با وجود استعفای جانسون هنوز شهروندان بریتانیا نمیدانند که چه کسی قرار است جانشنین او شود، ضمن اینکه کارشناسان سیاسی در بریتانیا میگویند ممکن روند معرفی و آغاز به کار فرد جدید ماهها به طول بیانجامد.
بخشی از این مشکل به ساز و کارهای قانونی در بریتانیا مربوط میشود، جایی که در این کشور هیچ جایگاهی تحت عنوان سرپرست نخست وزیری تعریف نشده است. در واقع اصلا بریتانیا قانون اساسی رسمی ندارد و در عوض قرنها است که این کشور بر مبنای قراردادی که در کاخهای سلطنتی، پارلمان و دادگاهها جمعآوری شده، اداره میشود.
اما همین قانون اساسی نانوشته حکم میکند که بریتانیا یک دموکراسی پارلمانی دارد. در دموکراسی پارلمانی، رهبر بزرگترین حزب از سوی پادشاه یا رئیس جمهوری (که البته در نظامهای پارلمانی نقش نسبتا تشریفاتی دارد) معرفی و کار خود را آغاز میکند.
حال اگر هیچ حزبی نتواند به تنهایی دولت تشکیل دهد، نخست وزیر از ائتلاف چندین حزب معرفی و انتخاب خواهد شد که از آن تحت عنوان کابینه ائتلافی یاد میشود. امری که به عنوان مثال در کشوری چون ایتالیا بسیار به چشم میخورد. بریتانیا هم البته در سال ۲۰۱۰ چنین تجربهای را پشت سر گذاشت و حزب محافظهکار در این کشور با ائتلاف با احزاب دیگر توانست دولت را تشکیل دهد.
نکته دیگر در خصوص نظام سیاسی بریتانیا این است که عموما رهبران در صورتی که در انتخابات رای خود را از مردم گرفته باشند از سمت خود کنار نمیروند. آخرین بار در سال ۱۹۷۴ این ادوارد هیث بود که به عنوان نخست وزیر و رهبر حزب محافظهکار از سمت خود کنار رفت. حالا وضعیت بوریس جانسون هم چنین شرایطی دارد و او با وجود اینکه توانسته در انتخابات حزب محافظهکار را به پیروزی برساند حالا باید از سمت خود کنار رود.
حزب کارگر اصرار دارد که بوریس جانسون حتی یک روز دیگر هم نباید در این سمت باقی بماند. این حزب در بیانیه خود تهدید کرده که رای عدم اعتماد به کابینه بوریس جانسون خواهد داد مگر اینکه حزب محافظهکار خیلی سریع رهبر جدیدی برای خود انتخاب نماید.
با این حال جانسون گفته تا انتخاب رهبر جدید حزب محافظهکار به کار خود در مقام نخست وزیری ادامه میدهد. اما فرآیند انتخاب نخست وزیر و رهبر جدید حزب قدری پیچیده و زمانبر است. بر اساس کنوانسیون هر نامزد تصدی رهبری حزب باید دستکم توسط دو عضو پارلمان معرفی شد و از حمایت حداقل هشت عضو پارلمان نیز برخوردار باشد. پس از آن فرآیند رای گیری آغاز میشود. در این رایگیری نمایندگان حزب محافظهکار در پارلمان در رایگیری مخفی به نامزدها رای میدهند و در هر دور رایگیری فردی که کمترین رای را آورده از رقابت حذف میشود.
این رایگیری تا جایی ادامه مییابد که تنها دو نامزد باقی بمانند، در آن مرحله رایگیری نهایی با حضور تمام اعضای حزب محافظهکار بریتانیا صورت میگیرد. در این مرحله هم نمایندگان حزب محافظهکار پارلمان و هم تمام اعضای این حزب از طریق پست در رای گیری شرکت میکنند و فرد پیروز به عنوان رهبر حزب، نخست وزیر جدید بریتانیا خواهد بود.
با توجه به در پیش بودن تعطیلات تابستانی، بسیاری نگرانند که این فرآیند طولانیتر از حد معمول شود و بریتانیا همچنان بوریس جانسون را به عنوان نخست وزیر داشته باشد. این در حالیست که نمایندگان حزب کارگر تهدید کردهاند در صورتی که جانسون فورا از سمت خود کنار نرود رای عدم اعتماد به کابینه را در دستور کار قرار خواهند داد. با این حال حزب کارگر برای این امر به همراهی تعدادی از نمایندگان حزب محافظهکار هم نیاز خواهد داشت. در صورتی که این اتفاق بیافتد، آنگاه جانسون باید فورا از سمت خود کنار رود.
پس از انتخاب نخست وزیر و رهبر جدید، او میتواند دستور برگزاری انتخابات جدید را صادر کند، هرچند الزامی در این خصوص وجود ندارد اما گاهی تردید در این رابطه میتواند به قیمت پایان کار آن فرد و حزب حاکم در انتخابات آتی بیانجامد.
نزدیکترین تجربه در این خصوص به سال ۲۰۰۷ باز میگردد. زمانی که گوردون براون رهبری حزب کارگر و نخست وزیری را از تونی بلر که رهبر پیشین این حزب بود تحویل گرفت، در حالیکه بسیاری انتظار داشتند براون انتخابات زودهنگام برگزار کند تا هم جایگاه خود را با دریافت رای از مردم بریتانیا تثبیت کند و هم همراهی بیشتری از جانب پارلمان کسب نماید، این اتفاق نیفتاد. در نتیجه ادامه شرایط و در نهایت بحران مالی جهانی باعث شد اوضاع برای حزب کارگر دگرگون شود و در نهایت این حزب در سال ۲۰۱۰ در انتخابات مغلوب رقیب دیرینه یعنی حزب محافظهکار شد. از آن زمان به بعد محافظهکاران در راس قدرت ماندهاند و دیگر هیچ رهبر حزب کارگری نتوانسته به عنوان نخست وزیر بریتانیا انتخاب شود.