کد خبر: ۷۸۵۳۰۹
تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۰

موسوی تبریزی درباره‌ی سال ۶۷: نقش عمده را ری‌شهری داشت

آیت الله سید حسین موسوی تبریزی با تاکید بر اینکه حمید نوری را نمی‌شناسد در مورد اتفاقات سال ۶۷ گفت: «من با حاج احمدآقا خیلی رفیق بودم، همسایه بودیم و من از آن طریق فهمیدم که آقای ری‌شهری که آن زمان وزیر اطلاعات بودند به امام نامه نوشتند که «اجازه دهید ما دوباره این‌ها که در زندان‌ها هستند و توبه نکردند را محاکمه کنیم»؛ امام اجازه داد. چون آن‌ها بنا داشتند که در هر شهری شروع به آشوب کنند».
موسوی تبریزی درباره‌ی سال ۶۷: نقش عمده را ری‌شهری داشت
آفتاب‌‌نیوز :

ماجرای اعدام‌های سال ۶۷ این بار به خاطر محاکمه‌ی فردی بنام حمید نوری در رسانه‌ها مطرح شد. نوری که در کشور سوئد بازداشت است به اتهام فردی موثر در اعدام‌های ۶۷ محاکمه شده است، هرچند برخی مسئولین می‌گویند که او سمتی جزیی و اداری داشته است.

آیت الله موسوی تبریزی در گفت‌وگویی به سوالاتی حول این ماجرا پاسخ داده است که در ادامه می‌خوانید:

در مورد جزییات اتفاقات ۶۷ تقریبا اطلاعات رسمی در دست نیست و کسانیکه آن زمان در راس بودند درمورد این ماجرا تاکنون گفتگویی نداشتند و توضیحی نداده‌اند؛ الان باتوجه به دادگاهی که در سوئد برای آقای حمید نوری تشکیل شده، در داخل سردرگمی وجود دارد درمورد اینکه «نمی‌توان وارد ماجرای ۶۷ شد و آن را بازخوانی کرد و به همین خاطر از آن طرف هم نمی‌توان ادعاها درمورد حمید نوری یا رد ادعاها را صحت‌سنجی کرد».

من ایشان را نمی‌شناسم. جزییات آن اتفاقات و اینکه به امام چه نامه‌ای نوشته شده بوده است را هم خود آقای اژه‌ای و رئیسی می‌دانند، چون آنها هردو قاضی بودند. البته من برخی رخدادهای آن سال را می‌دانم اما آنچه مسلم است این است که آن موقع قاضی نبودم.

به عنوان یک مسئول قبل از سال ۶۷، اطلاعاتی در مورد آن زمان دارم، ولی بعد از آن زمان که این مسئله پیش آمد و بعد از حمله‌ی مجاهدین خلق در کرمانشاه، عده‌ای نامه نوشتند به امام -که عمده‌ی آن هم آقای ری‌شهری وزیر اطلاعات بود- که «اینها در هر شهرستانی هستند و توبه هم نکرده‌اند؛ آنها که در زندان بودند و آنها که در بیرون هم بودند با صدام همکاری کردند». این درست بود، با صدام همکاری کرده بودند، از عراق به ایران آمده بودند و در کرمانشاه عده‌ای را حتی در حمله به بیمارستان کشتند. بنای‌شان هم این بود که در هر شهری با زندانیان مجاهدین خلق آن شهر تماس بگیرند و هماهنگ کنند، اینها از بیرون و آنها از درون آشوب کنند و بعد هم کشت و کشتار راه بیاندازند. حال چقدرش درست است را من نمی‌دانم؛ اما خدا رحمت کند آقای ری‌شهری را، آنوقت در وزارت اطلاعات بود و دادستان تهران هم آقای لاجوردی بود و دادستان کل انقلاب هم بود و… من آنموقع نماینده‌ی مجلس بودم. اطلاعاتم از اخبار و شنیده‌هاست و می‌دانم که آقای ری‌شهری نامه نوشتند؛ من با حاج احمدآقا خیلی رفیق بودم، همسایه بودیم و به من اطلاعاتش را می‌داد؛ من از آن طریق فهمیدم.

در نهایت از امام حکم گرفتند که «اجازه دهید ما دوباره اینها که در زندان‌ها هستند و توبه نکردند را محاکمه کنیم»؛ امام اجازه داد؛ چون بنا داشتند که در هر شهری شروع به آشوب کنند. امام اجازه دادند به این شرط که سه قاضی قضاوت کنند و هر زندانی را که احتمالش می‌رفت، محاکمه کنند. اگر گفته بود که «من توبه کردم» و کاری نکرده بود، آزاد کنند واگر هم با منافقین و صدام همکاری کرده، اعدام کنند. چون حکم برخی اعدام بوده و نظام جمهوری اسلامی به اینها تخفیف داده بود و اعدام نشده بودند؛ بنابراین قرار شد اعدام شوند مگر اینکه توبه کرده باشند.

خب اینها رفتند در دادگاه‌ها در هر شهری، در تبریز، تهران، اصفهان، همدان و… در همه‌ی اینها بود که می‌رفتند و اینگونه محاکمه می‌کردند. یا متهمان توبه می‌کردند (توبه علنی پشت تریبون و…) اگر توبه نمی‌کردند هم با این شرایط آنوقت حکم اعدام سال‌های قبل در موردشان جاری می‌شد.

اگر بخشی از آن اتفاقات را منفی می‌دانید، امام را چقدر در این ماجراها دخیل می‌دانید؟

هیچ؛ امام یک شخصیت بزرگواری بود که وقتی اطلاعات می‌رسید، از نظر اطلاعات اثبات شده بود که یک عده در کرمانشاه دست به کشتار زده‌اند. قبل از این ماجرا هم بخشی از آنها که در زندان بودند محکوم به اعدام بودند، اما چون تعدادشان زیاد بود، امام رحمه الله دو-سه نفر را معرفی کرده بودند که رسیدگی کنند؛ مرحوم محمدی گیلانی بود و چند نفر دیگر، که او هم با پیشنهاد آیت الله منتظری بود. اینها در هر شهرستانی رفته بودند، آنها که گفته بودند توبه کردیم و اعلام کرده بودند را گفته بودند اعدام نشوند، با اینکه از ابتدا حکم اعدام داشتند، ولی عفو امام شامل‌شان شده بود؛ اینها بعد از ماجرای نامه‌ی آقای ری‌شهری به امام که «آنها که محکوم به اعدام بودند و عفو شاملشان شده بود، اگر الان این کارها را کنند ما چه کنیم؟!» امام هم فرموده بودند اگر باز هم اعلام کنند علنی توبه کردیم اشکالی ندارد، اگر نه همان حکم سابق را [اعدام] اجرا شود.

باتوجه به شاکله‌ی اتفاقی که افتاد آیا امام همین اتفاق با همین مشخصات مدنظرشان بود؟

ممکن است تندروی هم شده باشد؛ من آنموقع قوه قضاییه نبودم، اما از وضعیت تبریز اطلاع داشتم؛ بادقت انجام می‌گرفت، آنجا که با دقت کار انجام گرفت -مثل تبریز- اعدام‌ها خیلی کم شد، اما بعضی جاها زیاد شد.

فکر می‌کنید اشتباهاتی هم صورت گرفته؟

آدم‌ها ممکن است اشتباه کنند؛ اما مثلا از قدیم می‌گفتند در جنگ‌ها یکی افسار اسب را می‌گیرد، یکی اسلحه دست می‌گیرد و یکی هم اسب را آماده می‌کند و…. همه‌ی اینها جرمشان یکی است، حال ممکن است یکی تنها اسلحه بدست قاتل دهد. حال اگر با زور مجبور شده باشد محکوم نیست، بلکه باید اختیاری این کار را کرده باشد؛ مجاهدین خلق اختیاری این کار را می‌کردند و بلکه به آدم کشی‌شان افتخار می‌کردند. مجاهدین از آب خوردن راحت‌تر آدم می‌کشتند.

یک بحث این است که بخشی از اعدام شدگان ۶۷ اصلا در ماجراهایی که در زمان جنگ رخ داد در زندان بودند و یکبار محاکمه هم شده بودند. تنها سمپات بوده‌اند.

بله عده‌ای هم در زندان بودند و اصل اشکال هم در آنجاست که آیت الله منتظری هم به آن منتقد بودند؛ مسئله این بود که به آنهایی که در زندان بودند گفته شد «بعد از این ماجرا که مجاهدین به صدام کمک کردند و حمله‌ای که به قزوین و کرمانشاه و قصرشیرین و اینها انجام دادند یا بیایید از این کارهای مجاهدین خلق اعلام تنفر کنید و بگویید ما موافق نیستیم و از خود مجاهدین خلق هم اعلام کنند که متنفریم، اگر این کار را کنند اشکال ندارد؛ اما اگر محکوم نکنند باید به آن حکمی که قبلا داده شده بود عمل شود».

چرا در همان ماجرای جنگ عراق در هیچ مرجع داخلی و خارجی علیه مجاهدین شکایت نشد؟

اینقدر منفور بودند که کسی این کار را نکرد. آنها اولین کسانی بودند که ترورهای فردی و گروهی انجام دادند. پیر و جوان و بچه را ترور می‌کردند. حزب جمهوری را منفجر می‌کردند. به هیچکس رحم نکردند.

آیا بعد از جنگ هیچگاه ایران از عراق نخواست که این مسائل را روشن کند یا آنها را به سیستم قضایی ایران بسپرد؟

دیگر این یک مسئله‌ی سیاسی بین ایران و عراق بود و به کیفیت قراردادهای تمام کردن جنگ مربوط می‌شد که اینها را من نمی‌دانم، نه مسئولش بودم و نه چیزی درباره‌اش شنیده‌ام.

این مواردی را هم که می‌دانستم به این خاطر بود که – نه در ماجرای ۶۷ – اما پیش از آن مدتی در قوه قضاییه بودم، دادستان کل انقلاب بودم، از مسائل مجاهدین خبر داشتم؛ در مجلس هم وقتی اینها همراه صدام به ایران حمله کردند، ما به کرمانشاه رفته بودیم برای کمک به مردم، کاری به مجاهدین نداشتیم اما تا ما برسیم آنها به بیمارستان حمله کرده بودند و چندنفر از جمله مریض‌ها را کشته بودند. صدام بوسیله‌ی اینها می‌خواست پیروز شود، اما الحمدلله مردم اینقدر برای کمک به کرمانشاه و قصرشیرین آمدند که شکست خوردند.

بخشی از مجاهدین الان شاکی شخصی به نام حمید نوری شدند که گفته می‌شود سال ۶۷ نقش پررنگی در اعدام‌ها داشته است؛ آیا الان نمی‌شود که در همان مراجع قضایی بین‌المللی از خود مجاهدین هم به خاطر آن ترورها و اتفاقات شکایت کرد؟

اگر کسی مجرم بوده است و محاکمه نشده چرا نمی‌شود؟ از نظر قانونی می‌شود. فرقی نمی‌کند مجاهدین باشد یا غیر آنها، باید قضاوت صحیح و عادلانه باشد؛ باید با دلیل و مدرک باشد و با داد و بیداد نمی‌شود.

دادگاهی که الان خارج از ایران برای حمید نوری برگزار شده است را چقدر دارای وجاهت می‌دانید؟

قطعا اینها سیاسی است. اگرنه اینها اول باید مجاهدین را محاکمه کنند که چرا ۸۰ نفر را در یک حزب (جمهوری) ترور کردند و کشتند و در جاهای دیگر هم با کشته‌شدگان کم و زیاد همین رویه را داشتند. اینها نمی‌گویند وقتی آقای قدوسی را شهید کردند، وقتی بمبگذاری کردند، وقتی آقای مدنی -امام جمعه تبریز را شهید کردند-، وقتی در مشهد ترور کردند -همه‌جای ایران- هیچوقت اینها نگفتند که برای چه آنموقع کسی نرفت دنبال آن زندانیان مجاهدین خلق که در زندان بودند. ایندفعه چرا رفتند؟ چون اینها رفتند با صدام همکاری کردند و صدام پشت اینها ایستاد که آمدند تا قصر شیرین و کرمانشاه و مردم ما را کشتند. این مسئله باید حسابی و تاریخی بررسی شود و آنوقت ببینیم که این جایش بود یا نبود؟

چرا در داخل هیچگاه به ماجراهایی که در سال ۶۷ رخ داده پرداخته نشده است؟ یعنی چرا در داخل این ظرفیت ایجاد نشد که اگر کسی شکایتی دارد پیگیری شود؟

همان روزهای اول که محاکمه شدند خانواده‌ها می‌توانستند شکایت کنند، اما آنموقع نکردند. بالاخره بعدا اگر به این ماجرا پرداخته می‌شود باید شرایط آن زمان هم در نظر گرفته شود.

راجع به شرایطی که جنازه‌ها تحویل و تدفین شدند صحبت‌هایی وجود دارد و طبق روایات و ادعاها، حتی طبق شئون دینی هم نبوده است؛ اطلاعی دارید؟

نه! من اطلاع دقیقی ندارم. من آن دوران در مجلس نماینده بودم. اما آنچه مسلم است حالا را با شرایط آن زمان نمی‌شود یکسان گرفت. آنموقع آقای ری‌شهری -خدایش رحمت کند- وزیر اطلاعات بود و نامه نوشت؛ شروع ماجرا آنجا بود. اما اینها در شرایطی بود که مجاهدین خلق با صدام توافق کرده بودند و حمله کرده بودند و ترور و کشتار به راه انداخته بودند. در مجلس و هیئت دولت و حزب جمهوری اسلامی مشکل ایجاد کرده بودند. چندین امام جمعه را ترور کرده بودند.

پس صحبتی که آقای منتظری در مورد این ماجراها داشتند و اعتراضی که داشتند به چه دلیل بوده است؟

من فقط جو آن زمان را می‌گویم. ولی آیت الله منتظری هم نمی‌گفت اصلا اعدام نکنید؛ آیت الله منتظری می‌گفت «نمی‌شود دسته جمعی محکوم به اعدام کرد، نمی‌شود گفت توبه کن و اگر توبه نکردند اعدامشان کرد»؛ آقای منتظری می‌گفت آنها که محکوم شدند و در زندانند را دیگر رها کنید؛ و خیلی جاها هم حق با آقای منتظری بود. لذا من حتما به این ماجرا راضی نبودم؛ ای کاش علنی محاکمه می‌کردند و حداقل معلوم می‌شد اینها چه کرده‌اند و آن‌کسی هم که کاری نکرده بود و یا توبه کرده بود دیگر لازم نبود بیاید علنی توبه کند پشت تلویزیون؛ چون از مجاهدین، خود مجاهدین هم می‌ترسیدند. می‌دانستند اگر اعتراف کنند و علیه‌شان چیزی بگویند توسط آنها کشته خواهند شد.

آقای خوئینی‌ها و آقای اردبیلی در آن مقطع سمت‌هایی در دستگاه قضا داشتند؛ آیا نقش و اطلاعی در این موضوع داشتند؟ چون تاکنون راجع به این ماجرا صحبتی نکرده‌اند یا سوالی از آنها نشده است.

نقشی نداشتند. نقش عمده را آقای ری‌شهری که خدا رحمت کند داشتند و سه نفر را هم امام تعیین کرده بوده که جلوی تنهایی تصمیم گرفتن را بگیرد که حداقل مشورتی وجود داشته باشد. اگر این مشاوره نبود چندین برابر کشته می‌شدند.

در دادگاه مثلا می‌گفتند «حالا که تو می‌گویی قبلا توبه کرده‌ای حالا هم بگو که با آنها نیستی»؛ ولی بعضی‌ها نگفتند، آنها را می‌توانستند محاکمه کنند که اگر جنایتی داشته حکم اعدام دهند و اگر نداشته است حکم زندان.

هیچوقت آقایان خوئینی‌ها یا اردبیلی گله‌ای از این نداشتند که آقای ری‌شهری راسا وارد ماجرا شدند؟

حتما گله داشتند، حتما داشتند و خصوصی به امام می‌گفتند، به حاج احمدآقا می‌گفتند. مثلا درمورد آذربایجان شرقی من خودم از این موضوعات جلوگیری کردم؛ تنها دو-سه نفر در آن منطقه اعدام شدند.

و چند نفر بودند که قرار بود اعدام شوند؟

قطعا زیاد بودند. کسانیکه در زندان بودند بسیار بیشتر از اینها بودند.

یکسال عملکرد آقای اژه‌ای را در ریاست قوه قضا چطور تحلیل می‌کنید؟

خیلی نمی‌توانم درمورد آقای اژه‌ای حرف بزنم. هرروز مسائلی هست که نمی‌توانم تمامی آنها را دنبال کنم. ولی بالاخره فعالیتش خوب است و در بعضی مسائل خیلی فعال است.

توصیه‌ای برای آقای اژه‌ای ندارید؟

آنچه مسلم است بنده خدا فعال است؛ اما من معتقدم تنها با تبلیغات کار پیش نمی‌رود. این فعالیت‌ها را تبلیغاتی می‌کنند و مشکلی نیست؛ عملی هم باید آنها را پیش ببرند. هنوز روند رسیدگی طولانی به پرونده‌ها در دادگاه‌ها وجود دارد. اما الحمدلله آقای اژه‌ای فعال است و نباید خدماتش را نادیده گرفت. با یک برنامه‌ریزی صحیح پیش بروند و وقتی همه چیز انجام شد و عملی شد، تبلیغات هم خوب است که مردم امنیت را احساس کنند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین