تا یکسالگی ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی تنها چند هفته باقیست؛ بنابراین طبیعی است که ایرانیها مشتاق ارزیابی عملکرد او در یکسال گذشته هستند، هرچند به نظر میرسد نتیجه این ارزیابیها از عملکرد او منفی است، به این دلیل که تورم بالا و بینتیجه بودن تلاشها برای پایان دادن به تحریمهای آمریکا دلیل این ناکامی بوده است.
جناح اصولگرا در ایران که رئیسی جزئی از آنهاست و از سوی آنها حمایت میشود، بر این باورند که مشکلات اقتصاد ایران نتیجه اجرای سیاستهای نئولیبرالی است که توسط حسن روحانی رئیسجمهور سابق ایران در فاصله سالهای ۲۰۱۳-۲۰۲۱ (۱۳۹۲ -۱۴۰۰) دنبال شده است و حالا رویکرد «انقلابی» دولت رئیسی میتواند چرخ اقتصاد را به گردش دربیاورد. در واقع آنها بیش از آنچه بتوانند عمل کنند، وعده دادهاند.
زمانی که ابراهیم رئیسی بر مسند ریاستجمهوری نشست، متعهد شد که معیشت مردم را بدون گره زدن به برجام، یعنی توافق هستهای بین ایران و ایالات متحده و دیگر قدرتهای بزرگ، بهبود ببخشد. بسیاری از ایرانیهایی که از اختلافهای درون حکومت و کشمکشهای سیاسی بین احزاب خسته شده بودند، از انتخاب رئیسجمهوری که از طیف محافظهکار باشد و بتواند با یکدستی حاکمیت، منجر به حل مشکلات کشور شود، استقبال کردند، زیرا آنها تصور میکردند که رئیسی به صورت موثرتری میتواند در برابر تحریمهای آمریکا عمل کند.
اعتقاد کسانی که به رئیسی رای دادند این بود که محافظهکاران مخالف قرارداد برجام نیستند بلکه بیشتر مخالفت آنها، تلاشهای روحانی برای احیای این قرارداد است. به همین دلیل هم نظرسنجیای که در ماه اوت ۲۰۲۱ انجام شد، نشان داد که رئیسی بین رایدهنگان بسیار محبوب است.
اما اگر بپذیریم که تحریمها عامل اصلی مشکلات اقتصادی طی یک دهه گذشته ایران بوده، براساس شواهد موجود، بسیار دشوار است که بپذیریم در مدت کوتاهی اقتصاد ایران را بتوان در شرایط تحریمی اداره کرد. اگرچه مذاکرات برای احیای برجام و لغو سنگینترین تحریمها برای ماهها متوقف شده است، اما ممکن است که توافق هم قابل دسترس باشد، به این دلیل که منافع هر دو طرف یعنی ایران و غرب به دلیل کمبود جهانی انرژی که در نتیجه تهاجم روسیه به اوکراین اتفاق افتاده است، بیشتر شده است.
ایران این امتیاز را دارد که به دلیل دسترسی به منابع غنی انرژی، میتواند به سرعت یک دهه فلاکت اقتصادی را بهبود ببخشد. در طول یک دهه گذشته که ایران تحت فشار شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار داشته، ارزش پول ملی کشور ۲۷۰۰ درصد کاهش یافته است. قیمتها ۱۲ برابر شده و میانگین مصارف شخصی به دو دهه قبل سقوط کرده است. زمانی که تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران در نتیجه پایبندی آمریکا به برجام طی سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ کاهش یافت، تولید ناخالص داخلی ایران ۲۰ درصد افزایش یافت. بنابراین، امروز هم این توافق میتواند به ایران اجازه بدهد که به حدود ۱۰۰ میلیارد دلار از داراییهای مسدودشده خود در خارج از کشور دسترسی پیدا کند. ضمن اینکه با احیای برجام ایران میتواند روزانه ۲ میلیون بشکه نفت صادر کند که با احتساب قیمت ۱۰۰ دلار در هر بشکه به درآمد سالانه ۷۰ میلیارد دلار در سال دست خواهد یافت.
علاوه بر این مزایای بالقوه، خطر شکست در برنامههای اقتصادی در صورت عدم دسترسی به توافق برجام وجود دارد؛ تورمی که رئیسی قول کاهش آن را داده، رکوردهای جدیدی را طی یکسال گذشته به ثبت رسانده است. در ۱۱ ماهی که او به قدرت رسیده، قیمتها با نرخ سالانه ۵۳ درصد رشده کرده که بالاترین نرخ در تاریخ اقتصاد ایران محسوب میشود. تنها در ماه گذشته نرخ تورم ۱۲.۲ درصد افزایش یافت و به این ترتیب یک نرخ ۲۰۰ درصدی سالانه به ثبت رسیده است که میتواند به عنوان یک عامل موثر در شکلگیری اعتراضهای عمومی عمل کند، همانطور که شاهد بودیم اعتراضهایی در شهرهای مختلف در سراسر کشور رخ داد.
این افزایش قیمتها به احتمال زیاد به زودی تعدیل خواهد شد؛ به این دلیل که بخشی از این افزایش قیمتها ناشی از جنگ روسیه و اوکراین و افزایش قیمت مواد غذایی و البته حذف یارانه برخی از کالاها در ماه می (اردیبهشت) بوده است. با این حال اگر دولت نتواند به درآمد کافی برای تامین مخارج کشور دست پیدا کند، تورم ادامه خواهد داشت.
یکی دیگر از وعدههای ابراهیم رئیسی در جریان رقابتهای انتخاباتی، ایجاد یک میلیون شغل جدید در سال بود. انتشار گزارش ضعیف نرخ بیکاری که بیانگر عملکرد دولت رئیسی در ۹ ماه گذشته است، نشان میدهد که اشتغال در دوران ریاستجمهوری او کاهش یافته است. براساس این گزارش ۱۰۰ هزار فرصت شغلی در بخش صنعت در بهار ۲۰۲۲ در مقایسه با بهار ۲۰۲۱ از دست رفته و همچنین بخش کشاورزی با بیشترین نرخ بیکاری در مدت یاد شده، با ۴۷۰ هزار نفر افرادی که شغل خود را از دست دادهاند، مواجه شدهاند که بیانگر نرخ بیکاری ۱۰.۲ درصدی است. تنها بخشی که در این ۹ ماه شاهد افزایش نرخ اشتغال بوده، بخش خدمات است که به نظر میرسد کمترین بهرهوری را هم ایجاد کرده است.
ناامیدکنندهترین بخش از گزارش اشتغال مربوط به از دست رفتن ۱۶۰ هزار فرصت شغلی در بخش صنعت است که این روند اگرچه ضعیف گزارش میشود، اما میتواند امیدوارکننده باشد که با وجود کاهش ارزش پولی ملی، تولید داخلی پس از اثرات مخرب رونق نفت در دهه ۲۰۰۰ میلادی باشد. ممکن است تصور شود در نتیجه ادامه این سیاست، اشتغال در بخش صنعت افزایش مییابد، اما جزئیات بیشتری از این گزارش که نشان بدهد کدام بخشهای صنعت در فشار بیشتری قرار دارند، در دسترس نیست، بنابراین به نظر میرسد که همچنان اشتغال در بخش تولید کالاهای تجاری با استراتژی جایگزینی وارداتی با وجود دستمزدهای پایین مورد تشویق قرار دارد.
بیشترین محدودیت در اقتصاد از افزایش هزینه استهلاک ناشی از تحریمها نشأت میگیرد. به طور معمول، کاهش ارزش پول ملی باید منجر به افزایش صادرات و در نتیجه رشد تولید و اشتغال در اقتصاد شود، اما تا زمانی که تحریمها به قوت خود باقیست، تولیدکنندگان ایرانی نمیتوانند به سیستم بانکی جهانی دسترسی داشته باشند و در نتیجه با محدودیت برای حضور در بازار رقابتی روبهرو هستند. علاوه بر این، تولیدات ایرانی به شدت به کالاهای واسطهای وابسته است که حاصل دههها اتکای اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی است.
برای سالها، نفت به عنوان تنها منبع مالی برای واردات کالاهای مصرفی خارجی و سفرهای خارجی طبقه متوسط رو به رشد در ایران بود و
همچنین نیاز صنایع به کالاهای واسطهای و سرمایهای با درآمدهای نفتی تامین میشد که همین بخشها بیش از دوسوم از درآمدهای نفتی ایران را به خود اختصاص میداد.
افزایش اشتغال و اتکای بیشتر به منابع داخلی که از سوی آیتالله خامنهای رهبر ایران به عنوان کلید راهبرد توسعه معرفی شده و اصطلاحا به آن «اقتصاد مقاومتی» میگویند، استراتژیای است که مورد تاکید قرار دارد. اقتصاد مقاومتی همانطور که از نامش پیداست یکی از راهکارهایی است که باعث میشود اقتصاد ایران کمترین وابستگی را به تجارت جهانی در شرایط امروز دنبال کند. این استراتژی بیانگر این باور محافظهکاران در ایران است که ایران به عنوان یک قدرت منطقهای در حال رشد، قصد دارد که هژمونی آمریکا در منطقه را با کمترین وابستگی اقتصادش به اقتصاد جهانی، به چالش بکشد. براساس این دیدگاه، واشنگتن به بهانههای مختلف مانند تمایل ایران به ساخت سلاح هستهای یا استفاده از نیروهای نیابتی علیه دشمنان منطقهای، سعی در افزایش تحریمها علیه ایران را دارد تا از شکوفایی اقتصاد ایران جلوگیری کند.
اما اقتصاد مقاومتی هدفی است که نیازمند زمان برای بازسازی دردناک اقتصادی است، تا به موفقیت برسد. در حالی که تحریمها انگیزهای برای تجدید ساختار مورد هدف ایران و همینطور ابراهیم رئیسی به عنوان رئیسجمهور قلمداد میشوند، اما واقعیت این است که این هدف به نتیجه نمیرسد، زیرا کاهش ارزش ریال و تغییر در قیمتها در بلندمدت به سمتی
خواهد رفت که اشتهای عمومی را به سمت واردات ارزان به جای توسعه فناوریهای جدید و ترجیح تولیدکنندگان برای مونتاژ کالاهای صنعتی با مواد اولیه وارداتی پیش خواهد برد؛ بنابراین بدون دسترسی به بازارهای جهانی اینطور به نظر میرسد که تولیدکنندگان بیشتر تمایل به تعطیلی کسب و کارهای خود داشته باشند، تا رفتن به سمت فناوریهای جهانی که از وابستگی آنها به اقتصاد جهانی میکاهد.
جمعبندی نهایی اینکه، ایران برای رسیدن به اهداف خود، یعنی پیادهسازی اقتصاد مقاومتی و همینطور، رئیسی برای عمل به وعدههای انتخاباتی خود در دوران مبارزات انتخاباتی، نیاز به توافق نهایی با آمریکا دارد که نتیجه این توافق منجر به لغو تحریمها شده و حداقل در کوتاهمدت و میانمدت برای اقتصاد ایران ضروری است. برخلاف سخنان ابراهیم رئیسی در مبارزات انتخاباتی، این حقیقت اجتنابناپذیر است که معیشت مردم ایران به احیای برجام و لغو تحریمهایی که توافق را امکانپذیر میکند، گره خورده است.
به نوبه خود، ایالات متحده که چهار سال پیش از توافق هستهای خارج شد و تحریمها را به امید آنکه اقتصاد ایران را تحت فشار فزاینده قرار داده تا در مسیر فروپاشی قرار بگیرد، نیز قابل توجه است؛ بنابراین درک این موضوع که افزایش فشارهای اقتصادی همانطور که جو بایدن در سفر اخیر خود به خاورمیانه آن را تکرار کرد، برابر با تکرار همان سیاست شکستخورده است.
منبع: responsiblestatecraft/ ترجمه از روزنامه همیهن