برگزار نشدن دوئل دو جوان در قرار اینستاگرامی چنان درگیریای به پا کرد که منجر به دعوای طایفهای، تیراندازی و مرگ یک جوان شد.
سال ۹۹ درگیری دستهجمعیای در حوالی تهران به ماموران گزارش شد. پلیس متوجه شد در این درگیری اعضای دو طایفه با چوب، چماق و اسلحه با هم درگیر شدهاند و جوانی به نام شهرام در این میان جانش را از دست داده است. با انتقال جسد شهرام به پزشکی قانونی تحقیقات آغاز شد.
سه متهم تسلیم شدند
هنوز ردی از متهمان به دست نیامده بود و همگی فراری بودند که سه نفر از آنها خود را تسلیم ماموران کردند و سلاحشان را تحویل دادند. سه متهم به ماموران گفتند گلولهای از سلاح آنها شلیک نشده است؛ هر چند در درگیری بودهاند اما هیچ گلولهای شلیک نکردهاند و یک فرد دیگر به نام پرویز در این درگیری بوده که او به شهرام شلیک کرده است. به این ترتیب پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی پرویز آغاز کرد. این در حالی بود که کارشناسان اسلحه تایید کردند از سلاح سه متهم دیگر گلولهای شلیک نشده است.
بازداشت متهم به قتل
چند ماه بعد ماموران پرویز را هم شناسایی و بازداشت کردند. پرویز به تیراندازی اعتراف کرد اما مدعی شد تیر هوایی زده و گلولهای به شهرام شلیک نکرده است. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی پرویز ادعایش را مطرح کرد و مدعی شد گلوله به شهرام شلیک نکرده است، اما دادگاه ادعای او را قبول نکرد و رأی بر قصاص صادر و متهم به رأی صادره اعتراض کرد.
نقض رأی قصاص
دیوان عالی کشور حکم قصاص را نقض و پرونده را به شعبه همعرض ارسال کرد. در دومین دور محاکمه بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، پدر مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه حاضر شد و گفت: من درخواست قصاص دارم و کوتاه نمیآیم.
او گفت: درگیری طایفهای از چند ماه قبل شروع شده بود. طرفین دعوا در اینستاگرام استوری گذاشته و منطقهای در پرند را تعیین کرده بودند تا در آنجا با هم درگیر شوند؛ اما طرفین به آنجا نرفتند و همین موضوع باعث شد بار دیگر درگیری دستهجمعی در محل زندگی ما رخ دهد. در آن درگیری تعداد زیادی اسلحه و چوب و چماق در دست داشتند. من و پسرم هم در آن درگیری حضور داشتیم. در آن درگیری چند نفر شلیک کردند اما من خودم دیدم که پرویز با اسلحه به پهلوی پسرم شلیک کرد و پسرم در آغوشم جان سپرد. من تقاضای قصاص دارم و به هیچ قیمتی گذشت نمیکنم.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد گفت: قبول دارم در درگیری طایفهای حضور داشتم و یک تیر هوایی شلیک کردم؛ اما تیر با قربانی برخورد نکرد. من بیگناه هستم و بیدلیل بازداشت شدهام. همانطور که پدر مقتول گفت در آن درگیری چند نفر دیگر هم شلیک کردند. شاید تیر آنها به شهرام برخورد کرده باشد.
سپس قضات دادگاه از چند نفر از شاهدان که در درگیری طایفهای حضور داشتند خواستند تا آنچه را دیدهاند تشریح کنند؛ با این حال آنها همگی گفتند ندیدهاند چه کسی به قربانی شلیک کرده است.
با پایان اظهارات شاهدان، اخذ آخرین دفاع از متهم و وکیل مدافع او، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.