کد خبر: ۷۸۹۸۱۷
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۱ - ۲۳:۵۸

معمای کور شدن پسر جوان در دعوا با زن و مرد همسایه

قربانی به هواداری از دوستش با زوج همسایه درگیر شده بود که در این دعوا یک چشمش را از دست داد.
معمای کور شدن پسر جوان در دعوا با زن و مرد همسایه
آفتاب‌‌نیوز :

دوربین‌های مداربسته هم نتوانست معمای کور شدن پسر جوانی را که به هواخواهی از دوستش وارد درگیری شده و چشمش را از دست داده بود حل کند.

قربانی که پسر جوانی است وقتی وارد درگیری شد که متوجه شد دوستش با زن همسایه دعوا کرده است.

جزئیات درگیری خونین

رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت‌ماه امسال به دنبال درگیری میان دو همسایه در ورامین آغاز شد. در آن درگیری که پسر جوانی به نام وحید از ناحیه چشم مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد اما بینایی چشم راستش را از دست داد. او از مرد جوانی به نام رسول شکایت کرد و گفت: وقتی متوجه شدم دوستم با مرد همسایه درگیر شده به هواخواهی از او با رسول درگیر شدم. اما رسول با سنگ ترازو به چشمم کوبید و موجب نابینایی چشمم شد. من از این مرد شاکی هستم.

با این شکایت مرد جوان ردیابی و بازداشت شد اما اتهامش را نپذیرفت.

درخواست قصاص چشم در دادگاه

متهم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای جلسه شاکی روبه‌روی قضات ایستاد و به تشریح شکایتش پرداخت. او گفت: نگهبان باغی در گرمسار هستم. آن روز دنبال دوستم رفته بودم تا با هم به تفریح برویم. اما متوجه شدم دوستم و همسایه‌شان با هم درگیر شده‌اند. من در هواخواهی از دوستم وارد دعوا شدم اما همان موقع زن همسایه با چوب به من حمله کرد. من چوب را از دستش گرفتم و به گوشه‌ای پرتاب کردم. شوهر او همان لحظه سر رسید. او دست‌بردار نبود و با سنگ ترازو که در دست داشت به سمتم حمله کرد و به چشمم ضربه زد که موجب نابینایی من شد.

شاکی ادامه داد: من دچار افسردگی شده‌ام و وضعیت روحی خیلی بدی دارم، حتی دیگر نمی‌توانم کار کنم و درخواست دارم متهم قصاص شود تا شاید آرام شوم.

سپس قضات دادگاه فیلم دوربین مداربسته را که صحنه درگیری را ضبط کرده بود در دادگاه پخش کردند اما در فیلم لحظه ضربه زدن به چشم شاکی ضبط نشده بود.

سپس متهم به دفاع پرداخت و اتهامش را منکر شد. او گفت: قبول دارم با پسر همسایه اختلاف قبلی داشتیم و با او درگیر شدم اما من در آن دعوا سنگ ترازو در دست نداشتم و به چشم وحید ضربه‌ای نزدم. من اصلاً او را نمی‌شناختم و هیچ خصومتی با او نداشتم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین