سجاد پسر نوجوانی است که به اتهام قتل عمدی بازداشت شده است. او میگوید قاتل نیست؛ اما همدستانش ادعای او را قبول ندارند. سجاد در گفتوگو با اعتمادآنلاین از زندگیاش میگوید.
*چند سال داری؟
۱۷ ساله هستم.
*متهم به قتل یک زن شدهای، البته با همدستی دو نفر دیگر. این اتهام را قبول داری؟
من نکشتم.
*پس چه کسی این کار را کرده است؟
دوتا از بچههای دیگر این کار را کردند. من قتل نکردم.
*اصلاً چرا آن زن کشته شد؟
ما در باغ بودیم. مهران آن زن را آورد. بعد سر پول دعوا کردند.
*شما بچههای کمسنی هستید، چرا باید چنین کاری بکنید؟
کار مهران و دوستم بود. اصلاً به من ربطی نداشت من قتل را ندیدم. فقط کمک کردم جسد را دفن کردند.
*از خانوادهات بگو.
ایران نیستند در افغانستان زندگی میکنند.
*یعنی در ایران تنها هستی؟
با پسرعمویم و همشهریهایم در ایران زندگی میکنم.
*چطور زندگیات را اداره میکنی؟
در ایران کارگری میکردم. من هر روز کار میکردم. الان هم که زندان هستم در زندان کار میکنم.
*چقدر درس خواندهای؟
من سواد ندارم، از بچگی کار میکردم بعد هم به ایران آمدم و اینجا کار کردم.
*میدانی اولیای دم برایت درخواست قصاص کردهاند؟
میدانم ولی من نکشتم.
*اما اعتراف کردهای.
دروغ بود. هنوز جلسه محاکمه برگزار نشده اگر برگزار شد، میگویم که من این کار را نکردهام. من اصلاً با آن زن رابطه نداشتم.
*خانوادهات برای کمک به تو آمدهاند؟
نه. آنها پول ندارند. ما آدمهای بیپولی هستیم. اگر پدر و مادرم بیایند ۱۱ خواهر و برادرم که از من کوچکتر هستند میمانند. البته پدرم گفته از طریق پسرعمویم پیگیری میکند.
*اگر اولیای دم بپذیرند که دیه بگیرند، حاضری پول بدهی؟
من پول ندارم. حتی برای نیازهایم در زندان کار میکنم و از زندانیان پول میگیرم. پولی ندارم که بدهم.