرده‌است که خود را وابسته به هیچ حزب و یا جناحی نمی‌داند. آیا این تعریف درستی از فراجناحی بودن است؟

ناگفته پیداست که در هر حکومتی، نیروهای فعال سیاسی، به طور طبیعی، با توجه به دیدگاه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بین‌المللی خود، به تدریج به سمت اشخاص و فعالان سیاسی هم‌فکر خود گرایش پیدا کرده، نحله‌ها و دسته‌های فکری مختلف را شکل می‌دهند.

اگر آنچه دکتر احمدی‌نژاد مکرراً تکرار می‌کند که به هیچ‌یک از گروه‌های شناخته شده سیاسی کشور وابستگی ندارد، را در کنار عملکرد 3 ساله او قرار دهیم، به این جمع بندی می‌رسیم که شمار افراد و گروه‌هایی که با شخص رئیس جمهور همفکر هستند، بسیار اندک است. به عبارت دیگر، احمدی‌نژاد با هیچ‌یک از احزاب و جناح‌های شناخته شده کشور، قرابت فکری ندارد و در عوض او و هم‌فکران کم‌شمارش را باید در دسته جدیدی طبقه بندی نمود.

از سوی دیگر، در همه نظام‌های سیاسی دنیا، شخصیتهایی وجود دارند که به دلیل وسعت فکر و سعه صدر خود در تحلیل مسائل سیاسی، و نیز اشرافشان بر مسائل جاری کشور، از سوی گروه‌های مختلف سیاسی، مورد اقبال و توجه قرار می‌گیرند.

این گونه شخصیت‌ها که گاهی به عنوان چهره‌های ملی، گاه با عنوان وجیه‌المله و گاهی با صفت فراجناحی از آنها یاد می‌شود، هرچند ممکن است ریشه در یکی از جناح‌های اصلی آن نظام داشته باشند، اما به دلیل ویژگی‌های خاص شخصیتیشان، مورد اعتماد و وثوق سایر شخصیتها و جناح‌های دیگر کشور نیز هستند.

بنابراین با دو تعریف از مستقل بودن رو به رو هستیم. یکی آنچه که رئیس جمهور داعیه آن را دارد و بر اساس آن، دایره افراد مورد اعتماد فرد تنها گروهی بسیار معدود از رجل سیاسی کشور را دربر می‌گیرد و متقابلاً گروهی بسیار معدود نیز حاضر به همکاری با او می‌شوند.

بر اساس تعریف دوم، یک شخصیت ملی و مستقل سیاسی کسی است که به دلیل وسعت نظر و سعه صدر، مورد اعتماد بیشتر جناح‌ها و شخصیت‌های سیاسی کشور است و متقابلاً دایره همکاران او را نیز طیف وسیعی از رجل فعال سیاسی کشور تشکیل می‌دهند.

حجت‌الاسلام والمسلمین، دکتر حسن روحانی، بر اساس تعریف فوق، یک شخصیت فراجناحی است. نمایندگی پنج دور مجلس شورای اسلامي، ریاست کمیسیون سیاست خارجی و هم‌زمان نایب رئیسی اول مجالس چهارم و پنجم ، نقش مؤثر در ساماندهی شورای عالی امنیت ملی و ایجاد ساختار لازم برای آن و نیز 16 سال دبیری مستمر این شورا و ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک کشور، همه و همه دست به دست هم داده است تا چنین فردی بیش از آن که درگیر مسائل سیاسی خرد و روزمره کشور باشد با نگاهی کلان به اوضاع و احوال کشور بنگرد.

گستره افرادی که او در این سال‌ها در کنار آن‌ها فعالیت کرده نیز خود گواه این مسأله است. در حالی‌که او در مجلس پنجم، در کنار حجت‌الاسلام و المسلمین ناطق نوری به عنوان نایب رئیس اول به فعالیت می‌پرداخت، با شروع به کار دولت حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی، از او خواسته می‌شود که همچنان کار حساس دبیری شورای عالی امنیت ملی را عهده دار باشد. طرفه اینکه خاتمی و ناطق نوری هریک به عنوان شاخصه دو جناح اصلاح‌طلب و اصول‌گرا شناخته می‌شدند که در انتخابات ریاست جمهوری هفتم با هم به رقابت پرداختند.


اهمیت این مسأله شاید تا سال گذشته چندان آشکار نبود. اما آن زمان که محمود احمدی‌نژاد تنها پس از دو سال همکاری با علی لاریجانی، - که او نیز همچون احمدی‌نژاد خود را یک اصول‌گرا می‌داند - ترجیح داد، شخص دیگری را به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی جایگزین وی سازد، اهمیت ثبات 16 ساله دبیری شورای عالی امنیت ملی در دوره‌های سازندگی و اصلاحات بر همگان آشکار گشت. تنها همدلی و اشتراک دیدگاه‌ها است که می‌تواند دو مدیر را 8 سال در کنار یکدیگر نگاه‌ دارد.

هرچند هنوز مشخص نیست که از میان دو شخصیت برجسته نظام جمهوری اسلامی، یعنی حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی و دکتر حسن روحانی، کدام‌یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد، اما تلاش طیف‌های افراطی راست و چپ برای تخریب وجهه این دو بزرگوار و تنزل جایگاهشان به شخصیت‌هایی جناحی، نکته‌ای است که افکار عمومی و فعالان سیاسی باید نسبت به آن هشیار باشند.

10 ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری باقیست. باید منتظر ماند و دید که این قبیل تلاشهای غیر اخلاقی تا چه اندازه بر جامعه اخلاق‌گرای ایران تأثیر خواهد گذاشت.


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۶:۴۵ - ۱۳۸۷/۰۵/۰۱
0
0
الحق والانصاف هر كدام از اين دو بزرگوار به رياست جمهوري ايران برسند، بيش از هر چيزشان و اعتبارجايگاه رياست جمهوري ايران را احيا خواهند كرد.
ناشناس
|
-
|
۰۸:۱۳ - ۱۳۸۷/۰۵/۰۲
0
0
به نظر من اين پست كاملاً سياسي است براي حفظ جايگاه روحانيون نبايد كانديد شوند
ناشناس
|
-
|
۰۹:۰۸ - ۱۳۸۷/۰۵/۰۲
0
0
اقاي حسن روحاني انسان معقولي است ولي چون تا حالا كار اجراپي نداشته و همواره پشت پرده بوده اگر قبل از رياست جمهوري محك كار اجراپي بخورد بهتر است ودر مورد اقاي احمدي نژاد هم نميتواند همكاري جمعي ايجاد كند و رياست جمهوري ايشان براي كشور فاجعه است
ناشناس
|
-
|
۱۱:۱۷ - ۱۳۸۷/۰۵/۰۲
0
0
اين كه دكتر روحاني مسووليت اجرايي نداشته‌اند نكته درستي نيست چرا كه ايشان در دوره جنگ چندين سال مسوول پدافند هوايي كشور بوده‌اند و پس از آن هم 16 سال دبير شوراي عالي امنيت ملي بوده‌اند.آقاي خاتمي و آقاي احمدي‌نژاد تا قبل از رياست جمهوري شان مسووليتهايي به مراتب پايين تر از آقاي روحاني داشته‌اند.
ناشناس
|
-
|
۱۸:۳۳ - ۱۳۸۷/۰۵/۰۳
0
0
حسن روحاني بهترين گزينه مقابل احمدي نژاد است هم هواي تازه است هم فردي قدرتمند وبا ليقاقت مردم ايران از اينكه رييس جمهورشان فردي بدون جذبه با شد خسته شده اند . تصميمات غير كارشناسانه زور گويي به ملت ناديده گرفتن ملت زدن حرف خود از زبان ملت گراني و. .. هديه احمدي نژاد به ملت بود .بايد فردي باليقات چون حسن روحاني بر سر كار بياد تا اين رفتارها قطع شود البته بنده هميشه به آقاي هاشمي راي داده وهنوز هم به او اعتقاد دارم. ولي به علت كهولت سن حسن روحاني گزينه ارجح تري است.چون هم جذبه وهم كارايي او را دارد.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین