جواد امام، فعال سیاسی اصلاح طلب، در یادداشتی نوشت: برخلاف برخی تحلیلها که تلاش میکنند، موضوع دستگیری مصطفی تاجزاده را ذیل مقوله «آزادی بیان» دستهبندی کنند، معتقدم که موضوع مرتبط با ایشان «آزادی پس از بیان» است. بر اساس اصل ۱۹ قانون اساسی فرصت بیان دیدگاهها حتی برای مخالفان نیز باید فراهم شود.
به عبارت دیگر هیچ کس را نمیتوان به صرف بیان عقیده، مورد مواخذه قرار داد. اما برخی اظهارات کذب در این خصوص که تاجزاده با گروههای خارجی در ارتباط بوده اساسا به این چهره نمیچسبد. اما چرا کار به اینجا کشیده و اینگونه شده است؟
معتقدم کوتاهی اصلی را صدا و سیما صورت داده که فضای لازم برای گفتوگو را میان طیفهای مختلف فراهم نکرده است. در اوایل انقلاب، شهید مرتضی مطهری کرسیهای آزاداندیشی و مناظره را با حضور مجاهدین خلق (منافقان) و فداییان برگزار میکرد، بدون اینکه آب از آب تکان بخورد، اما این روند در دهههای بعد به فراموشی سپرده شد تا امکان گفتوگو میان طیفهای مختلف در رسانه ملی مسدود شود. این در حالی است که برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در رسانه و دانشگاهها در زمره مطالبات جدی رهبر انقلاب نیز قرار داشته و همواره بر آن تاکید کردهاند. باید توجه داشت حرفهای تاجزاده، حرفهایی است که در زیر پوست جامعه جریان دارد. سیستم مدیریتی کشور باید این حرفها را بشنود و اگر پاسخی دارد، ارائه کند. تاجزاده که اسلحه به دست نگرفته، بلکه با گفتمان اصلاحطلبی سخن گفته است.
جالب اینجاست در همین هفتههای اخیر مواضع مطلوبی در برابر براندازها، سلطنتطلبها و منافقان داشته و از موجودیت جمهوری اسلامی مردم ایران دفاع کرده است. این حفاظت، کاری است که قاعدتا صدا و سیما باید آن را انجام میداده، اما در غفلت صدا و سیما، چهرهای چون تاجزاده روبهروی منافقان و سلطنتطلبها و براندازها میایستد و اعلام میکند که این نظام اصلاحپذیر است و میتوان بر بلندای آن مطالبات بحق ملت را محقق کرد. تاسفآور اینکه بزرگترین گروههایی که بعد از این دستگیری ابراز خوشحالی کردهاند، همین تندروهای داخلی و خارجی هستند. واقع آن است که ایران مدعی مردمسالاری دینی در منطقه است؛ چنین نظامی باید همواره افزایش مشارکتهای عمومی را مدنظر داشته باشد. اما به دلیل حذف نیروهای مصلح و مردمی، ردصلاحیتهای گسترده و بگیر و ببندها، امروز میزان مشارکتهای عمومی در انتخابات ۱۴۰۰ به زیر ۵۰ درصد رسیده است.
در شرایطی که جامعه با مشکلات فراوانی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... روبهرواست برخوردهای تند، خشن و نگاههای امنیتی فایدهای برای کشور ندارد. همه ظرفیتهای کشور باید صرف برخورد با دشمنان خارجی شود، اما متاسفانه تمرکز نهادهای مسوول متوجه منتقدان داخلی است. از این شکاف تنها دشمنان کشور بهره میبرند و فایده دیگری ندارد. باید توجه داشت، تمام رفتار تاجزاده و تاجزادهها در راستای قانون اساسی کشور است. ممکن است برخی تصور کنند که این افراد مصلح زبان تندی دارند، اما این زبان تند در راستای منافع ملی کشور است. پرسشی که در این میان مطرح است، آن است که چرا تندروهای داخلی و خارجی از این دستگیری خوشحالند؟ این همراهی میان طیفهای تندروی داخلی و خارجی را در جریان امضای برجام نیز به عینه میشد، مشاهده کرد. اما همین رویکردهای افراطی است که امروز باعث بروز مشکلات جدی برای کشور شده است.
در سالهای گذشته گفتمانهای افراطی باعث شد ایران ذیل قطعنامههای متعدد قرار بگیرد و زیر فصل هفتم قرار بگیرد. همین تندرویها بود که برجام را بیاثر ساخت و تحریمهای اقتصادی شدید را متوجه کشور کرد. تنها یک اقلیت محدود در کشور که کاسبان تحریم هستند از این تحرکات افراطی راضی هستند. در برابر این گروه اندک، گستره وسیعی از اقشار گوناگون مردمی از جمله بازنشستگان، معلمان، کارگران و... از مشکلات اقتصادی ناراضی هستند. باید دید دستگیری تاجزاده شکافهای موجود میان سیستم و طبقات مختلف را پوشش میدهد؟ بدون تردید پاسخ این پرسش منفی است؛ معتقدم برای بهبود وضعیت کشور همه طیفها و گروهها باید منافع ملی را مدنظر قرار دهند و زمینه طرح دیدگاههای انتقادی در راستای قانون برای همه طیفهای سیاسی فراهم شود. باید توجه داشت همگی در یک کشتی نشستهایم و یک هدف را که بهبود وضعیت مردم است، دنبال میکنیم. برای دستیابی به این اهداف باید حرف افرادی چون تاجزاده و تاجزادهها را شنید، حتی اگر لحن تند و گزندهای دارند، باید به محتوای این عبارات و گفتمان توجه شود. گفتمانی که توسعه را طلب میکند، مدارا را جستوجو میکند، شایسته سالاری را ترویج میکند و مردمسالاری را ارج میدهد. همگی ما به این مردم و این سرزمین مدیونیم؛ چه بدانیم و چه ندانیم...